بررسی اوضاع اقتصادی و تجاری بندرعباس در دوره پهلوی اول، ۲۰-۱۳۰۴
کرد و کار روسای بلژیکی
بر تمام گمرکات جنوبی ایران در اوایل دوره پهلوی اول روسای بلژیکی مدیریت داشتند. وضعیت این روسای بلژیکی در بندرعباس و چگونگی ریاست آنها بر اداره گمرک بندرعباس از سایر بنادر جنوبی ایران بدتر بود. هر کدام از روسای بلژیکی که به بندرعباس میآمدند تمام امورات اداری را به شخص کنترولر محول کرده و به کلی در هیچ موردی زحمت به خود نمیدادند. مخصوصا موسیو خورمان که چهار دفعه به ریاست گمرکات عباسی رسیده بود به جز سرشناسترین تاجر بندرعباس هیچ تاجری را به حضور نمیپذیرفت و به فراشباشی میگفت بگویید اگر کار گمرکی دارند به کنترولر مربوط است.
گذشته از روسای بلژیکی، اداره گمرک بندرعباس اجزای دیگری داشت. این اداره شامل دو نفر محاسب، یک نفر مترجم اظهارنامه، یک نفر صراف، یک نفر انباردار، یک نفر تاجنویس، یک نفر استاتستیکنویس، یک نفر معاون صراف، سه نفر جوازنویس، یک نفر مامور عسقله، یک نفر معاون انباردار، یک نفر فراشباشی، سیزده نفر فراش، یک نفر رئیس تفنگچیان، شانزده نفر تفنگچی و یک نفر مترجم بود. این ساختار از قبل از دوره پهلوی و در دوره پهلوی در اداره گمرک بندرعباس برقرار بود.
گمرکخانه بندرعباسی در دوره پهلوی اول در عمارت کلاه فرنگی بود. این گمرکخانه انبارهای کافی برای نگهداری امتعه تجاری و اجناسی که توقیف میکرد نداشت. با این حال به بهانههای مختلف اجناس تجار را توقیف میکرد و با نگهداری نامناسب آنها تجار داخلی و شرکتهای تجاری خارجی را دچار خسارت فراوان میکرد. این تجار از اداره گمرک بندرعباس درخواست میکردند که دستکم در مقابل این خسارت، در حقوق گمرکی اجناس خسارت دیده تخفیفی داده شود.اما اداره گمرک هیچ مسوولیتی در این خصوص متقبل نمیشد.
این امر باعث میشد تجاری که میتوانند، تجارت خود را به بندر دیگری منتقل کنند و تجاری که این امکان را ندارند از تجارت خود در بندرعباس ناراضی باشند. علاوه بر این نارضایتیها، تجار بندرعباس با ماموران گمرک هم اختلاف و در نحوه انجام امور گمرکی از رئیس بلژیکی گمرک شکایت داشتند.
گمرک بندرعباس درباره ورود واردات کشورهای مختلف به ایران نیز اهمال میورزید و همین امر موجبات نارضایتی صادرکنندگان مواد موردنیاز ایران را فراهم ساخته بود. به عنوان مثال طبق قراردادی که ایران با دولت شوروی داشت، در صورت خرید قند از آن کشور کلیه مخارج پیاده کردن بار از کشتیهای تجاری و حمل آن تا انبارهای کالاهای وارداتی به عهده خریدار یعنی ایران بود. درحالیکه روسای گمرک بندرعباس از پذیرفتن هزینههای پیادهکردن اجناس امتناع میکردند و در نهایت اجناس کشتی تجاری را با تعلل تخلیه میکردند و کار یک روزه را گاهی تا سه روز طول میدادند. این امر باعث میشد نهتنها در برنامه کار کشتیهای خارجی وقفه افتد بلکه شرکتهایی که این کشتیها به آنها وابسته بودند ضرر کرده، بدهکار شوند و اسباب نارضایتی آنها از تخلیه بار در بندرعباس فراهم شود.
گمرک بندرعباس در ترخیص کالای شرکتهای تجاری خارجی سختگیریهایی میکرد که تجار را دلسرد میکرد و اصولا همین بر تجارت خارجی از طریق بندرعباس تاثیرگذار بود. مثلا اگر یکی از مدارک اداری کشتی ناقص بود، از پیادهکردن اجناس ممانعت به عمل میآورد تا جایی که تجارتخانههای داخلی به علت اینکه به اجناسی که وارد میشد نیاز داشتند، برای ترخیص این کالاها پادرمیانی کرده و جریمه مدارک ناقص کشتیها را هم خود پرداخت میکردند. نمونههای زیادی از این سختگیریها در گزارشها و اسناد آمده است.
تجارت داخلی بندرعباس
تجار بندرعباس از تجار داخله و خارجه تشکیل میشدند. تجار داخلی اغلب تجار یزد، کرمان، خراسان و لار بودند. تجارت تجار داخلی هم معمولا به تجارت خارجی منتهی میشد؛ چراکه اجناسی که این تجار از داخل ایران میخریدند برای صادر شدن به بندرعباس آورده میشد. این تجار امتعهای مانند خارک، بادام، گردو، پسته، مویز، آنقوزه، گلسرخ، پنبه، پشم، قالی، پوست، حنا، مورد، تنباکو، روناس و دواجات به بندرعباس میآوردند.
بخشی از تجارت داخلی بندرعباس به فعالیتهای شرکت نفت ایران و انگلیس مربوط میشد. این تجارت بهرغم اینکه داخلی بود ولی چون از طریق خلیجفارس نفت مذکور حمل میشد، در اسکله بندرعباس پیاده میشد و باز هم با کار گمرک تداخل پیدا میکرد و گمرک بندرعباس هم نهایت سختگیری را برای تخلیه بار کشتیهای تجاری به عمل میآورد و از تحویل آن خودداری میکرد. بهانه گاهی این بود که نمیدانست این کشتی چه زمان از خوزستان حرکت کرده یا اینکه میزان نفت مورد نیاز بندرعباس چقدر است. به جز تجار مستقل داخلی، در بندرعباس در سال 1310 ش تنها یک شرکت داخلی فعالیت تجاری داشت و آن هم شرکت حاجی هاشم و میرحاجیاوزی بود. این شرکت قالی و آنقوزه صادر و پارچه پشمی وارد میکرد.
از دیگر مولفههای تجارت داخلی و اقتصاد یک بندر، بازارهای آن است. در بندرعباس یک راسته بازار وجود داشت که در کناره دریا واقع شده بود. این بازار از طرف مغرب به عمارت کلاه فرنگی و از مشرق به محله سرریگ میرسید. این راسته که حدود 450 قدم امتداد داشت از طرف شمال هفت بازارچه و از طرف مغرب یک بازارچه از آن منشعب میشد. از این تعداد تنها دو بازارچه مسقف بودند. در شمال غرب این بازار، پیشتر، بازاری به نام راسته تاریکی قرار داشت که انبارمالالتجاره تجار هم بود. این بازار قدیمی در دوره پهلوی اول به جایگاهی برای انبار کالا و ادارات بازرگانی که به آن افیس میگفتند تبدیل شده بود. در این مکان غیر از انبار هندوها و انبارهایی که در طبقه تحتانی افیسها بنا شده، 27 باب موجود بود. در اینجا هشت دفتر تجاری از هندوها، دو دفتر متعلق به فارسیها، چهار دفتر تجاری متعلق به شرکت کشتیها، یک افیس از شرکت تجار انگلیسی، چهار افیس از ایرانیان و سه افیس هم از حیدرآبادیها داشتند. این افیسها علاوه بر تجارتخانههای آنها بود که در کاروانسراها داشتند. با برپایی اتاقهای تجارت در شهرهای مختلف ایران، بندرعباس نیز ملزم به تاسیس این تشکیلات و حوزه اقتصادی اتاق تجارت بندرعباس، لنگه، جزیره قشم، میناب، جاسک و چاهبهار تعیین شد. این اتاق ملزم بود نشستهایی برگزار کند و با ارسال صورتجلسه و مشروح مذاکرات جلسه به اتاق تجارت مرکزی، پایتخت را از اوضاع تجاری بندرعباس و حوزههای مربوط به خود آگاه کند و پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت تجاری منطقه ارائه دهد. طبق تصویب هیات دولت این افراد برای عضویت در اتاق تجارت بندرعباس انتخاب شدند: آقامهدی ناظمپورشیرازی، حاجشیخاحمد گلهداری، حاجی میرشمسالدین اوزی، حاجی مختار مشیریدوانی، میرحاجی صدیقیاوزی، حاجی حبیبالله صداقتلاری.
راههای تجاری هم یکی از مهمترین ملزومات یک بندر برای اتصال به بازارهای داخلی کشور و رونق تجارت داخلی بندر است. بندرعباس تا سال 1296 ش راه اتومبیل رو نداشت و مسافرتها و حملونقل کالا با مال و از راههای مالرو صورت میگرفت و الاغ و شتر بهترین و مهمترین وسیله نقلیه در این راهها بودند. برای راههای دوردست مانند کرمان، یزد، خراسان، لارستان، فارس و بلوچستان از شتر استفاده میشد. شترهایی که در بندرعباس برای حملونقل کالا به کار گرفته میشدند، عمدتا متعلق به افغانها بودند و تعدادشان در زمستان گاه به دو هزار و سه هزار نفر میرسید اما با شروع فصل گرما از تعداد آنها به شدت کاسته میشد و همین امر موجب افزایش کرایه میشد. در دوره پهلوی اول راه شوسه بندرعباس به لار هنوز ساخته نشده بود. جاده بندرعباس به لار تا انتهای دوره پهلوی اول راه مالرو بود. مسافرت و حملونقل مال التجاره به وسیله شتر و الاغ صورت میگرفت. با اینکه این راه طولانی نبود، ولی حمل کالا از بندرعباس تا لار با شتر ۱۵ روز و با الاغ ۱۰ تا ۱۲ روز طول میکشید. بنابراین، در سال ۱۳۱۶ش بررسی برنامه ساخت راه شوسه بندرعباس به لار موضوع جلسه اتاق تجارت بندرعباس قرار گرفت. وزارت طرق و شوارع به اتاق تجارت بندرعباس خبر داد که ساخت این راه را در برنامه ۱۳۱۶ش منظور نکرده است. مجددا اتاق تجارت تاکید کرد که ساخت این راه خرج زیادی ندارد و بسیار برای تجارت بندرعباس ضروری است. به هر ترتیب بعد از سالها، در دوره پهلوی دوم، این راه ساخته شد ولی باز راه خوبی برای تجارت نبود. در گزارشهایی که از راههای بندرعباس در دوره پهلوی دوم در دست است، گفته شده که راه شوسه لار به بندرعباس با اصول فنی ساخته نشده و مسافات زیادی را در مسیر رودخانهها طی میکنند و فاقد پل بوده، به همین جهت به محض بارندگی تا چند روز قابل استفاده نیست. راه شوسهای که به بندرعباس منتهی میشد، راه بندرعباس بود. این راه کاملا شوسه نبود ولی برای عبور اتومبیل آماده شده بود. این جاده از تنگه زاغ و کوه گنو گذشته به طرف سعادت آباد، نزدیک طارم و حاجیآباد و سعیدآباد جلو آمده و به کرمان میرسید. این جاده برای عبور اتومبیل مرمت شد و پس از آن طی این مسیر با اتومبیل برای مسافر دو روز و برای حمل مال التجاره چهار روز طول میکشید.
صنایع بندرعباس
صرفنظر از میزان صادرات و واردات که نشانگر پویایی تجاری یک بندر است، اقتصاد بندرعباس از لحاظ صنعتی، با آغاز برنامههای نوسازی و اقدامات صنعتی در سراسر ایران، دستخوش تغییراتی شد. تا این زمان، صنعت بندرعباس محدود به کارگاههای کوچک و صنایع دستی مصنوع از نخل خرما بود. اما در دوره پهلوی کارخانهها و شرکتهایی در بندرعباس تاسیس شد که اگرچه به لحاظ کیفی و کمی در حد کارخانههای تاسیسی نواحی شمالی و مرکزی کشور نبود، ولی باعث ایجاد فرصتهای شغلی و اقتصادی جدید در این منطقه شد. بعضی از این شرکتها و کارخانهها پیرو برنامههای کلان اقتصادی کشور، توسط دولت در بندرعباس ایجاد شد اما برخی از کارخانهها و شرکتهای ایجاد شده در بندرعباس متاثر از فضای عمومی کشور، توسط خود تجار و صاحبان صنایع کوچک در بندرعباس ایجاد شد، مثلا شرکت سهامی برق یا شرکت سهامی چوب که توسط تجار و مردم بندرعباس تاسیس شدند. از کارخانههای مهمی که توسط دولت در بندرعباس احداث شد، کارخانه کنسروسازی اطلس بود. در سال ۱۳۱۵ش به منظور بهرهبرداری هرچه بیشتر از آبزیان خلیج فارس، دولت از یک هیات دانمارکی دعوت کرد که به ایران بیاید و درباره آبزیان این منطقه مطالعه کند. دولت، دو کشتی تحقیقاتی به نام «سنگ سر» و «راشگو» که نام دو ماهی مشهور خلیج فارس است را در اختیار آنها قرار داد تا کار خود را سریعتر انجام دهند. نتیجه تحقیقات این هیات آن شد که کارخانه کنسرو ماهی برای تهیه دو نوع کنسرو، یکی کنسرو اوور (تون) و دیگری ممغ (ساردین) در بندرعباس تاسیس شود. سفارش ساخت کارخانه به یک شرکت دانمارکی به نام «اطلس» داده شد. شرکت مذکور، کارخانه را در سال ۱۳۱۹ش راهاندازی کرد و آن را به نام شرکت سازنده آن، اطلس نامید. سردخانه شیلات دومین کارخانه احداثی در بندرعباس بود. چون ماهی محصولی است که پس از صید یا باید مصرف شود یا بهصورت کنسرو در آید، علاوهبر کارخانه کنسروسازی لازم بود این بندر به سردخانه هم مجهز شود تا مازاد ماهی صید شده بهصورت منجمد نگهداری شود. پیش از احداث کارخانه کنسروسازی و سردخانه، مازاد ماهی صید شده در بندرعباس نمکسود میشد. اما سرعت این روش با صنعتی شدن شیوه صید ماهی در بندرعباس هماهنگ نبود؛ بنابراین نخستین سردخانه شیلات در بندرعباس در سال ۱۳۱۹ش آغاز به کار کرد. ظرفیت این سردخانه ۹۰ تن در روز بود و باز هم کفاف تولیدات شیلات بندرعباس را نمیداد. علاوهبر این کارخانهها، شرکتهای متعددی نیز در بندرعباس گشایش یافتند. این شرکتها و کارخانجات یکی از مهمترین نتایج اصلاحات اقتصادی دوره پهلوی اول در بندرعباس بود. این بندر که به خودی خود در دوره قاجار رکود اقتصادی پیدا کرده بود، در مقابل اصلاحات دوره پهلوی اول ایستادگی نکرد و تنها نشانههای اصلاحات اقتصادی سراسری ایران در دوره پهلوی اول در بندرعباس، گشایش شرکتها و کارخانجات بود. از آن جمله میتوان به شرکتهای ذیل اشاره کرد:
1- شرکت سهامی قند و شکر: این شرکت از بدو تاسیس با جدیت مشغول به کار بود و کمکم معامله چای را هم به کسب و کار خود افزود. چای مورد نیاز بندرعباس را این شرکت تامین میکرد.
2- شرکت سهامی قماش: این شرکت باز کردن مغازههای خردهفروشی را در بندرعباس مورد لزوم کار خود میدانست؛ بنابراین با افزودن مبلغ ۱۰۰ هزار ریال به سرمایه خود چندین مغازه در بندرعباس برای فروش جزئی منسوجات افتتاح کرد.
3- شرکت سهامی برق بندرعباس: بندرعباس تا سال ۱۳۱۸ش برق نداشت. برای تامین برق در سال ۱۳۱۵ش عدهای از بازرگانان شهر با تشکیل یک شرکت سهامی، مقدمات خرید و نصب یک موتور برق ۹۰ کیلو واتی ساخت آلمان را فراهم ساختند و آن را در سال ۱۳۱۸ش به بهرهبرداری رساندند. این شرکت با سرمایه ۳۰۰ هزار ریال برای احداث کارخانه برق، کشیدن چراغ و ساختن یخ تشکیل شد و حق امضای اسناد و تعهدات شرکت با دو تن از تجار بندرعباس به نامهای حاجی مختار مشیر و محمدسعید روستا بود. این شرکت در اولین مرحله خیابانهای اصلی و بازار را روشن کرد. نیروگاه برق علاوهبر تامین روشنایی شهر، یک عدد آسیاب برقی را نیز به کار میانداخت که کار عمده آن آسیاب کردن گندم بندرعباس بود. همچنین، روزانه 70 قالب یخ میساخت که البته جوابگوی نیاز مردم نبود و غالبا بر سر آن مرافعه بود. بعدها یک دستگاه لیمونادسازی نیز در کارخانه برق راهاندازی شد. آب موردنیاز کارخانه با شتر و الاغ از نایبند یا برکهها تامین میشد.
4- شرکت تخته و نجاری: این شرکت با سرمایه ۵۰ هزار ریال کار خود را آغاز کرد و لوازم چوبی موردنیاز مردم بندرعباس را تامین میکرد.
شرکت آرتیژن که با سرمایه ۱۲۰ هزار ریال تاسیس شد و کار اصلی آن حفر چاه در بندرعباس بود. مردم به پیشرفت کار این شرکت بسیار امید بسته بودند؛ چرا که موفقیت این شرکت باعث رشد چشمگیر کشاورزی در منطقه میشد.
5- شرکت سهامی پخش سیگارت بندرعباس: این شرکت طبق تقاضای تجار بندرعباس با سرمایه ۱۰۷ هزار ریال تاسیس شد.
کشاورزی و دامداری بندرعباس
معاش سکنه بندرعباس تا حد بسیار کمی از تولید صنایع دستی و به جز آن، مردم عادی که تاجر و کسبه نبودند بیشتر از صید ماهی بود. مردم عادی بندرعباس در حدود 10 کشتی برای صید ماهی داشتند و از مالیات معاف بودند. به جز این ماهیگیران عدهای نیز از ثمره نخلستانها معاش میکردند و عدهای هم از دامداری و کشاورزی مختصر بندرعباس روزگار میگذراندند. بندرعباس آب شیرین زیادی ندارد. به همین دلیل کشاورزی این بندر ضعیف و به زحمت در حد رفع نیاز سکنه خود است. مردم بندرعباس آب آشامیدنی خود را خریداری میکردند. میزان زیادی از آب آشامیدنی مردم بندرعباس از نایبند تامین میشد. نایبند در شرق بندرعباس واقع شده و مردم بندرعباس هر جحله آب را که ظرفی است که تقریبا سه من تبریز گنجایش داشت، در زمستان دو شاهی و در تابستان چهار شاهی خریداری میکردند. به جز این، چند آبانبار هم در شمال و غرب شهر وجود داشت که به آنها برکه میگفتند؛ بنابراین آب آشامیدنی در بندرعباس کم بود و برای زراعت، آب به اندازه کافی وجود نداشت. با این حال بندرعباس پوشش گیاهی مناسبی داشت. مناطق ایسین، تازیان، سرخون، فین، گهر و سیاهو از مهمترین بخشهای کشاورزی بندرعباس هستند. به دلیل اینکه در سه فصل از سال میتوان در بندرعباس به کشت و زراعت پرداخت، محصولاتی چون گندم، جو، حبوبات، سیب زمینی، پیاز، محصولات جالیزی، نباتات علوفهای و دانههای روغنی و مرکبات و خرما در آن به دست میآید و محصولات کشاورزی مانند خرما، خارک و حنا از اقلام صادراتی این منطقه به خارج از کشور بوده که در خود منطقه کاشت و برداشت میشده است. در اطراف شهر بندرعباس به میزان کمی گندم و جو کاشت میشد، اما در مضافات عباسی مانند میناب، شمیل و... رودخانه و باغات با مرکبات و میوههای گرمسیری زیاد دیده میشود و در کوه گنو که ییلاق و هشت فرسنگ شمال عباسی است، میوهجات سردسیری کمی موجود است. در جدول ضمیمه، میزان برداشت محصولاتی چون گندم، جو، خرما و تنباکو در بندرعباس نمایش داده شده و همچنین با نمایش میزان برداشت این محصولات به خروار در مناطقی مانند میناب، بوشهر، بندرعباس و بندر لنگه، مقایسهای بین این مناطق صورت گرفته تا وضعیت کشاورزی بندرعباس در دوره پهلوی اول به روشنی قابل مشاهده باشد. هنری پاتینجر، جهانگردی که در دوره پهلوی اول از بندرعباس دیدن کرده، در خصوص کشاورزی این منطقه چنین میگوید: «خاک منطقه بندرعباس به اندازهای پرنمک و به طوری خشک و لمیزرع بود که حتی در آن علف یا هر نوع نبات دیگر نمیروید و در ناحیهای به طول ۸۰ الی ۹۰ میل ابدا آب وجود ندارد». اما فعالیتهای کشاورزی در نقاط معینی که دارای آب کافی بود یا در بعضی مناطق بهصورت دیمی، انجام میشد. به همین سبب فعالیتهای کشاورزی در بسیاری از روستاهای منطقه منحصر به نگهداری چند نخلستان مختصر دیمی و زراعت مختصر جو و گندم دیمی بود که در صورت بارندگی حاصل ناچیزی به دست میداد.
از مقالهای به قلم: دکتر نورالدین نعمتی، دانشیار تاریخ اقتصاد تهران- دکتر سیروس فیضی، استادیار تاریخ دانشگاه تهران- شیوا تقواییزحمتکش، دانشجوی دکترای تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه تهران