در دوران جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) تهیه شد
فهرست سیاه انگلیسیها از تاجران ایرانی
فهرستی که به لیست سیاه ایران معروف بود، فهرستی بود که انگلیسیها در دوران جنگ جهانی اول تهیه کردند و شامل نام عدهای از تجار ایرانی و شرکتهای خارجی و داخلی بود که با دشمنان انگلیس، بهخصوص آلمانیها، معاملاتی داشتند. این فهرست، مخفی نبود، چنانکه در ۲۲ آوریل ۱۹۱۶ کنسول انگلیس، به حاجی رحیم اتحادیه نوشت که فهرست جدیدی برای مطالعه همه مردم عالم در کنسولگریهای آن دولت آماده است. اولین فهرستی که در دست ما است، تاریخ ۲۰ مارس ۱۹۱۶ را دارد. یکی دیگر در سوم فوریه ۱۹۱۷ برای حاجی رحیم ارسال شده بود و فهرست سوم بدون تاریخ است. البته اسمهایی که در این فهرستها هستند، تا حدی با یکدیگر مغایرت دارند و اسامی بعضی از اشخاص به مرور حذف شدهاند. اولین فهرست آنها در پایان مقاله آمده است. اشخاصی که اسامیشان از فهرست حذف میشد، یا از در سازش با انگلیسیها درآمده بودند، یا از پیشرفت آلمانیها مایوس شده بودند، یا در منطقه نفوذ انگلیس قرار داشتند و ناچار بودند تعهد بسپارند با آلمانیها مبادلاتی نکنند. در آغاز جنگ جهانی اول، با وجود اینکه ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، روسها که در کار اشغال شمال کشور بودند، با عثمانیها که برای مقابله با روسها وارد خاک ایران شدند، در شمال و غرب ایران به جنگ پرداختند، انگلیسیها، هم در بصره و هم در جنوب ایران، قوا پیاده کردند تا هم از تشکیلات نفت محافظت کنند، و هم از فعالیت نمایندگان آلمان که از کرمانشاه وارد ایران شده و در بعضی نقاط این کشور مشغول فعالیت ضد انگلیسیها، بهخصوص در بین عشایر بودند، جلوگیری کنند. بین ایرانیان، افراد بسیاری بودند که آشکارا یا مخفیانه با آلمانیها همکاری داشتند و به آنها کمک میرساندند، به امید اینکه دست دشمنان دیرینه ایران، انگلیس و روسیه را از ایران کوتاه کنند. موفقیتهای آلمان در اروپا نیز که اخبار آن کم و بیش به ایران میرسید و توسط عمال آنها شایع میشد، مشوق ایرانیان بود. برخی از عمال آلمانی، که در ایران معروف بودند و فعالیت بسیار میکردند، واسموس، سوگمایر، زایلر، پوگین، نیدرمایر و عدهای دیگر بودند. پرنس رویس، سفیر آلمان نیز در پایتخت دست از فعالیت نمیکشید. در تابستان ۱۹۱۵ م، فعالیت این دسته به طوری نتیجه بخشید که اصفهان، شیراز، یزد و کرمان، تحت نفوذشان درآمد و با کمک ایرانیان، قدرت انگلیس، برای مدتی، در بنادر جنوب محدود شد. در عین حال عدهای از ملیون ایرانی، برای نجات کشور از اشغال بیگانه، و برای مقابله با پیشروی روسها تا نزدیکی تهران، با هم متحد شدند و با تشکیل حکومت موقت در کرمانشاه، با قشون روسی در صفحات غرب ایران، وارد جنگ شدند. در پاسخ به این پرسش که مخارج اینگونه فعالیتها از چه منبعی تامین میشد، باید گفت دو بانک موجود، بانک استقراضی و بانک شاهنشاهی، در دست روسها و انگلیسیها بودند و آلمانیها به هیچ وجه از این راه نمیتوانستند تامین اعتبار کنند. بنابراین، ناگزیر بودند پول فراوان همراه داشته باشند یا از هواخواهان خود، با قول و قرارهای کمک و...، قرض بگیرند. شرح مفصل این مطلب در فعالیتهای واسموس آمده است. به گفته ژنرال سرپرسی سایکس، در بعضی موارد عمال آلمانی به زور مبالغ هنگفتی از شعب بانک شاهنشاهی میگرفتند. یک راه دیگر هم وجود داشت و آن استفاده از منابع داخلی، با زد و بندهای مخفی بود که توضیح آن خواهد آمد. داد و ستدها و مبادلات مالی و ارزی در ایران اکثرا توسط بانک شاهنشاهی که در حقیقت یک بانک خارجی بود، صورت میگرفت و سرمایهداران ایرانی، سرمایههایشان را از طریق این بانک به کار میانداختند. البته نباید فراموش کرد که اغلبشان سرمایههای هنگفتی نداشتند. با وجود شرایط نامساعد، که مانع پیشرفت اقتصادی و رشد سرمایه در ایران بود، از ۱۳۰۵ هـ . ق به بعد، شرکتهای بسیاری در ایران تاسیس شد که چه در داخل و چه در خارج ایران، وارد معامله شدند. مانند شرکتهای بازرگانی مسعودی و اسلامی در اصفهان، جهانیان و جمشیدیان و منصوری در یزد، و شرکت تجارتی فارس در فارس؛ شرکت تومانیانس، یکی از شرکتهای بزرگ بود که هم تجارت، و هم بانکداری میکرد. شرکت حاجی ملکالتجار نیز از شرکتهای بسیار معتبر به شمار میرفت. در همان سال شرکتی به نام شرکت اتحادیه، توسط حاجی مهدی کوزهکنانی و برادران و حاجی سید مرتضی صراف تبریزی و حاجی لطفعلی که از صرافان و بازرگانان معروف تبریز بود، تشکیل شد. این شرکت در مدت کوتاهی، با موفقیت از رقبای سرسخت بانک شاهنشاهی و بانک استقراضی شد. مردم هم از آن پشتیبانی کردند. ولی بعد از تقریبا ۱۰ سال، تعطیل شد. حاجی لطفعلی که نماینده شرکت در تهران بود، نام این شرکت را روی شرکت خصوصی خود گذارد و نام خانوادگیاش را از آن گرفت. پس از فوت او، شرکت به پسرش حاجی رحیم اتحادیه واگذار شد. این شرکت، تجارت کالا نمیکرد و چه در داخل و چه در خارج از کشور، صرافی میکرد و با انگلیس، فرانسه، روسیه، هند، ترکیه و بهخصوص عتبات و عربستان- به خاطر زوار و حجاج- مبادلات مالی بسیار داشت. در آغاز جنگ جهانی اول، حاجی رحیم اتحادیه، با آلمانیها قرارداد مخفیانهای بست که طبق آن، آلمانیها در خارج به اتحادیه ارز میفروختند و او در ایران پول رایج کشور را به عمال آنها میپرداخت. این مبادلات تا سه ماه ادامه داشت و در این مدت، انگلیسیها متوجه شدند مقدار بسیار زیادی ارز در خارج به حساب تجارتخانه اتحادیه پرداخت میشود و به زودی توسط یکی از عواملشان، به کشف قضیه نائل شدند.
با افشای ارتباط اتحادیه با آلمانیها، طولی نکشید که انگلیسیها نام تجارتخانه اتحادیه را در فهرست سیاه گنجاندند و تمام دارایی او را در انگلیس و بمبئی توقیف کردند؛ ضمنا به اتباع خود قدغن کردند که با آن تجارت خانه معامله نکنند.
در مورد عقاید سیاسی اتحادیه اطلاعی نداریم و به درستی معلوم نیست چه عاملی باعث گرایش او به آلمانیها شد. شکی نیست تجارتخانه از این معامله سود میبرد، ولی اینکه انگیزه او فقط مادی بود یا از اعتقادات سیاسیاش سرچشمه میگرفت، به طور دقیق مشخص نیست. در هر حال در ماه ربیعالاول ۱۳۳۴ اتحادیه توسط وکیل خود، دکتر آقایان، با سفارت انگلیس تماس گرفت تا راهحلی برای این قضیه بیابند. نامهای در دست است که در تاریخ ۱۸فوریه، ربیعالثانی همان سال، از طرف سفارت، خطاب به آقایان نوشته شده و در آن سفارت به نامه ماه ژانویه اتحادیه اشاره و اظهار میکند دولت بریتانیا حاضر است منع معامله اتباع خود با اتحادیه را لغو کند، به طوری که او بعد از این بتواند مانند سابق به کار خود ادامه بدهد، به شرطی که اولا آقای اتحادیه متعهد شود از این تاریخ با تمام تجارتخانهها و شرکتها یا اشخاصی که در ایران و خارج، زیر نفوذ دشمنان دولت انگلیس هستند، معامله نکند؛ ثانیا اگر شرط مزبور را کاملا مراعات نکند، سرمایه تجارتخانه که در دست اولیای امور حکومت هند و بریتانیا است، ضبط خواهد شد، بدون اینکه اتحادیه حق شکایت داشته باشد. ثالثا در صورتی که اتحادیه بدون قید و شرط چنین قراری را بپذیرد، باید با یک سند قطعی صریح به سفارت اطلاع بدهد که شرایط مزبور را قبول دارد.
«امضاکننده صاحب تجارتخانه حاجی رحیم، حاجی لطفعلی اتحادیه و پسران مقیم تهران ایران متعهد میشود از اینکه از کلیه معاملات و تحویلات تجارتی با تجارتخانهها و شرکتها یا اشخاصی که خواه در ایران، خواه در خارجه هستند و تحت نفوذ دشمنان اعلیحضرت پادشاه انگلستان هستند، پرهیز و اجتناب کند. مطابق فهرست تهیه دیده سفارت انگلیس، من به عنوان وثیقه و ضمانت در لندن و بمبئی مجموع ۲۰ هزار لیره انگلستان به قرار ذیل: هفت هزار در بمبئی و سیزده هزار در لندن میگذارم که هرگاه به اخطار دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان تعهدات مذکوره من کاملا مرعی و معمول نشود، دولت انگلستان حق خواهد داشت این بیست هزار لیره را موافق میل و نفع خویش ضبط کرده و بدون آن که حق شکایتی داشته باشم.
«من مجاز و مختار خواهم بود وجه مزبور را نقد یا به عنوان استقراض انگلیس یا موتلفین در بانک گذارده و تعیین جنس و وجه آن به واسطه بانک مناسب به عمل آمده و اعضای اداره راجعه دولت انگلیس تصویب خواهد کرد. به علاوه در آتیه من حق خواهم داشت مانند سابق در لندن یا در بمبئی یا فقط در یکی از این دو شهر وثیقه مذکوره بگذارم. هرگاه تصادفا اسم یکی از عاملین و مخبرین، در فهرست بد معرفی و قلمداد شود، سفارت انگلیس پنج روز از تاریخ تسلیم این ورقه به تجارتخانه من مهلت خواهد داد که تجارتخانه من خبر بدهد به سفارت اسم یا اسامی آنهایی که روابط تجارتی داشتند و مختار خواهم بود با اقامات لازمه بتوانم تسویه حساب کرده قطع روابط تجارتی بکنم.
«سفارت انگلیس در تهران پس از دریافت این تعهدنامه امر خواهد داد که تمام وجوهات توقیف شده مرا آزاد کرده و ممنوعیت معاملات تجارتی را با اتباع خویش خواهد برداشت.»
«تهران، نهم مارس ۱۹۱۶»
در دوم جمادیالاول، اتحادیه متعهد شد گزارش روزانهای از معاملات خود به سفارت بفرستد، مبادا ندانسته با اشخاصی وارد معامله شود که در زمره فهرست سیاه هستند. اتحادیه اعلام میکند به نمایندگانش در بمبئی و لندن دستور داده مبلغ ۲۰هزار لیره به ماموران انگلیس بپردازند.
در ششم همان ماه، اتحادیه نامهای رسمی به سفارت مینویسد و تعهدات ذیل را به عهده میگیرد: اولا متعهد میشود با عمال یا شرکتها یا اشخاص مقیم ولایات ایران یا خارجه که از دشمنان دولت انگلیس محسوب میشوند، معامله مستقیم یا غیرمستقیم نکند. ثانیا مبلغ ۱۳هزار لیره در لندن و ۷هزار لیره در بمبئی به وثیقه میگذارد تا در صورتی که او به تعهدش عمل نکند، اولیای دولت انگلیس حق داشته باشند این مبلغ را ضبط کنند، بدون اینکه او بتواند شکایت کند. ضمنا اتحادیه ۵ روز مهلت میخواهد تا اسامی مشتریان و مخبران و عاملانش را به سفارت تقدیم دارد. در پایان درخواست میکند انگلیسیها پس از این به اتباع خود اجازه دهند مانند سابق با وی معامله کنند و وجوه وی را که به حکم دولت انگلیس توقیف شده، آزاد کنند.
در همان روز منشی سفارت اطلاع میدهد تعهدنامه اتحادیه دریافت شده و مورد قبول است. ضمنا فهرست اشخاص و شرکتهای مظنون را در اختیار وی میگذارند، با این توضیح که هرگاه تغییری در این فهرست پیدا شود، از طرف کنسولگری منتشر شود، ولی درباره درخواست او مبنی بر اینکه پولهایش از توقیف آزاد شوند، جوابی نمیدهند. همین قدر اطلاع میدهند که مبلغ ۱۳هزار لیرهای را که او حواله کرده، در لندن دریافت کردهاند و نامش از فهرست سیاه حذف شده است و از این پس میتواند معاملات خود را در حدود تعهدنامه از سر بگیرد. اوضاع سیاسی ایران در این زمان، در نوسان بود. پس از شکست انگلیسیها در کوتالعماره در جمادیالثانی ۱۳۳۴ و پیشروی عثمانیها به سوی ایران و امکان ورود آنها به تهران، بار دیگر هیات دولت در فکر ترک پایتخت افتاد. اتحادیه با نگرانی از اوضاع، به سفیر انگلیس، مارلینگ، مینویسد در صورت پیشرفت عثمانیها و امکان خروج سیاستمدارها از تهران وضع او بسیار وخیم خواهد شد و او با داشتن مشغله و گرفتاریهای بسیار نمیتواند پایتخت را ترک کند و در چنین وضعی، به خاطر قراردادی که با انگلیسیها دارد، عثمانیها و آلمانیها او را یاغی محسوب خواهند کرد. در نتیجه، امکان دارد همه داراییاش توقیف شود و از هستی ساقطش کنند یا او را وادار کنند که با آنها معاملاتی کند، درحالیکه این امر، مخالف تعهدات وی نسبت به دولت انگلیس خواهد بود و سفیر آن دولت میتواند بعدا او را مجازات کند. او با در نظر گرفتن این وضع، پیشنهاد میکند انگلیسیها حمایتش کنند و هر قراری برای بانک شاهنشاهی میگذارند، شامل حال او نیز بشود و اگر بانک قرار باشد تهران را ترک کند، همراه آنها از تهران برود، یا آنکه در صورت اشغال تهران، تعهد وی را منتفی بدانند و ضمنا اضافه میکند اگر او تهران را ترک نکند، شرکتهای تومانیانس و استیونس معاملات و کارهای خودشان را به او خواهند سپرد. روز بعد سفارت به وی اطلاع داد سفیر نمیتواند بدون اجازه دولت تعهدنامه او را باطل بشمارد، ولی در صورت اشغال پایتخت، باید ثابت کند عهدشکنی او کاملا تحت فشار صورت گرفته و مخالفت با دشمن هم از عهده او خارج بوده است.
تهدید عثمانیها چندان طولی نکشید و پس از شکست کوتالعماره و فتح انگلیس، عثمانیها مجبور شدند خاک ایران را ترک کنند و از آن پس قدرت عثمانیها رو به ضعف نهاد و بر قدرت انگلیسیها روزبهروز افزوده شد. انقلاب کبیر روسیه نیز میدان را موقتا برای انگلیسیها خالی کرد و حضرات در ایران فعال مایشاء و صاحب قدرت مطلق شدند. از این زمان به بعد نیز آنها تجارتخانه اتحادیه را همچنان زیرنظر داشتند و گهگاه اطلاع میدادند نام چه کسانی از فهرست سیاه خارج شده است. در ۲۰ جمادیالثانی ۱۳۳۴ نام حاجی عبدالرحمان شیرازی، رئیس شرکت تجارتی فارس را از فهرست حذف کردند، بدون اینکه خود شرکت را آزاد کنند. در همان ماه، نام صادق افشار یزدی را از فهرست حذف کردند و در ۲۰ رجب به اتحادیه اجازه دادند با حاجیمحمد و حاجیعبدالحسین تهرانی تسویه حساب کنند، چون قبل از اینکه نامشان در فهرست قرار گیرد، معاملاتشان انجام شده بود. در ۲۱ شعبان ۱۳۳۴، اتحادیه میپرسد با توجه به اینکه شنیده است امینالتجار اصفهانی از فهرست حذف شده است، آیا میتواند با او معامله کند یا نه. به او پاسخ داده میشود نام میرزا احمد و میرزا آقای اصفهانی از فهرست خارج شده، ولی هنوز به امینالتجار مظنون هستند. در ماه شعبان ۱۳۳۵ حاجیمهدی سمسار اصفهانی از فهرست خارج میشود، ولی انگلیسیها در نامه دیگری به اتحادیه مینویسند هنوز سفارت نمیتواند درباره او کاملا مطمئن باشد. در مورد حاجی ابراهیم اسکو، اتحادیه واسطه میشود که اجازه معامله به او بدهند. انگلیسیها جواب میدهند این کار به شرطی مقدور است که ۸هزار لیره در لندن وثیقه بگذارد. در ربیعالثانی ۱۳۳۵، اتحادیه کسب اجازه میکند که مبلغ ۵۰ هزار فرانک، به حساب امیربهادر، به سوئیس بفرستد. سفارت اجازه را مشروط به این میکند که امیربهادر متعهد شود این مبلغ را به نفع دشمنان انگلیس مصرف نکند.
۱۹ اکتبر
سفارت اعلیحضرت بریتانیا
متعاقب مذاکرات آووکای بنده مسیو آقایان، در روز قبل، من افتخار دارم خاطر شریف را به مرقومات ذیل مستحضر سازم:
چون به رحمن شیرازی بمبایی متجاوز از یکصد هزار روپیه رسانده بودم، بنابراین از عبدالرحمن شیرازی در شیراز کمپانی فارس خواهش کردم برواتی به بمبئی تهیه نماید. بروات مذکور، بهواسطه کمپانی فارس کشیده ولی بهنظر میآید که به رحمن قدغن کردهاند از اینکه وجوه آن را کارسازی دارد و این مساله سبب مرجوعی و پروتست بروات خواهد شد، چون این بروات از بابت اتحادیه کشیده شده، این است که من مجبور خواهم شد که آن را قران کارسازی نمایم و این مساله باعث یک ضرر چند هزار به جهت تنزل مظنه تسعیر برای من خواهد شد. من با حاجی عبدالرحمن شیرازی، مثل یک کمپانی فارس مخصوص به خود رفتار کرده و چون اسم او از سیاهه محو شده و تمام مراسلات او بدون عنوان چاپی بالای کاغذها به امضای شخصی وی است، لهذا هیچگونه ایراد و سوءظن قانونی در شخص مشارالیه نیست، چنانچه بانک شاهی میانه بنده و کمپانی فارسی قبول نمود که واسطه حواله و ایصال وجوه بشود. چنانچه در ۵ سپتامبر در بانک ۲۰هزار روپیه خریدهام که باید رحمن بمبایی کمپانی فارس شیراز کارسازی دارد. من خود را ناگزیر دیدم که از شما تمنا مینمایم که دستورالعمل لازمه به اولیای امور بدهید که بروات کمپانی فارس را تا چهارم اکتبر، بابت صافی در شده بپردازند. از این تاریخ چون ملاحظه ممنوعیت را نمودم، در هرگونه معاملات دست کشیده و مشغول محاسبه هستم.
۲۰ مارس ۱۹۱۶- وزارت خارجه انگلیس
شرکتها و اشخاصی که در این فهرست سیاه هستند، در ایران با دشمنان دولت انگلیس همکاری میکنند:
عبدالرحیم عرب
آقامحمدیوسف خبازبگلارف
آقامحمداسمعیل اصفهانی، مشهد
امینالتجار، اصفهان
ابراهیم ابراهیمیان، لالهزار
بالاور، تهران
بوناتی شورین، تهران
گارنیکخان دانگیجیان
خریستو دورف، رشت
دمیتری تیمالیس
گارنیکخان داروگروجیان
اگروبرادران، مشهد
قابزورک، لوسیوس و برونیک، اصفهان، شرکت فارس، شیراز
حاجیمشهدابراهیم تهرانچیسکو، تهران
حاجیعباس عرب، اصفهان
حاجیعبدالرحمن شیرازی
حاجیامین، اصفهان
حاجیغلامحسین، رشت
حاجیلطفعلی تبریزی، تهران
حاجی محمدرضا، اصفهان
حاجیمحمدابراهیم ملکالتجار، اصفهان
حاجیمحمد ولینکانی، کرمان
حاجیصالح عرب، اصفهان
حاجیغلامعلی، بوشهر و شیراز
حاجیمحمدباقر بهبهانی، بوشهر، شیراز
حاجیمحمدحسین کازرونی، اصفهان
کمپانی اتحادیه و اسلامیه و مسعودیه
د- غفار بنکدار
کیخسرو رستمی (کیانیان)، کرمان و یزد
هریلز پاپادوپولو، رشت
هارلد، مشهد
هوفسمان، مشهد
خانم اغلو، رشت
اسماعیلف (جرج وزان)، قزوین
رحیم اتحادیه و پسران، تهران
کاپیری، مشهد
کارافانسیان، نیویورک
لاسکاریدیس و برادران، رشت
آندو روس تهالیس، رشت
شرکت هلندی (پرنیس. سی.اف)، تهران
حاجیمحمدابراهیم ملکالتجار، اصفهان
مشهدی اسماعیل سلماسی، کرمان
مشهدی غلامعلی گالشفروش، رشت
محمدمهدی سمسار، اصفهان
مصطفی حسینی، تهران
محمد صالح، رشت
میرزاعلی کازرونی، بوشهر
محمدعلی تبریزی، بوشهر
میناسیان، تهران
پرشیش تپش (فرش ایرانی)، اصفهان
روور ویلهم، شیراز
صادق افشار، یزد
صفا و شرکا، بوشهر
سیسکیل لزوی، تهران
شرکت تمباک، اصفهان
سولزی تسالی، رشت
سروشیان، کرمان
داسموس
شرکت ونکهاوس، بوشهر
یواشاغلی، رشت
زیکا ابراهیم، کرمانشاه
حاجیمحمدابراهیم
حاجیاحمد، تهران
منبع: از کتاب«اینجا طهران است...»/ مجموعه مقالاتی درباره طهران (۱۳۴۴-۱۲۶۹ه.ق)/ به قلم منصوره اتحادیه
(نظام مافی)