دکتر محسن حبیبی، پدر شهرسازی مدرن در ایران
حبیبی همچنین مولف و مترجم دهها کتاب و مقاله ارزشمند در زمینه معماری و شهرسازی است. او در کتاب «از شار تا شهر» آورده است: «از توصیفی که سیاحان از ریخت شهر و ساخت کالبدی آن ارائه میدهند، میتوان نتیجه گرفت که در سراسر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی، بافت شهر و سازمان فضایی آن تفاوتهای عمدهای (از نظر ساختی و ماهوی) با شهر دوره صفوی (مکتب اصفهان) نشان نمیدهد. بازار کماکان لولای اصلی و ستون فقرات شهر است و چون همیشه علاوه بر نقش اقتصادی - تجاری خود، مکان تظاهرات تمامی اشکال و شکلبندیهای اجتماعی- فرهنگی نیز است. دسترسیهای جدا شده از بازار در مرکز محلات یکدیگر را تلاقی میکنند و محلات بهعنوان مکانی نیمهمستقل در دل شهر به حیات خود ادامه میدهند. این محلات گو اینکه وابستگی کهن به روستاهای همکیش، همعقیده، همنژاد... را از دست ندادهاند، ولی کماکان بهعنوان جوامعی در خود باقی ماندهاند. نتیجه اینکه دگرگونیهای عمدهای در سیمای شهر و سازمان فضایی آن رخ نداده است. به عبارت دیگر، بهرغم آنکه سازمان اقتصادی در چنبره سازمان اقتصادی جهانی گرفتار آمده است، ولی سازمان فضایی آن هنوز دگرگونیهای عمدهای نیافته است. اگر دولت قاجار را عصر تقابل در نظر بگیریم، میتوان دولت پهلوی را عصر تضادها برشمرد؛ تضاد بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ غربی، تضاد بین ذهنیت جامعه و عینیت تحمیل شده بر آن، تضاد بین سنتی و جدید، تضاد بین آشنا و بیگانه و در نهایت تضاد بین شهر (که در این دوره بهعنوان مظهر تمدن شناخته میشود) و روستا (بهعنوان نماد عقبماندگی)، در حقیقت در حکومت پهلوی ما با «شهر وابسته» روبهرو هستیم. »شهر وابسته»، «شهر سوداگر» به سرعت به «شهر تقلید»، «شهر فریب»، «شهرنیرنگ»، و «شهر سراب» تبدیل میشود. این شهر در پی تثبیت، تحکیم و تشویق مفاهیم کاملا بیرونی است و نه تنها در پی آشتی آن با مفاهیم درونی نیست، بلکه در پی حذف مفاهیم درونی و تحول و توسعه ناشی از آنها است. دخالت سنگین در بافت و ساخت شالودههای شهری موجود تنها به معنای ایجاد شالودهای جدید پی گرفته نمیشود، این دخالت در پی نفی شالوده موجود است. امری که تنها در فرآیندی از ارزشها و بیارزشها قابل تبیین است. «شهر تقلید» و «شهر فریب» این دوران بیآنکه از مضامین شهر صنعتی حرکت کند به تقلید شکلی مصادیق آن میپردازد. بیآنکه شرایط گذار به «نوگرایی» (مدرنیسم) را طی کرده باشد یا اینکه عناصر و عوامل موثر در آن را در خود داشته باشد یا حتی آنها را وارد، و درونی کرده باشد، و بیآنکه مبانی نظریهای این تحول را درک کرده باشد، مظاهر و شکلهای مطروحه آن را نه تولید، بلکه تقلید میکند. فضای شهری عرضه شده در پی چنین تقلید بر باددهنده، چیزی جز فریب و نیرنگ نخواهد بود. عینیتی خالی از ذهنیت، شکلی تهی از محتوا و ذاتی نایافته از هستیبخش.
از کتاب « از شار تا شهر»، دکتر محسن حبیبی