اندیشه ملیکردن صنعت نفت از کجا شروع شد؟
اسناد ناموجود!
مردم ایران از این قرارداد ناخشنود بودند از عاقد آن رضاشاه هم دلخوشی نداشتند. اهمیت نفت، در طی سالهایی که از امضای قرارداد میگذشت بیش از پیش روشن شده بود. این سالها شاهد شروع و پایان جنگجهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) بود و در واقع نفت بود که سرنوشت این جنگ را رقم زد و باز نفت بود که موفقیت طرحهای عظیم بازسازی و راهاندازی صنعت و اقتصاد دنیای پس از جنگ را در گرو خود داشت. اهمیت نقش نفت به رقابت در میان غولهای بزرگ عضو کارتل بینالمللی نفت دامن میزد و نیز کمپانیهای نفتی آمریکایی که هنوز دستشان از منابع نفتی خارج آمریکا کوتاه بود، را برای شکستن سد کارتل و ورود به بازاری که رونق آن دائمالتزاید و تضمینشده مینمود، حریصتر میساخت.
آغاز ماجرا
در نیمه دوم سال ۱۳۲۲ -/ پاییز ۱۹۴۳ نمایندگانی از کمپانیهای شل و سینکلر و استانداردواکیوم به ایران آمدند و مذاکراتی را با نمایندگان دولت آغاز کردند. مقصود از این مذاکرات تحصیل امتیاز نفت در نواحی شمالی وجنوب شرقی ایران بود و به دنبال آن دولت ایران دو نفر کارشناس آمریکایی رابه نامهای هوور و کرتیس برای مشورت به ایران دعوت کرد. همین دو کارشناس چندی پیش به عنوان مشاوران دولت ونزوئلا به آن کشور رفته و فرمول معروف پنجاه-پنجاه یا تنصیف منافع بین دولت صاحب نفت و کمپانیهای نفتی را پایهریزی کرده بودند. در آن زمان جنگجهانی به پایان خود نزدیک میشد و ایران در اشغال نظامی متفقین بود. متفقین باید در ظرف شش ماه پس از پایان جنگجهانی نیروهای خود را از ایران بیرون ببرند. مذاکرات محرمانه و رایزنیهای مربوط به نفت که از آبان ماه سال ۱۳۲۲ در زمان دولت سهیلی آغاز شده بود به زودی از پرده درافتاد و خبر آن در روزنامهها انعکاس یافت و بحث درباره آن سرانجام در اواسط سال ۱۳۲۳که دولت ساعد بر سر کار بود به مجلس کشانده شد.
در ۱۹ مرداد ماه آن سال طوسی نماینده بجنورد و دکتر رضا رادمنش سخنگوی فراکسیون حزب توده ایران از دولت خواستند که جریان این مذاکرات و رفت و آمدها را به مجلس گزارش دهد. دکتر رادمنش در سخنان خود شتابزدگی دولت برای دادن امتیاز به خارجیان را نکوهش کرد و گفت بنده با رفقایم با دادن امتیازات به دولتهای خارجی بهطور کلی مخالفیم. همان طور که ملت ایران توانست راهآهن را خودش احداث کند بنده یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما میتوانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج و شاید بتوانیم به موضوع بدبختی مردم این مملکت بهبودی بدهیم.
نخستوزیر محمد ساعد در پاسخ آن دو نماینده افشا کرد که دو شرکت شل و استاندارد واکیوم پیشنهادهایی در خصوص نفت داده بودند، بعد هم پیشنهادی از سوی کمپانی آمریکایی سینکلر رسید. ساعد گفت: دولت برای بررسی این پیشنهادها دو نفر کارشناس را که سابقه و تخصص در امور مربوط به نفت دارند استخدام کرده است. ساعد اطمینان داد که اقدامات دولت جنبه مطالعاتی داشته است و هیچ تصمیمی پیش از آنکه به مجلس اطلاع داده شود گرفته نخواهد شد و مجلس هر تصمیمی اتخاذ کند دولت هم تابع نظر مجلس است.
قانون تحریم امتیاز نفت؛ نخستین اقدام مصدق در زمینه نفت
به دنبال این جریان در نیمه دوم شهریورماه سال ۱۳۲۳ هیاتی از سوی دولت اتحاد جماهیر شوروی به ایران آمد. رئیس این هیات (کافتارادزه) که از معاونان وزیر امور خارجه وقت شوروی بود در مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام کرد پیشنهادی برای امتیاز نفت در صفحات شمالی ایران دارد که به دولت خواهد داد. کافتارادزه در ملاقات خود با شاه نیز خاطرنشان کرد که آینده روابط ایران و شوروی به پاسخ مساعد پیشنهاد او بستگی دارد. (خواب آشفته نفت ،ص۷۹) امتناع دولت ساعد از پذیرفتن پیشنهاد کافتارادزه خشم دولت شوروی را برانگیخت و حزب توده که تا آن زمان با اعطای امتیاز به خارجیان مخالفت میکرد اینبار به هواداری از درخواست امتیاز شوروی و به مخالفت با امتناع دولت از قبول آن به تظاهرات وسیع خیابانی دست زد. متن کامل پیشنهاد شوروی هیچگاه در اختیار مردم گذاشته نشد لیکن اصول کلی آن را کافتارادزه در کنفرانس مطبوعاتی دوم آبان ماه ۱۳۲۳ فاش ساخت، از همان مقدار که او گفت معلوم شد که آن پیشنهاد به تعبیر دکتر مصدق«تمام کپیه» قرارداد نفت جنوب بوده است. حزب توده البته فراموش کرده بود که تا دیروز مطلقا با هرگونه اعطای امتیاز به دولتهای خارجی مخالفت میکرد و بر آن بود که ایران چنانکه در دوره رضاشاه توانست راهآهن سرتاسری را با تکیه به منابع خود احداث کند، در بهرهبرداری از منابع ثروت طبیعی نیز میتواند از همین راه پیش برود.
نفت شمال در کنفرانس یالتا
مساله نفت ایران، اصرار دولت اتحاد شوروی در تحصیل امتیاز و امتناع دولت و مجلس ایران از هرگونه مذاکره درباره آن انعکاس عظیمی در سطح جهانی پیدا کرد. در برخی از محافل بریتانیا از منافع اتحاد شوروی در شمال ایران سخن به میان آمد و این فکر مطرح شد که میان سه دولت انگلیس و آمریکا و شوروی درخصوص آینده امتیازات نفتی در ایران مذاکراتی صورت گیرد و زمینه یک نوع تفاهم و همکاری فراهم شود، حتی این بحث به کنفرانس یالتا که در اواخر سال ۱۳۲۳ برای تعیین سرنوشت جهان پس از جنگ تشکیل شد، راه یافت.
ایدن وزیر امورخارجه انگلیس به همتای روس (شوروی) خود اطمینان داد که دولت او مخالفتی با واگذاری نفت شمال ایران به اتحاد شوروی ندارد، استتینیوس وزیر خارجه آمریکا گفت دولت او نیز مخالف این امر نیست اما ترجیح میدهد که قضیه امتیازات کلان به بعد از جنگ موکول شود. مولوتوف وزیرخارجه شوروی گفت دولت ایران در اول کار رویخوش برای مذاکره نشان میداد ولی یکباره نظر خود را عوض کرد و مجلس شورای ملی ایران تصمیم گرفت که تا جنگ ادامه دارد امتیازی داده نشود. وی گفت شوروی هنوز امیدوار است که ایران موضع خود را تغییر دهد و مذاکرات بار دیگر از سر گرفته شود.
ادعای گلشاییان
عباسقلی گلشاییان مدعی است که پیشنهاد ملی کردن نفت را آمریکاییها بهوسیله فاطمی به مصدق دادند و نیز «مدتی است که هژیردرسمت وزارت دربار، مرتبا وکلا را میخواست و میگفت به لایحه رای ندهید.» آنچه بر اساس اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا و یادداشتها و مکاتبات و تلگرامهای اولیای کمپانی نفت جنوب میتوان گفت این است که گلشاییان روی هم رفته از مذاکرات (بین دولت ایران و نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس) راضی نبود و قرارداد الحاقی را هم با اکراه امضا کرد. (تاریخ،بی پی،ص ۳۹۶) در مذاکرات خود روی این موضوع که کمپانی پیش از پرداخت سهم ایران مالیات بر درآمد دولت انگلیس را میپرداخت معترض بود، مخصوصا اینکه نرخ مالیات انگلستان پس از جنگ بسیار بالا رفته بود. در سالهای پیش از جنگ، مالیات دولت انگلیس معمولا در حدود نصف درآمد ایران از نفت بود و حال آنکه پس از جنگ بریتانیا گاهی حتی بیش از ۳ برابر عایدات ایران مالیات از کمپانی میگرفت. گلشاییان همچنین به نرخ برابری استرلینگ و طلا معترض بود و درآمد ایران را در مقایسه با کشورهای نفتخیز دیگر اندک و غیر عادلانه میدانست و ۵۰درصد درآمد کل عملیات شرکت را چه در داخل و چه در خارج ایران مطالبه میکرد.
اندیشه ملی کردن نفت در مرداد ماه ۱۳۲۷ توسط عباس اسکندری در مجلس مطرح شد؛ ولی کسی آن را جدی نگرفت. در آن زمان حواس همه متوجه تنصیف منافع بود و آمریکاییها هم که در پشت صحنه کار میکردند جز این مقصودی نداشتند یا اگر به دنبال بازی این چشمداشت را هم داشتند که کمپانیهای آمریکایی را در نفت ایران سهیم گردانند، آن را اظهار نمیکردند. مبنای کار کمپانیها تا آن زمان بر این بود که امتیازی میگرفتند و اختیار مطلق داشتند که عملیات اکتشافی را بنا به مصلحت و دلخواه در هر بخش از ناحیه امتیاز که خود بخواهند به موقع اجرا بگذارند و اگر این عملیات به نتیجه مثبت منتهی میشد باز اختیار بهرهبرداری یا تصمیم نسبت به میزان بهرهبرداری با کمپانیها بود. صاحب امتیاز بر حسب مقداری که تولید میکرد حقالامتیاز مقطوعی به کشور صاحب نفت میپرداخت. در نتیجه فرمول پنجاه-پنجاه, کمپانیهای آمریکایی متعهد شدند که نیمی از منافع خود را به دولت ونزوئلا بپردازند و این به ضرر کمپانیها نبود؛ زیرا آنها همین پول را که به ونزوئلا میپرداختند از حساب مالیات خود در آمریکا کسر میکردند. درواقع بخشی از مالیات که باید به خزانهداری آمریکا پرداخته شود، به ونزوئلا پرداخت میشد و از نظر دولت آمریکا دست داشتن به منابع نفتی در خارج آمریکا به قدری مهم بود که تحمیل ضرر بر خزانه آمریکا را قابل توجیه میساخت. این امتیاز موجب میشد که تسلط کمپانیهای آمریکایی بر منابع نفتی جهان تحکیم شود و این امر نیز طبعا ادامه جریان درآمد نفت را از طریق این کمپانیها تضمین میکرد. (خواب آشفته نفت،صص ۱۲۱-۱۲۰)
پس از آنکه فرمول تنصیف منافع در ونزوئلا اجرا شد، خواه و ناخواه باید در خاورمیانه هم از آن استفاده میشد. نخستین میدان آزمایش عربستان سعودی بود که نفت آن منحصرا در اختیار کمپانیهای آمریکایی بود. در آن سالها دلمشغولی عظیم آمریکا جلوگیری از توسعه و سرایت کمونیسم بود. آمریکا که با اجرای طرح مارشال و احیای اقتصاد درهمشکسته اروپای غربی برای ممانعت از گسترش حرکتهای کمونیستی در این بخش از دنیا میکوشید معتقد بود که کشورهای خاورمیانه هم باید با اتکا به درآمد نفت خود اقتصاد خویش را سامان دهند تا در اردوگاه در باقی بمانند. بنابراین کمپانیهای عضو آرامکو در عربستان سعودی اجازه یافتند تا ۵۰درصد درآمد را بهعنوان مالیات به دولت سعودی بپردازند و آن را به حساب مالیات خود در آمریکا منظور دارند. در واقع مقررات قانون مالیات بر درآمد آمریکا مالیات مضاعف را مردود میشمرد و به مودیان حق میداد که اگر مالیاتی به یک دولت خارجی پرداختهاند آن را از مالیات نهایی که باید به دولت خود بپردازند کم کنند. مک گی هدف فرمول پنجاه-پنجاه را دو چیز بیان میکند: یکی حفظ ثبات منطقه و جلوگیری از گسترش کمونیسم و دیگری تحکیم موقعیت کمپانیهای نفتی آمریکایی و جلوگیری از به خطر افتادن اساس مذاکرات.
پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر فاطمی
دکتر مصدق در لایحهای که در دی ماه سال ۱۳۳۴ به دیوان عالی کشور فرستاد، پیشنهاد ملی کردن نفت را به دکتر فاطمی نسبت داده است: ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی است که چون کمیسیون نفت مجلس شورای ملی پس از چند ماه مذاکره و مباحثه نتوانست راجع به استیفای حق ملت از شرکت نفت انگلیس و ایران تصمیم اتخاذ کند، دکتر فاطمی با من که رئیس کمیسیون بودم مذاکره کرد و با وضعیتی که در این مملکت وجود دارد، استیفای حق ملت کاری است مشکل. بنابراین اول باید در فکر آتیه بود که از مال ملت بیش از این سوءاستفاده نکنند و عواید نفت هرچه هست، نصیب ملت ایران شود. سپس راجع به گذشته هر اقدامی ممکن باشد انجام داد. همانطور که کشور انگلیس بعضی از صنایع خود را ملی کرده است برای اینکه منافع آن نصیب ملت میشود ایران هم نفت خود را در سراسر کشور ملی کند تا دنیا بداند که نمایندگان جبهه ملی جز آسایش مردم چیزی نمیخواهند و با هیچ سیاستی سازش ندارند.
این پیشنهاد گذشته از اینکه مفید بود کار ما را نیز سهل کرد و لازم نبود که اول بطلان قرارداد ۱۹۳۳ را که در زمان دیکتاتوری و اختناق ملت ایران منعقد شده بود، ثابت کنیم. این بود که با نظریات آن شادروان موافقت کردند و قرار شد ایشان پیشنهاد خود را در جلسه نمایندگان جبهه ملی بدهند و ببینیم نظر دیگران چه خواهد بود. در جلسهای که در خانه آقای نریمان تشکیل شد دکتر فاطمی پیشنهاد خود را ارائه کرد و مورد موافقت حضار در جلسه قرار گرفت و آن را امضا نمودند. (خاطرات و تالمات مصدق،صص ۲۲۹-۲۳۰)
در اینکه طرح فرمول تنصیف منافع کار آمریکاییها بود، تردیدی وجود ندارد. مقامات اجرایی در آمریکا میخواستند از این راه بر درآمد کشورهای نفتی بیفزایند و کمک مالی به این کشورها را که بهدلیل محدودیتهای وضعشده از سوی کنگره با اشکالات زیاد مواجه میکرد و صورت ثابت و مستمر هم نمیتوانست پیدا کند، به این وسیله تامین کنند. کسانی حتی پا از این فراتر نهاده و گفتند که اندیشه ملی کردن نفت ایران از سوی آمریکا به میان کشیده شده بود. گلشاییان گفته است که این اندیشه را آمریکاییها بهوسیله دکتر حسین فاطمی در ذهن مصدق القا کردند؛ اما هیچ سند و مدرکی در این باب تاکنون ارائه نشده است. لیکن تاثیر کارشناسان آمریکایی را نمیتوان نادیده گرفت.