یادی از میرزاحسن رشدیه، پدر مدارس نوین ایران
این سند مربوط به این است که در ۱۸ دی ۱۳۰۵هیات دولت تصمیم میگیرد برای رفع خرابیهای املاک خالصه، آنها را به مزایده بگذارد و میرزاحسن رشدیه داوطلب میشود قریه فیروزآباد را بخرد و در نامه خود، ۲۴ مورد و شرط ذکر میکند و قول میدهد که اگر دولت، روستا را به او بفروشد رشدیه به این ۲۴ مورد عمل خواهد کرد.
تصویر این سند را در زیر این نوشته میآورم و در اینجا تنها به چند مورد از این 24مورد اشاره میکنم که تقریبا یکصد سال پیش نوشته شده و شبیه مدینه فاضله افلاطون است ،اما نه در دنیای مثالی بلکه در روی زمین!
در بند 10 این نامه، رشدیه قول میدهد اگر این روستا را تحویل بگیرد در این روستا بیسوادی را ریشهکن خواهد کرد و مینویسد:
«از تمام ذکور در این ده حتی یک نفر هفت ساله تا چهل ساله بیسواد نباشد برای دائم یک یا چند مدرسه ابتدایی به خرج صندوق تاسیس شود.»
در بند20 میرزاحسن رشدیه قول میدهد که این روستا همیشه 8 نفر اعزام به خارج داشته باشد و مینویسد:
«همیشه به خرج صندوق عمومی روستا دو نفر در نجف، دو نفر در مدارس عالیه طب، دو نفر در مدرسه فلاحت و دو نفر در فرنگ مشغول تحصیل میشوند.»
بندهای 17 و 18 مربوط میشود به ممانعت از اسراف و تشریفات کاذب و مینویسد:
«پس از آنکه اهالی نویسنده (با سواد) شدند از طرف انجمن دفاتری بین عموم توزیع میشود که تمام دارایی و دخل و خرج خود را هر کس قید دفتر بکند... در میانه سکنه این ده، افتخار با کسی میشود که سالش را به کمتر مخارج به آخر رسانیده باشد.»
در بند 12 نامه، رشدیه قول میدهد که بیکاری و فقر را در قریه ریشهکن کند:
«در این ده یک گدا و بیکار پیدا نمیشود.» اما بند 7 از همه جالبتر است و نشان میدهد که یکصد سال پیش که حتی در جهان، کمتر کسی به فکر محیط زیست و تخریب آن بوده میرزا حسن رشدیه مینویسد:
«در این دِه هر مولودی متولد شود به سعی عموم هزار درخت به نام آن غرس و به تصرف ولیاش داده میشود. اگر قبلالبلوغ بمیرد متعلق به صندوق عمومی میشود».