رویارویی شرکت نفت ایران و انگلیس با شرکت رویال داچ شل درسالهای ۱۹۱۸-۱۹۰۹
رقابت برای نفت بینالنهرین
نخستین کسانی که برای نفت در امپراتوری عثمانی حضور پیدا کردند، آلمانیها بودند. نخستین امتیاز را در سال ۱۸۸۸ م. شرکت راهآهن آناتولی در امپراتوری عثمانی به دست آورد که از نظر مالی، تحت نظارت دویچه بانک بود. آنها مجوز این را داشتند که از منابع نفتی و معدنی اطراف خطآهن آناتولی، به وسعت بیست مایل بهرهبرداری کنند.
کولبی چستر، دریادار بازنشسته نیروی دریایی آمریکا که پیش از این وابسته دریایی ایالات متحده در سفارت آمریکا در قسطنطنیه بود، از دیگر افرادی بود که در جستوجوی نفت عثمانی بود. چستر، با توجه به پشتوانه مالی و سیاسیای که داشت و با پرداخت رشوه توانست در سال ۱۹۰۸، از دربار عثمانی چند امتیاز در مورد معدن در سراسر خاک عثمانی بگیرد، ولی مدت زمان اندکی پس از اینکه چستر این امتیازها را به دست آورد، انقلاب ترکان جوان در عثمانی به پیروزی رسید و منابع نفتی عثمانی که املاک خصوصی سلطان محسوب میشد، به دولت ترکیه منتقل شد، بنابراین امتیازهای چستر از ارزش افتاد و باید دوباره کسب این امتیازها را از دولت ترکیه پیگیری میکرد.
اما شرکت نفت ایران و انگلیس که مهمترین هدفش، گسترش فعالیتهای خود در مناطقی از جهان بود، از همان ابتدای انعقاد قرارداد دارسی در سال ۱۹۰۱، تصمیم امضاکننده قرارداد (دارسی) بر این بود که فعالیت امتیاز خود را به سمت غرب ایران و مناطق عثمانی گسترش دهد. دارسی همچنین، در پی این بود تا امتیازی را در نفت امپراتوری عثمانی به دست آورد. ولی از همان ابتدا با مشکل نفوذ آلمان در قلمرو عثمانی مواجه شد. این اقدامات، در سالهایی صورت گرفت که گسترش روزافزون قدرت آلمان در شرق، منافع انگلیس را تهدید میکرد، اما با وجود این، دارسی به فعالیتهای خود در خاک عثمانی ادامه داد. لغو امتیاز چستر از طرف دولت عثمانی نیز کمک زیادی برای گروه دارسی در نفت عثمانی بود که دارسی را به ادامه کار در زمینه استخراج نفت عثمانی امیدوارتر کرد.
در سال ۱۹۰۸، دارسی شرکت اکتشافات دارسی را به منظور انجام اکتشافات جهانی تشکیل داد و بار دیگر برای به دست آوردن امتیاز نفت عثمانی تلاش کرد. نکته مهم این بود که دارسی در تمام موارد از نفوذ دولت انگلیس برای عقد قرارداد و مشارکت در نفت عثمانی استفاده میکرد. هر چند در سال ۱۹۰۹، کنترل صنعت نفت از وزارت داخله عثمانی به وزارت مالیه منتقل شده بود، اما با وجود این دارسی به سر آرتور هاردینگ نامه نوشت تا از او در انعقاد قرارداد نفت در عثمانی حمایت شود و سر آرتور هاردینگ نیز چون دارسی را دارای سرمایه مالی و انسانی برای این کار میدانست، با درخواست او موافقت و به اچ.ای. نیکلاس سفیر انگلیس در عثمانی، این موضوع را گوشزد کرد. نکته قابلتوجه این است که در همان زمان مارکوس ساموئل، رئیس حمل و نقل و تجارت شرکت شل نیز خواستار حمایت دولت انگلیس از شرکت شل در نفت عثمانی بود که مورد استقبال خوبی قرار نگرفت.
در ژوئن ۱۹۰۹، وزیر اعظم عثمانی، حسین حلمی پاشا، به جرارد لوتر سفیر جدید انگلیس در عثمانی خبر داد که به طور رسمی تصمیم دارند امتیاز نفت عثمانی را به گروه دارسی واگذار کنند، اما فشار آلمانها و رقابت سر نفت عثمانی همچنان ادامه دارد. شاید در ورود آلمان به عرصه رقابت سر نفت عثمانی، مسائل دیگری نیز دخیل بود و یکی از این موارد این بود که افرادی چون گالوست گلبنکیان، بازرگان و کارشناس ارمنی صنعت نفت، تنها راه مقابله با شرکتهای نفت آمریکایی، به ویژه استاندارد اویل را اتحاد شرکتهای غیرآمریکایی در مقابل آنها میدانست. و به خاطر همین امر بود که بانک ملی ترکیه که در سال ۱۹۰۹ تاسیس شده بود با وجود اینکه برای منافع انگلیس در مقابل آلمان در ترکیه فعالیت میکرد، تصمیم گرفت تا از آلمانیها برای همکاری در نفت ترکیه دعوت به عمل آورد.
برای دسترسی به هدف فوق، گلبنکیان همچنین تلاش کرد تا پای شرکتهای نفتی روسی را به سازمانهای نفتی بزرگ اروپا، مانند رویال داچ شل باز کند و شرکت رویال داچ شل نیز که علاقه وافری به مشارکت در شرکت نفت ترکیه داشت، در همین راستا و برای اتحاد در مقابل شرکت استاندارد اویل، وارد عرصه نفت عثمانی شد. گلبنکیان، به عنوان نماینده شرکت شل در مذاکرات با شرکت نفت ترکیه حاضر میشد و تمام تلاشش را انجام میداد تا اتحادی از شرکتهای غیرآمریکایی را در مقابل شرکت نفت استاندارد اویل که یکی از سیاستهای او شکستن قیمتها برای به زانو درآوردن رقبا بود، به وجود آورد.
اما در کنار تلاشهای گلبنکیان برای این اتحاد، بین مشارکتکنندگان در نفت عثمانی، همچنان رقابتهایی بین شرکتهای حمایتشونده از طرف دولت آلمان و دولت انگلیس وجود داشت و در این میان، مناسباتی نیز بین شرکت نفت رویال داچ شل و آلمانیها در نفت عثمانی وجود داشت که این مساله برای انگلیسیها خوشایند نبود. به نظر میرسد همین مناسبات باعث تردید دولت انگلیس در روابطش با شرکت نفت شل و ترجیح دادن شرکت نفت ایران و انگلیس به آن شرکت در درازمدت شد. اما در هر صورت، رقابتهای شرکت نفت ایران و انگلیس با شرکت رویال داچشل در نفت عثمانی را میشود در روند شکلگیری شرکت نفت ترکیه، به خوبی بررسی کرد.
چگونگی تشکیل شرکت نفت ترکیه به این صورت بوده که در ۳۱ ژانویه ۱۹۱۱، سندیکای امتیازات آفریقایشرقی، با مسوولیت محدود و سرمایه ۸۰۰ هزار پوند در خاک ترکیه تشکیل شد که ۲۵ درصد سرمایه آن به دویچه بانک آلمان تعلق داشت که مالک امتیاز راهآهن بغداد-آناتولی بود؛ ۳۵ درصد سرمایه شرکت به بانک ملی ترکیه که زیر نظر انگلیس بود، تعلق داشت و ۲۵ درصد دیگر نیز متعلق به شرکت نفت آنگلوساکسون، وابسته به گروه رویال داچشل بود و ۱۵ درصد باقیمانده، به گلبنکیان اختصاص یافت. افرادی نیز به نمایندگی از طرف گروههای مختلف، در ایجاد این اتحادیه شرکت کرده بودند که دتردینگ ولان از طرف شرکت شل، دکتر کلیماک از طرف دویچهبانک، بابینگتون اسمیت از طرف بانک ملی ترکیه و گلبنکیان، در این گردهمایی که به تشکیل سندیکای امتیازات آفریقایشرقی منجر شد، حضور داشتند.
همچنان که مشاهده میشود، شرکت نفت ایران و انگلیس با وجود فعالیتهای زیادی که گروه دارسی از سال ۱۹۰۱ به بعد در عثمانی انجام داده بود، هیچگونه مشارکتی در این اتحادیه که در سال ۱۹۱۲، منجر به تشکیل شرکت نفت ترکیه شد نداشت ولی گروه رویال داچشل در این اتحادیه مشارکت داشت و سهامی نیز به خود اختصاص داده بود. از این به بعد، شرکت نفت ایران و انگلیس و گروه دارسی به دولت انگلیس فشار آورد که حمایت بیشتری از این شرکت در نفت عثمانی به عمل آید. دولت انگلیس که در سال ۱۹۱۳، تصمیم گرفته بود سهامی را در شرکت نفت ایران و انگلیس به دست آورد، حمایت خود را از شرکت نفت ایران و انگلیس در نفت عثمانی آغاز کرد و با توجه به انگیزه کافی که از این حمایت داشت، به حکومت عثمانی فشار تجاری و سیاسی آورد. همچنین، پیشنهاد کرد اگر سهامی به شرکت نفت ایران و انگلیس در نفت عثمانی بدهد، از مزایای گمرکی دولت انگلیس برخوردار خواهد شد. در این راستا، دولت انگلیس به تدریج از حمایت خود نسبت به بانک ملی ترکیه که در سال ۱۹۱۲ حدود ۵۰ درصد از سهام شرکت نفت ترکیه را به خود اختصاص داده بود، کاست و از مشارکت شرکت نفت ایران و انگلیس در نفت عثمانی حمایت کرد.
دولت انگلیس، برای حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس در عثمانی، پا را از این هم، فراتر گذاشت و با دولت آلمان وارد مذاکره شد. دولت آلمان که نفوذ اقتصادی آن در امپراتوری عثمانی، مربوط به سیاست «نگاه به شرق» این کشور، بهویژه از سال ۱۸۷۱ به بعد و صنعتی شدن این کشور بود، در نظر داشت بر فعالیتهای اقتصادی خود در خاورمیانه و امپراتوری عثمانی بیفزاید.
آلمان از ابتدای سده بیستم، فعالیتهای اقتصادی خود را در امپراتوری عثمانی توسعه داد و در پی گسترش طرح راهآهن برلین- بغداد برآمد. این کشور تمایل داشت تا با انگلیس نیز مشارکتهایی در زمینههای اقتصادی داشته باشد. دولت انگلیس هم راغب بود تا در طرح راهآهن برلین-بغداد مشارکت کند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دو کشور، مشارکت در نفت ترکیه را به زیان منافع یکدیگر قلمداد نمیکردند.
مساله واگذاری سهام بانک ملی ترکیه به شرکت نفت ایران و انگلیس نیز، از دیگر مباحثی بود که همواره مشکلاتی را ایجاد میکرد. بانک ملی ترکیه، از سهامداران مهم شرکت نفت ترکیه، یک موسسه انگلیسی بود که به پیشنهاد ترکان جوان، در سال ۱۹۰۹ تاسیس شد. وزارت خارجه انگلیس، به شرکت نفت ترکیه پیشنهاد کرده بود که سهم سرمایهگذاری بریتانیا در نفت ترکیه، باید ۵۳ درصد باشد که از این مقدار، ۳۴ درصد به شرکت نفت ایران و انگلیس و ۱۷ درصد به بانک ملی ترکیه تعلق گیرد. این موضوع، پس از کشوقوسهای فراوان که بسیار نیز بحثبرانگیز بود، تا سال ۱۹۱۴ ادامه پیدا کرد. سرانجام با وساطت دولت انگلیس، بانک ملی ترکیه از رقابتها کنار کشید و سهامش به شرکت نفت ایران و انگلیس واگذار شد. در سال ۱۹۱۴ در لندن، بین انگلیس و آلمان کنفرانسی برگزار شد و در آن پیشنهاد شد که شرکت رویال داچشل، ۲۵ درصد؛ دویچه بانک ۲۵ درصد و شرکت نفت ایران و انگلیس ۵۰ درصد سهام نفت ترکیه را به دست آورند و به گلبنکیان نیز جهت خدمات گذشتهاش و نفوذ در شرکت نفت ترکیه و رویال داچشل ۵ درصد اختصاص یابد که این ۵ درصد را نیز شرکت رویال داچشل و دویچه بانک از ۲۵ درصد اختصاص یافته به خود، به گلبنکیان واگذار کنند. همچنین، تصمیم گرفته شد که تحت هیچ شرایطی میدانهای نفتی موصل و کرکوک، به دست شرکت دیگری جز شرکت نفت ایران و انگلیس نیفتد. در این راستا، دولت انگلیس هیچگونه هراسی از تهدیدهای کولبی چستر آمریکایی نداشت. دولت انگلیس بر این نظر بود که در مرحله آغازین، بانک ملی ترکیه و گروه رویال داچشل و گلبنکیان، خود را کنار بکشند و شرکت نفت ایران و انگلیس سهام آنها را خریداری کند و در مرحله دوم، شرکت مزبور با مشارکت دویچه بانک، امتیاز نفتی موصل و کرکوک را بخرد؛ اما هنری دتردینگ، نماینده شرکت رویال داچشل، به این درخواستها جواب رد داد و حتی گلبنکیان نیز از طرف دتردینگ تهدید شد که سهام خود را واگذار نکند. بنابراین، کنفرانس لندن در سال ۱۹۱۴، در عمل بینتیجه ماند و علت اصلی این کار نیز در درجه اول، مخالفت شدید سرچارلز گرینوی، رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس، با هنری دتردینگ، رئیس شرکت نفتی رویال داچشل بود.
این مذاکرات و نقش دولت انگلیس در حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس در مقابل سایر رقبا، به خوبی از سیاستهای درازمدت انگلستان در ارتباط با شرکت نفت ایران و انگلیس پرده برمیدارد و نشان میدهد که دولتمردان انگلیس، از همان ابتدا شرکت نفت ایران و انگلیس را از تمام جهات مورد حمایت قرار میدادند و حتی حاضر بودند موسسههای دیگری چون بانک ملی ترکیه را که هیاتمدیره و روسای آن، بهطور کامل انگلیسی بودند، قربانی شرکت نفت ایران و انگلیس کنند.
با وجود این مخالفتها و تمام تلاشهای شرکت نفت رویال داچشل، در ۱۹ مارس ۱۹۱۴، اندکی پیش از آن که انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، به صورت رسمی سهامدار شود، جلسهای در لندن برگزار شد تا سهام شرکت نفت ترکیه را به دو برابر ارتقا دهند و سهام بهگونهای قرار داده شد که شرکت نفت ایران و انگلیس، بدون در نظر گرفتن حقی برای بانک ملی ترکیه، ۵۰ درصد سهام را دریافت کرد؛ بانک ملی آلمان (دویچهبانک) ۲۵ درصد؛ شرکت نفت آنگلوساکسون که زیرنظر شرکت شل بود ۲۵ درصد و گلبنکیان نیز ۵ درصد کسر شده از دو شرکت آنگلوساکسون و رویال داچشل را صاحب شد. یکی از مهمترین و قابلتوجهترین مفاد این قرارداد این بود که هیچکدام از این سه گروه نباید با یکدیگر به رقابت بپردازند، یا به صورت مستقل، در داخل امپراتوری عثمانی امتیازی را تقاضا کنند. مصر و منطقه کوچکی در شمال بینالنهرین، از این قاعده مستثنی شده بود؛ چون شرکت رویال داچشل در مصر و شرکت نفت ایران و انگلیس در بینالنهرین، پیش از این امتیازاتی را در آنجا به دست آورده بودند. در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴، حلیم پاشا، صدر اعظم عثمانی، با فرستادن نامههایی به سفرای انگلیس و آلمان در استانبول، واگذاری امتیازات نفت و مواد معدنی بینالنهرین را به شرکت نفت ترکیه اعلام کرد. همچنین در ماه مارس ۱۹۱۴، دولت آلمان بهعنوان اقدامی مقدماتی، جنوب بینالنهرین را بهعنوان میدان ویژه و خصوصی عملیات شرکت نفت ایران و انگلیس به رسمیت شناخت و در ۱۸ ماه مه ۱۹۱۴، سفرای انگلیس و آلمان در استانبول، پیشنویس قراردادی را که شامل حقوق نفت بینالنهرین میشد، به دولت ترکیه تسلیم کردند.
در این راستا، رقابت بین شرکت نفت ایران و انگلیس و شرکت رویال داچ شل، در طول جنگ جهانی اول نیز ادامه داشت و در فاصله زمانی ۱۹۱۸-۱۹۱۲، تولید نفت در ایران نزدیک به ۱۰ برابر شد و با آغاز جنگ جهانی اول، شرکت نفت ترکیه که در سال ۱۹۱۲ تاسیس شده بود، بهصورت یک شرکت کاملا انگلیسی درآمد. چون دولت آلمان علیه دولت انگلیس اعلام جنگ داده بود، دولت انگلستان ۲۵ درصد سهام شرکای آلمانی و دویچه بانک را توقیف کرد و سهام آن را به سهام شرکت نفت ایران و انگلیس افزود؛ هنری د. تردینگ نیز در سال ۱۹۱۵، تبعه دولت انگلستان شد و به علت خدماتش در دوره جنگ جهانی اول، لقب شوالیه گرفت. مارکوس ساموئل، رئیس شرکت شل که یک انگلیسی میهنپرست بود، نیز در واقع شرکت رویال داچ شل را بهعنوان ستاد کل تدارکات نفتی متفقین درآورد و از سراسر جهان نیازهای نفتی قوای انگلیس را تامین میکرد و تحویل فرآوردههای مورد نیاز راهآهن و فرودگاههای فرانسه از برونئو، سوماترا و ایالاتمتحده را بر عهده داشت و نزدیک بود که شعارهای گرینوی، مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس، علیه شرکت رویال داچ شل که آن را یک شرکت بیگانه قلمداد میکرد، به ضرر او تمام شود. با وجود این، در دوره جنگ این نکته مطرح شد که در گروه رویال داچ شل که ۶۰ درصد سهام آن در دست هلندیها و ۴۰ درصد آن در دست انگلیسیها بود، باید تغییراتی صورت گیرد و ۶۰ درصد سهام در دست انگلیسیها و ۴۰ درصد در دست هلندیها باشد؛ ولی به دلیل وجود مسائل مهمتر در طول دوره جنگ، این پیشنهادها در این دوره بدون نتیجه باقی ماند. در مورد ۵ درصد سهام گلبنکیان نیز باید عنوان کرد که گلبنکیان نیز تحت تابعیت دولت انگلیس درآمده بود و او هم در راستای منافع انگلستان حرکت میکرد؛ بنابراین در جنگ جهانی اول، تمامی سهام شرکت نفت ترکیه به اتباع انگلیس واگذار شد. با پایان یافتن جنگ و همسو شدن سیاستهای شرکت نفتی رویال داچ شل با دولت انگلیس و حمایت دولت انگلیس و هلند از شرکت نفت رویال داچ شل، به خاطر خدمات این شرکت در طول جنگ جهانی اول، در ظاهر، رقابتهای شدید شرکت نفت ایران و انگلیس با شرکت رویال داچ شل پایان گرفت. به نظر میرسد جنگ جهانی اول و همکاری نزدیک شرکت رویال داچ شل با متفقین، نگاه آلماندوستی شرکت شل را نزد دولتمردان انگلیسی عوض کرد و به انگلیسیها این نکته را فهماند که آلمانیها، جایگاهی در شرکت نفت رویال داچ شل ندارند و بهویژه اینکه دولت هلند نیز در جنگ جهانی اول، جزو متفقین بود و در همکاری شرکت رویال داچ شل با انگلیسیها، نقش بسزایی داشت. در مجموع، میشود عنوان کرد که با وقوع جنگ جهانی اول و همکاری شرکت نفت ایران و انگلیس و شرکت رویال داچ شل با دولت انگلیس و متفقین در پایان جنگ جهانی اول، دولت انگلیس سیاست خود را در قبال شرکت رویال داچ شل تغییر داد و به حمایت از هر دو شرکت پرداخت.
نتیجه
عمدهترین رقابت شرکت نفت ایران و انگلیس با شرکت رویال داچ شل در ابتدای سده بیستم میلادی که زمان شکلگیری شرکتهای بزرگ نفتی است، بر دو محور قرارداد فروش نفت به وزارت دریاداری انگلیس و به دست آوردن سهام شرکت نفت ترکیه قرار داشت؛ اما قرارداد فروش نفت به وزارت دریاداری انگلیس، میتوانست برای هر دو شرکت از مشارکت در نفت ترکیه مهمتر باشد. با توجه به اینکه در ابتدای سده بیستم، دولت انگلیس تسلط بیچون و چرایی بر بخشهایی از آسیا و مناطق نفتخیز این قاره داشت؛ بنابراین حمایت این دولت از هر یک از دو شرکت در زمینههای مختلف، میتوانست کمک شایانی در استخراج و فروش نفت برای آنها باشد. از آنجا که تاکید این نوشتار بر نقش دولت انگلیس در رقابت بین دو شرکت است، قابل ذکر است که توجه بیشتر دولت انگلیس به شرکت نفت ایران و انگلیس، نسبت به شرکت رویال داچ شل، از آنجا ناشی میشد که دولتمردان انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس را بهطور کامل یک شرکت انگلیسی قلمداد میکردند؛ ولی شرکت رویال داچ شل، یک شرکت مختلط انگلیسی هلندی بود و در ابتدای کار نیز به طرف آلمانها گرایش داشت. موقعیت استراتژیک منطقهای که شرکت نفت ایران و انگلیس در آن فعالیت میکرد نیز، از دیگر مزایایی بود که باعث گرایش دولت انگلیس به شرکت نفت ایران و انگلیس، نسبت به شرکت رویالداچ شل میشد. از طرف دیگر، مسائل اقتصادی نیز علاوهبر مسائل سیاسی، در تصمیمگیری انگلیس در توجه و حمایت بیشتر از شرکت نفت ایران و انگلیس، نسبت به شرکت نفت رویال داچ شل تاثیرگذار بود؛ زیرا شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکتی نوپا بود و برای گسترش فعالیتهای خود، نیاز مالی فراوان داشت و میتوانست برای رفع نیاز مالی خود، قرارداد فروش نفت با قیمت پایینتری با وزارت دریاداری انگلیس منعقد کند؛ ولی شرکت نفت رویال داچ شل، استقلال مالی بیشتری داشت و دولت انگلیس به آسانی نمیتوانست در زمینه خرید نفت و تعیین مبلغ آن در این شرکت نفوذ کند و این چیزی نبود که مورد دلخواه دولتمردان انگلیس باشد. در مورد مشارکت در شرکت نفت ترکیه نیز، با وجود سبقت اولیه شرکت نفت رویال داچ شل در به دست آوردن سهام آن شرکت، این شرکت نفت ایران و انگلیس بود که در درازمدت توانست به کمک حمایت بیشتر دولت انگلیس از آن شرکت، پیروز میدان رقابتها باشد و با وجود اینکه سیاست دولت انگلیس از سال ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ م، ایجاد رقابت بین دو شرکت بود؛ ولی با پایان یافتن جنگ جهانی اول و خدماتی که دو شرکت، بهویژه شرکت نفت رویال داچ شل به متفقین، در طول جنگ انجام دادند، پس از پایان جنگ، سیاست انگلیس نسبت به ایجاد رقابت بین آنها تعدیل شد؛ ولی در مجموع، هم در قرارداد با دریاداری انگلیس و هم در به دست آوردن سهام شرکت نفت ترکیه، برنده نهایی این رقابتها، شرکت نفت ایران و انگلیس بوده است.
بخشی از مقاله به قلم دکتر فرجالله احمدی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران، محمد حسنبنا، دانشجوی دکترای تاریخ دانشگاه تهران