هایدماری کخ، ایرانشناس ناشناس
از ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ به تحصیل در رشته آموزش با گرایش اصلی ریاضی پرداخت و تا ۱۹۷۲ بهعنوان معلم در شهر هانوور مشغول بهکار بود. تحصیل در رشته ایرانشناسی را از ۱۹۷۲ در دانشگاه گوتینگن آغاز کرد و در ۱۹۷۶ موفق به اخذ دکترا شد و موضوع پایاننامهاش «شرایط مذهبی زمان داریوش بر اساس تحقیقات انجامشده در زمینه کتیبههای هخامنشی» بود. پروفسور هایدماریکخ در کنار رشته اصلی خود به تحصیل در رشتههای باستانشناسی کلاسیک، تاریخ هنر بیزانس و باستانشناسی مسیحی نیز روی آورد و پس از آن به تدریس ایرانشناسی و باستانشناسی خاور نزدیک در دانشگاه گوتینگن مشغول شد. از ۱۹۸۶ افتخار تدریس در رشته اقتصاد و مدیریت دوران هخامنشیان در دانشگاه فیلیپس ماربورگ نصیب پروفسور کخ شد و از ۱۹۹۵ بهعنوان استاد ایرانشناسی در زمینه تاریخ کهن در دانشگاه ماربورگ تدریس کرد. شایان ذکر است که پروفسور کخ یکی از پنج دانشمندی است که در زمینه تاریخ ایلام قدیم تحقیقات گسترده انجام داده و از علایق خاص او هنر اسلامی و به ویژه معماری و هنر سرامیک است.»
در اینجا بخشی از سخنان دکتر همتالله صالحی در مراسم یاد شده از نظرتان میگذرد:
یک متفکر، مورخ، باستانشناس و متخصص تاریخ و فرهنگ و زبان و ادب و ذوق و هنر و دیانت و معنویت این یا آن دوره، این یا آن سرزمین وقتی موفق میشود به هزینه سرمایه عمر و اندیشه خویش وارد فضای فکری و حیات معنوی یک دوره، یک جامعه یا یک ملت بشود و در درون لایههای درونیتر روح مردم یک سرزمین رخنه کرده و در فضای معنوی آن تنفس کند و بیندیشد، برای همیشه در تاریخ و فرهنگ آن ملت و مردم حضور داشته و بر روان و رفتار و دانش و دانایی نسلهایی که در راهند و یکی از پی دیگری میرسند، تاثیر خواهد نهاد. هر بار که به آثار و دستاوردهای فکری و ذخایر دانش ودانایی او رجوع میشود و بهعنوان یک مرجع و منبع تاریخی به آگاهی و فهم ما از موقعیت تاریخی خویش یاری خواهد رساند؛ بهویژه وقتی این آثار پیراسته از پیشداوریها و حساسیتهای معرفتسوز و منزه از تخریب و منقح از داوریهای نادرست نوشته شده و بر شانه شواهد و منابع و مدارک قابل اعتماد بنیاد پذیرفته باشد. خانم هایدماری کخ ایرانشناس و پژوهشگری است از تبار همین عالمان و پژهشگران. دقت ریاضی و نظم هندسی اثر ماندگار فوقالعاده مهم ایشان «از زبان داریوش» به صراحت میگوییم که از قابل اعتماد، موثق و مطمئنترین منابع و مراجع برای هر پژوهشگری که مشتاق آشنایی با ایران عهد هخامنشی و ایرانشهر دولت داراست میتواند قرار گیرد. دو اثر بیبدیل «برآمدن کورش» و «تربیت کورش» گزنفون آنقدر که در سپهر تاریخ و فرهنگ ما ایرانیان قابل رویت است و فضای مدنی و معنوی عالم ایرانی را در عهد هخامنشیان به تصویر میکشد در سپهر عالم هلنی جای نمیگیرد و فضای عالم هلنی را به تصویر نمیکشد.
ما اغلب بر مستشرقان خرده گرفتهایم و ملامتشان کردهایم که در ورود به فضای فکری و فرهنگی و معنوی شرقیان و عالم شرق ناتوان بوده و ناکام ماندهاند؛ اتفاقا عکس این ایراد و ادعا مصداق دارد. آنها در جستن و کاویدن و دستیابی به منابع و مادههای فرهنگی بکر و نسخهها و کتیبهها و متون اولیه و رمزگشایی و خوانش و معناکاوی نظامهای نوشتاری متروک و منسوخ و زبانهای خاموش نه تنها توفیق بسیار داشتهاند که در هزینه کردن سرمایه همه عمر و اندیشه خویش از گشادهدست و سختکوش و خستگیناپذیرترین پژوهشگران بودهاند. پژوهشگرانی که مانندشان را در هیچ دورهای از گذشته سراغ نداشتهایم. حتی اگر چراغ این تمدن روزی خاموش شود، بهسختی میتوان تصور کرد بار دیگر پژوهشگرانی از این جنس با چنین ویژگیهایی بر صحنه تاریخ اندیشه ظاهر شوند. ما خود در ورود به فضای فکری و تحولات عظیم و بیسابقه تاریخی که در قاره غربی تاریخ در همین سدههای متاخر و به غایت تعیینکننده و تاثیرگذار بر تاریخ جهانی اتفاق افتاده تا چه میزان توفیق داشتهایم؟
لیلا مکوندی نیز در سخنانی با موضوع «هایدماری کخ و مطالعات بایگانی بارو تخت جمشید» چنین گفته است:
«هایدماری کخ را میتوان پس از پروفسور هلوک فقید سردمدار مطالعات تحلیلی روی گل نوشتههای بایگانی بارو تخت جمشید دانست. بایگانی بارو تخت جمشید در ماه مه سال ۱۹۳۳ میلادی بهصورت تصادفی در هنگام کاوشهای باستان شناسی ارنست هرتسفلد هنگامیکه کارگران مشغول خاکبرداری برای ریلگذاری در بخش شمال شرقی صفه تخت جمشید بودند، کشف شدند. این مجموعه بزرگترین بایگانی بهدست آمده از خاور نزدیک در هزاره اول ق.م و متعلق به بازه زمانی سالهای ۱۳ تا ۲۸ سلطنت داریوش بزرگ (۴۹۳ -۵۰۹ ق.م) است. متن گلنوشتهها مربوط به تولید، ذخیره و بازپخش محصولات غذایی، دریافت و پرداخت این مواد بهصورت جیره های حقوقی یا برای مراسم مذهبی، درباریان و بزرگان، کارمندان، صنعتگران، کارگران، مسافران، حیوانات و غیره، نامههای و دستورهای اداری و صورت حسابها و بیلانهای سالانه و ماهانه در محدوده جغرافیایی فارس و خوزستان است. رساله دکترای کخ که در سال ۱۹۷۷ میلادی منتشر شد، در زمان خود قدم نویی در مطالعات مربوط به مذهب هخامنشیان بود و سرآغازی برای مطالعات، دیگر پژوهشگران شد.