روبرتا فولبرایت، بازرگان و روزنامه نگار
روبرتا در ۱۴ فوریه ۱۸۷۴ در روتویل میسوری بهدنیا آمد و در همانجا در یک مزرعه خانوادگی رشد یافت و به مدرسه رفت. در عین حال عهدهدار خدماتی در کلیسای باپتیست میسوری هم شد و نواختن پیانو و ارگ را آموخت. در شانزده سالگی والدینش وی را برای حضور در دبیرستان به کانزاس و بعدتر به یک کالج دوسالانه در دانشگاه میسوری فرستادند تا در حیطه آموزگاری مدارک لازم را اخذ کند. او در این دوران سخت به زبان و ادبیات انگلیسی و تاریخ علاقهمند شد و در فعالیتهای اجتماعی و فکری از جمله در سخنرانی والتر ویلیامز، موسس مدرسه روزنامهنگاری میسوری شرکت کرد. این سخنرانی الهامبخش مسیر آتی زندگی او و درپیشگرفتن روزنامهنگاری بود هرچند در آن زمان به روتویل بازگشت تا معلم شود و در همانجا بود که با جی فولبرایت در ۱۸۹۴ ازدواج کرد. این زوج زندگی خود را در یک مزرعه آغاز کردند و توانستند طی چند سال بانکی را در شهرکی در همان حوالی به نام سامنر خریداری کرده و به آنجا نقلمکان کنند. در ۱۹۰۶، این خانواده راهی فایتویل آرکانزاس شدند و جی فولبرایت در چندین فعالیت تجاری مشارکت کرد که از آن میان ریاست بانک ملی آرکانزاس از همه مهمتر بود. وی توانست سهامدار بانک مزبور و بانک سیتیزن و بانکهای دیگر در آن ناحیه شود.
او در زمینههای دیگر مانند تجارت الوار، املاک، خواربارفروشی، پرورش طیور، بستنیسازی، هتلداری و یک چاپخانه به فعالیت پرداخت. در این دوران روبرتا در فعالیتهای اجتماعی و مدنی مشارکت میکرد اما همسرش، جی، در جولای ۱۹۲۳ به شکل ناگهانی و بدون برجای گذاشتن وصیتنامهای درگذشت و شرکای تجاری وی درصدد محافظت از منافع خود برآمدند.
رقبا که حس میکردند روبرتا فولبرایت شخصی آسیبپذیر است تا آنجا پیشرفتند که دعاوی حقوقی ارائه کرده و خواهان پرداختهای فوری شدند. اما فولبرایت بهعنوان جایگزین همسرش، به ریاست بانک ملی آرکانزاس انتخاب شد تا نخستین زن مدیر بانک در فایتویل شود. فولبرایت سهام خود در این بانک را با یک «منافع کنترلی» در هتل واشنگتن معامله کرد؛ هتلی که بزرگترین بنا در نوع خود در آن ناحیه بهشمار میرفت. فولبرایت در مدت زمانی اندک توانست برخی از داراییهای همسرش را یکپارچه ساخته، بدهیهایش را تسویه کرده و به هلدینگهای تجاری «کمپانی سرمایهگذاری فولبرایت» ثبات ببخشد. در میانه مشکلات بر فعالیت خود در حوزه نشریات و روزنامه «فایتویل دیلی دموکرات» متمرکز شد و در ۱۹۲۶ توانست تمام سهام این روزنامه را از آن خود کند.
از ۱۹۳۳ شروع به نوشتن ستونی بهنام «همانطور که آن را دیدم» در باب حقوق زنان در عرصههای سیاستورزی، فلسفه و... کرد. برآورد میشود که طی ۲۰سال فعالیت مطبوعاتی، فولبرایت حدود ۲میلیون کلمه نوشته است. از اواسط دهه ۳۰ فولبرایت درصدد آشکارسازی فساد مالی مقامات محلی برآمد و این موضوع بر شهرت وی افزود تا جاییکه کاندیدای مورد حمایت وی در ۱۹۳۶، کارل بایلی فرماندار آرکانزاس شد. در ۱۹۴۶، بنیاد قانون طلایی، او را مادر سال آرکانزاس نامید و سه سال بعد فولبرایت یک صندوق بورس تحصیلی برای مدرسه روزنامهنگاری در دانشگاه آرکانزاس تاسیس کرد. در همین سال به تاسیس روزنامه زن کمک کرد و سال بعد یعنی در ۱۹۵۰، رئیس افتخاری و مادامالعمر این روزنامه شد. فولبرایت در ۱۱ ژانویه ۱۹۵۳ در فایتویل درگذشت.