تاثیر روابط تجاری ایران و هند بر اقتصاد و تولیدات داخلی ایران (۱۲۸۵-۱۱۶۰ ه.ش)
رونق بندرها و شهرهای جنوبی
یکی از ماموران نظامی انگلیس که ماموریت داشت از راه خشکی ویژگیهای طبیعی، اقتصادی، نظامی و راههای مناطق جنوب شرقی ایران را بررسی کند، درباره وضعیت هندوها در ایران مینویسد: «هندوهایی که خارج از هند زندگی میکنند، ثروت زیادی دارند، با این حال از بدبختترین افراد هستند؛ بهطوریکه اینها هر سه یا چهار سال یا حتی گاهی با فاصله طولانیتری برای دیدن زن و فرزندانشان به وطن برمیگردند. همین دوری از خانه و خانواده و زندگی در انزوا آنها را افسرده کرده است و اغلب ناراضی، مایوس و بیمار هستند.»
وضعیت بوشهر در سال ۱۲۷۶ق/ ۱۸۶۰م چندان تفاوتی با بندرعباس نداشت؛ با این حال از معدود بندرهای ایران در خلیج فارس بود که تجارت خارجی از آن انجام میشد. در این سال مقدار کالای صادراتی از بوشهر حدود ۲میلیون و ۸۰۰هزار تالر (هر تالر برابر سه مارک) و مقدار کالاهای وارداتی به این بندر حدود ۵میلیون تالر بود. بوشهر بندر اصلی حملونقل کالا برای ایران به ویژه بازارهای شیراز و اصفهان بود. تجار ایرانی این بندر نیز بیشتر نقش دلال شرکتهای خارجی را بازی میکردند.
در دوره ناصری برخی از بازرگانان زردشتی یزد که در بمبئی مستقر بودند، در بوشهر کشتیهایی بادبانی برای تجارت با هندوستان داشتند؛ با اینکه یزد از مراکز اصلی توزیع کالاهای وارداتی بهویژه در بازارهای شمال ایران بود، بازرگانان هندی در این شهر حضور نداشتند؛ زیرا پس از اینکه بر اثر مخالفت علمای شهر مطالباتشان پرداخت نشد، در سال ۱۳۰۸ق/ ۱۸۹۰م این شهر را ترک کردند. در یزد دو گروه تاجر وجود داشتند: عدهای که از بمبئی کالا وارد میکردند و گروهی که این کالاها را از این تجار میخریدند و به خراسان صادر میکردند؛ تعدادی از افراد گروه اول کارگزارانی در بمبئی داشتند.
برخلاف یزد، صادرات و واردات تجاری کرمان در دست هندیان «شکارپور» و چند تن از پارسیان قرار داشت. در سال ۱۳۱۸ق/ ۱۹۰۰م تجار کرمانی که ۴۰ نفر بیشتر نبودند به دادوستد محصولات جزئی محلی مشغول بودند. گذشته از این ۴۰نفر تعداد کمی هم فروشنده دوره گرد زرتشتی مشغول کار بودند و تعدادی هم یهودی به کار دلالی میپرداختند.
حکومت به زرتشتیان کرمان اجازه دادوستد با خارج از شهر را نمیداد و بهویژه سفر آنان را به هندوستان ممنوع کرده بود؛ زیرا از این میترسید که آنها در این سفرها با وضعیت مناسب اقتصادی جامعه زرتشتیان هند آشنا شوند و پس از بازگشت به ایران برای حکومت دردسر ایجاد کنند.
تجارت کرمان در انحصار هندیها بود. تجار هندی این شهر ۲۵ تا ۳۰نفر بودند که به قرض دادن پول، صرافی و دادوستد با بمبئی، سند و پنجاب میپرداختند. روابط تجاری آنها در سراسر ایالت کرمان و بلوچستان هم گسترش داشت. تجارت جیرفت هم در دست هندیانی بود که از کرمان یا بندرعباس آمده بودند. بهطور کلی حدود ۳۰۰ هندی در جنوب شرق ایران تجارت میکردند. اینان کاروانسراهایی در کرمان داشتند و بازرگانان بم، سیرجان و رفسنجان نیز نماینده یا شرکایی در بمبئی داشتند.
یکی از افسران انگلیسی مامور به ایران در سال ۱۳۱۲ق/ ۱۸۹۴م، درباره وضعیت برتر بازرگانان هندی مینویسد: «هر کدام از هندیها سه یا چهار سال در کرمان به سر برده و بعد به هندوستان برمیگردند و چون تبعه و مورد حمایت انگلستان هستند، در امور تجاری پیشرفت زیادی کردهاند.»
تجارت خارجی خوزستان نیز از طریق خرمشهر انجام میشد. بسیاری از تجار خوزستانی نماینده شرکتهای اروپایی یا هندی بودند. با این حال به زودی تجار ایرانی پی بردند که خرید مستقیم از اروپا باصرفهتر از دادوستد با کارگزاران کشورهای اروپایی در شهرهای ایران است؛ از این رو با تاسیس نمایندگیهایی در اروپا، کالاهای موردنیازشان را بیواسطه از سازندگان میخریدند. آنان برای رقابت با تجار اروپایی، شرکتهایی بزرگ و متعدد تاسیس کردند. در سال ۱۲۹۷ ق/ ۱۸۸۰م «حاجی زینالعابدین امینالتجار» کشتیهای بخار برای حملونقل کالا خرید و شرکتی برای تجارت با بمبئی راه انداخت. در سال ۱۳۰۷ق/ ۱۸۹۰م «حاجی عبدالرحیم» و «میرزا عبدالرزاق» نیز موسسه تجاری دیگری ایجاد کردند که شعبهای هم در بمبئی داشت.
انگلیسیها در سال ۱۲۸۳ق/ ۱۸۶۶م برای گسترش تجارتشان شرکت «رالی» را در بوشهر تاسیس کردند. این شرکت با شرکت دیگری به نام «گری دیوز» در امور تجاری مشارکت داشت و بهعنوان نماینده «شرکت کشتیهای بخار انگلیس و هند» در مسیر بمبئی و خلیج فارس فعالیت میکرد.
صادرات ایران به هند
در اوایل دوره قاجار اهالی کرمان محصولاتی از قبیل شال، نمد و تفنگهای فتیلهای را به خراسان، کابل، بلخ، بخارا و ایالات شمالی صادر میکردند و از آنجا انقوزها و انواع صمغ، ریواس، روناس، پوست بخارایی، خز، ابریشم، فولاد، مس و چای میخریدند که به جز سه قلم آخری، بخش اعظم آنها به هندوستان ارسال میشد. همچنین از این ناحیه محصولاتی از قبیل پسته، برگ گل سرخ و غنچه گل برای تهیه مربا و نیز انواع چسب، فرش و شمشاد به هندوستان صادر میشد؛ از بوشهر پشم، ابریشم، پنبه، گندم، پوست و چرم به هند صادر میشد؛ علاوه بر این، در سال ۱۲۷۶ق/ ۱۸۶۰م مواد رنگی، خرما و کشمش نیز از این بندر به مقصد هند بارگیری میشد. مسهایی که از هرات، خراسان و سجستان، و گوگردی که از جزیره هرمز استخراج میشد نیز از دیگر اقلام صادراتی بود. تنباکو، زرنیخ و بعضی از انواع ترشیها، مرباها و ادویههایی که در هندوستان وجود نداشت نیز به آن کشور صادر میشد. بیشتر روناسی که در نواحی شمال و غرب ایران به عمل میآمد، در خود کشور مصرف میشد و باقیمانده آن به هند صادر میشد. نوعی ریشه گیاهی دیگر هم که رنگی شبیه روناس داشت نیز جزو اقلام صادراتی به هند بود. صادرات مسکوکات نقرهای نیز سود زیادی داشت و بازرگانان از این راه ثروت فراوانی میاندوختند.
بخش مهمی از پنبه کرمان را تجار هندی به هندوستان صادر میکردند؛ ولی بعد از سال ۱۳۱۶ ق/ ۱۸۹۸م تمام پنبه این ایالت به روسیه صادر میشد و تجار هندی هم ناگزیر منطقه را ترک کردند. باید اشاره کرد که محصول پنبه ایران بهدلیل کوتاهی الیاف آن در بازارهای هند ارزش زیادی نداشت. چرم نیز از دیگر کالاهایی بود که به هندوستان ارسال میشد. چرم صادراتی ایران بهعلت خشکی هوای ایران نامرغوب بود و خریدار چندانی نداشت؛ درنتیجه پشم، تریاک، قالی و گاهی نیز برنج اقلام صادراتی ایران را تشکیل میداد. بعضی مواقع نیز غلات به هند صادر میشد. صادرات ایران به هند حدود پانزده لک روپیه در سال بود که شامل مروارید، سنگ نمک، ماهی دودی، مازو، زعفران و غلات هم میشد؛ «اسب» در هند خریداران فراوانی داشت و از ایران به آن سرزمین صادر میشد.
اسب نژاد ایرانی از روزگار کهن مشهور بوده است؛ ولی در عصر قاجار نژادهای گوناگون اسب در ایران خریدوفروش میشد. ثروتمندان ایران گاهی حدود بیست تا سی اسب نجیب در اسطبلشان نگهداری میکردند؛ بدون اینکه بر آنها سوار شوند. هر اسب بهطور متوسط بین ۶۰ تا ۷۰تومان خرید و فروش میشد و با ۳۰تومان نیز میشد اسبی زیبا از نژاد نیمه اصیل خرید. اسبهای بومی نیز بین ۶ تا ۲۰تومان ارزش داشت. صادرات اسب به هندوستان را بیشتر بازرگانان شیرازی انجام میدادند.
تعداد اسبهایی که هر سال از ایران به هندوستان صادر میشد، زیاد بود. در هند هر راس اسب ۷۰تومان فروش میرفت. اسبهای آذربایجان، شیروان، عراق و فارس زیبا و نیرومند بودند و تجار، آنها را به قیمت ۴۰ تا ۶۰تومان میخریدند. اسبهای خراسان نیز بعداز اسبهای تاتارستان، بهترین اسبهای سواری محسوب میشدند و ثروتمندانی که میخواستند بر اسبهای خوب سوار شوند، آنها را به قیمت ۲۵۰ تا ۶۰۰ تومان یا بیشتر میخریدند.
اسبهای ترکمن از مرغوبترین اسبهای ایران بودند که از ۳۰۰ تا ۵۰۰۰قران قیمت داشتند. بیشتر اسبهای صادراتی ایران با کشتی به بمبئی حمل میشدند. نژاد قراباغی که در سواحل دریای مازندران خرید و فروش میشد، با آب و هوای هند بیشتر سازش پیدا میکرد و در بازار آن سرزمین خواهان فراوان داشت، در نواحی تهران اسب «یاموت» از نژادهای دیگر درشتتر بود و قیمت ارزانتری داشت. در شیراز و اطراف خلیجفارس هم اسبهایی معروف به اسب عربی با کشتی به هندوستان و نقاط دیگر صادر میشدند. بهترین اسبهای عربی در اطراف بغداد و کرمانشاه یافت میشدند و قیمت آنها فوقالعاده گران بود. قیمت یابو یا اسب بارکش در سال ۱۲۸۳ق/ ۱۸۶۶م حدود ۲۰ قران بود؛ ولی در ۱۳۰۰ ق/ ۱۸۸۳م به ۲۰۰ تا ۲۵۰ ریال افزایش یافت.
در سال ۱۲۷۴ق/ ۱۸۵۷م شورش سپاهیان هندی شاغل در کمپانی هند شرقی بریتانیا در شهر «میروت» علیه سلطه انگلیس شروع شد. این قیام به سرعت در فلات گنگ غلیا و مرکز هندوستان گسترش یافت و سربازان و مردم زیادی به آن پیوستند؛ یکی از دلایل نیاز ارتش انگلیس به اسب مبارزه با همین قیام بود. به همین دلیل صادرات اسب ایران در دوران جنگ داخلی هندوستان فراوان رونق یافت.
بوشهر نیز یکی از کانونهای مهم صادرات اسب بود، تجارت گسترده اسب موجب شد که دولت انگلیس زیر پوشش تاجر اسب دو نفر از افسرانش را به نام های «پاتینجر» و «کریستی» برای جمعآوری اطلاعات به نواحی شمال هند، افغانستان و ایران اعزام کند. یکی از این افسران در خاطراتش به اعتراض حاکم کراچی اشاره میکند و مینویسد: او دستور داد تمام افراد این هیات باید به بمبئی بازگردانده شوند؛ چون قصد اصلیشان جمعآوری اطلاعات است؛ ولی آنها با تظاهر به اینکه «سوندرجی» تاجر بزرگ ساکن بمبئی آنها را مامور خرید اسب برای بازار هند کرده است، شک و تردید حاکم را برطرف کردند و به راهشان ادامه دادند.
یکی از اقلام مورد توجه خریداران اروپایی در دوره قاجار گربه بود. در ایران نوعی گربه موبلند معروف به بُراق وجود داشت. این گربهها بیشتر در کاشان، کرمان، و اصفهان یافت میشدند و از نظر زیبایی در دنیا شهرت داشتند. در دوره قاجار تجار خارجی «گربههای ایرانی» را به قیمت خوب میخریدند تا از طریق هندوستان به خارج صادر کنند. در خود تهران و کاشان هم این گربهها خریداران زیادی داشتند؛ بهویژه زنان اندرون حرمسرا که به نگه داشتن آنها علاقه نشان میدادند.
دیولافوا، معمار و باستانشناس فرانسوی که در زمان ناصرالدینشاه به ایران آمده است، در سفرنامهاش مینویسد: هنگامی که از همدان به سوی تهران با کاروان تجارتی در حرکت بودیم، تاجری یزدی ساکن کرمان نیز همراه ما بود که برای خرید گربه به تبریز سفر کرده بود. او از تبریز ۲۰ گربه خریده بود و برای فروش به بمبئی همراه کاروان سفر میکرد. او اظهار کرد که چندین سال به این شغل مشغول بوده و از این راه سود فراوانی بهدست آورده است...گربه فروش، این حیوانات را که عادت به آزادی دارند، بر قاطر بار کرده بود تا در هندوستان به فروش برساند. به همین دلیل گربهها بهشدت عصبانی و وحشتزده بودند. با این حال گربه فروش آنها را با وسایل لازم تحت اطاعت و نظم درمیآورد. او به محض ورود به کاروانسرا، به تنهایی اتاقی اختصاصی تهیه و سپس دو میخ آهنی بزرگ انتخاب و در زمین فرو میکرد. سپس تمام گربهها را که دارای گردنبندی بودند و طناب محکمی به آن وصل بود، به میخهای آهنی میبست و به آنها غذا میداد.
موقع حرکت کاروان نیز هر گربه در توبره مخصوصی روی قاطر قرار میگرفت. گربههایی که برای صادرات به هندوستان میرفتند، همه براق و سفید بودند و در هند هریک ۵۰ الی ۶۰فرانک فروش میرفتند.
این واقعیت که تاجری زحمت حمل گربه را از تبریز تا بمبئی بر خود هموار کند، حاکی از سود سرشار این تجارت است. در مجموع مرور انواع کالاهای صادراتی ایران به هند، مشخص میکند که مواد خام بیشترین اقلام صادراتی را تشکیل میدادهاند. در این بین اسب کالایی راهبردی بوده و نژادهای اصیل آن از ایران به هند صادر میشده است. با توجه به نقش این حیوان در حملونقل و امور نظامی و انتظامی صادرات آن سبب تضعیف بنیه دفاعی و اقتصادی ایران میشده است؛ ولی اقدام چندانی برای جلوگیری از صدور بی رویه آن در دوره قاجار انجام نمیشده است. این در حالی است که صدور کالاهایی نظیر پنبه، تنباکو و تریاک به هند، کشت این محصولات را در ایران رواج داد و بر الگوی کشت تاثیر گذاشت.
صادرات هند به ایران
شرکت کشتیرانی و تجاری انگلیس در سال ۱۳۱۵ ق / ۱۹۰۰م هفتهای یک بار کالاهای انگلیسی را در سواحل بوشهر، بندرلنگه و بندرعباس تخلیه میکرد. براساس آمار استخراجشده از گزارش کنسولگری انگلیس و گزارشهای ماهانه اداره گمرک ایران، صادرات به ایران در همین سال از هندوستان ۸۰۹.۴۴۳ و از انگلیس ۹۰۳.۸۵۴لیره بوده است. مجموع کالاهایی که در این سال به گمرک جنوب ایران وارد و ترخیص شده است، بالغ بر ۱,۰۲۵,۳۶۳تن است که ۸۹۶.۴۱۴ تن آن از انگلیس بوده است.
از هند و نواحی اطراف آن فلفل و انواع ادویه، انواع پارچههای ساده یا نفیس اروپایی و هندی، چای، کاکائو، چینی و بلور و نوعی پارچههای سفید و الوان برای عمامه وارد ایران میشد؛ شال از راه سند به سورات و از آنجا به ایران فرستاده میشد و نیل(لاجورد) را هم از بنگال وارد میکردند. این نیل از نیلهای شمال هند مرغوبتر بود؛ نیلهای شمال هند از کابل و قندهار وارد ایران میشد. عمدهترین واردات از بمبئی پارچههای پنبهای، غله و فلزات بودند.
در مجموع ارزش صادرات سالانه هند به ایران در سال ۱۲۱۵ق/ ۱۸۰۰م حدود ۳۰ لک بود که اقلام دیگری مانند انواع خردهریز، کالاهای اروپایی، کافور، عطریات، چوب برای قایقسازی، و الیاف برای ساختن بادبانها را هم شامل میشد. کمپانی «هانیل» هم، آهن، فولاد، سرب و قلع به ایران صادر میکرد. مواد رنگی برای استفاده در نساجی از هندوستان تهیه میشد. نخ پنبه برای تولید پارچههای نفیس نیز از این کشور به ایران وارد میشد. پارچههای تهیهشده از این نخ بسیار گران و در بین افراد ثروتمند محبوب بود. با وجود این، پارچههای گجراتی و قماشهای هندوستان در ایران بسیار ارزان بود؛ بهطوریکه پارچههای قلمکار به نصف قیمت فروش میرفت. مربای هندی نیز در ایران خریدارانی داشت.
انبارهای گمرک و بازرگانان بوشهر در سال ۱۲۷۳ق/ ۱۸۵۷م پر بود از پارچههای زیبای زر و سیم بافت که از بازارهای بمبئی وارد میشد. وجوهی که برای خرید این کالاها صرف میشد، برای اقتصاد ایران لطمه سنگینی بود؛ ولی تجار بوشهری از این طریق ثروت زیادی به جیب میزدند و پیوسته به واردات آنها میپرداختند.
بخشی از مقالهای بهقلم محمد پیری و محمدرضا عسکرانی