اصلاحات خرده مالکی
شاه در بازگشت به ایران به آنچه گفته بود عمل نکرد. در زمان نخستوزیری دکتر اقبال در ۲۴ اسفند ۱۳۳۸، طرح اولیه اصلاحات ارضی تسلیم مجلس شد که حداکثر مالکیت اراضی آبی را ۴۰۰ هکتار و اراضی دیم را ۸۰۰ هکتار تعیین کرده بود. چون آیتالله بروجردی مرجع تقلید وقت، قانون مزبور را برخلاف شریعت اسلام و قانون اساسی اعلام کرده بود و از طرفی دولت اقبال نیز در حقیقت قصد اجرای آن را نداشت و فقط میخواست اعتراض آمریکا را خاموش کند، لذا تا زمان تشکیل کابینه دکتر امینی صحبتی از اجرای این قانون به میان نیامده بود.
سرانجام در سال ۱۳۴۰، جانافکندی از حزب دموکرات روی کار آمد و به کاخ سفید راه یافت. سیاست آمریکا این بود که از رژیمهای وابسته به خود میخواست دست به تحول فریبکارانه بزنند و اصلاحاتی را شروع کنند که تودههای کارگر و دهقانان راضی شوند.
آنها را سرگرم کنند و شعارهای کاذب را رواج دهند و این شعارها در حدود زمین برای دهقانان و آسایش و رفاه برای کارگران باشد تا از قهر انقلابی جلوگیری کنند. به نظر کندی، هیچ تعداد اسلحه و قشون نمیتواند به رژیمهایی که نمیخواهند یا نمیتوانند اصلاحات اجتماعی کنند ثبات بخشد و هم با تاکید بر اصلاحات ارضی بود که زارعان مالک و مانع نفوذ کمونیسم شوند. شاه با قدرتی که تدارک دیده بود به این نصایح غرب توجه نداشت و دوای دردها را در سایه ساواک و حکومت نظامی بهتر میدانست. اما با فشار دولت آمریکا درصدد برآمد با تبلیغاتی آنها را متوجه کند که مشغول انجام دستورات است و به همین جهت لایحه اصلاحات ارضی را در آخر سال ۱۳۳۸ به مجلس داد ولی اجرای آن متوقف ماند. اما این دلایل و اقدامات شاه برای آمریکا قانعکننده نبود.
کاخ سفید این دفعه به نصیحت اکتفا نکرد و مجری هم تعیین کرد و در پایان سال ۱۳۳۹ کاخ سفید تمایل خود را به نخستوزیری دکتر علی امینی که به قول آبراهامیان یک اشرافزاده زمیندار بود، نشان داد تا اصلاحات را که در ایران به بنبست رسیده مطابق نظر آمریکا انجام دهد و بالاخره از لحاظ اقتصادی وضع به آنجا رسید که بالاجبار شاه، دکتر علی امینی را در سال ۱۳۴۰ به نخستوزیری برگزید تا با دادن اختیار تام به او در کشور انقلاب کند و این انقلاب بعدها نام انقلاب سفید گرفت.
دکتر امینی در خاطراتش در این مورد میگوید: «یکی از برنامههای دولت موضوع اصلاحات ارضی بود که من خودم در موقع مبارزات انتخاباتی با علم و اقبال برای آن برنامهای هم منتشر کردیم که جزوهاش در تهران ماند. برنامه من این بود: ایجاد خردهمالک.
استدلال من هم این بود که گفتم در لشتنشا در شمال یک مستاجر مثلاً دو جریب یا سه جریب ملکی که دارد این به ارث هم به او میرسد. ما نمیتوانیم بلندش بکنیم. این یک اجارهای میدهد. این را یک کاری بکنیم که این زمین مال خودش باشد. به این ترتیب ما بتوانیم یک مقدار خردهمالک را زیاد کنیم که این روی زمین بند شود»
یک ماه پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی در ۲۰ بهمن ۱۳۴۰ چترپاولز (مشاور کندی در امور آفریقا و آسیا) برای حمایت مستقیم از تصویب این قانون، وارد ایران شد و در بدو ورود برای نخستین بار عبارت «انقلاب سفید» را به کار برد.
او همچنین اظهار کرد: «برنامه سوم (برنامه سوم عمرانی ۷ساله) شدیدا مرا تحت تاثیر قرار داده است.» به دنبال آن امینی بعد از ملاقاتی که با چترپاولز در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۴۰ داشت، تصریح کرد: «این دولت انجام یک انقلاب سفید را از نظر مصلحت مردم، ضروری تشخیص داده و در پی اجرای کامل آن، پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی است.» برای تامین مخارج اصلاحات ارضی کنسرسیوم نفت به اشاره آمریکا، تولید نفت را افزایش داد تا آنجا که ایران به مقام سوم صادرکننده نفت در جهان رسید و در کنار آن فروش سلاح به ایران محدود شد تا با این صرفهجویی بودجه لازم برای اصلاحات آمریکایی فراهم شود . مهمترین برنامه رفرم اجتماعی دولت دکتر امینی، اصلاحات ارضی و تقسیم زمین بین کشاورزان بود و در واقع قانون واقعی اصلاحات ارضی در کابینه او به تصویب رسید.
بخشی از یک مقاله. نوشته: یونس صادقی
منبع: مجله تجارت فردا، شماره ۵۶ ، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲