پیامدهای اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰
کاهش تولید و تعطیلی کارخانهها
اشغال ایران توسط متفقین کاهش چشمگیر تولیدات صنعتی را به همراه داشت. به عنوان مثال تا پیش از شهریور ۱۳۲۰، تولید سالانه هشت کارخانه قند ایران، ۳۵ هزار تن بود اما این میزان در سال ۱۳۲۱ به ۱۴ هزار تن کاهش یافت. همچنین در تولیدات کارخانه اشباع تراورس شیرگاه هم کاهش چشمگیری صورت گرفت و این کاهش تا آنجا پیش رفت که به تعطیلی آن انجامید. کارخانه اشباع تراورس شیرگاه مازندران، در سال ۱۳۱۳ تاسیس شد و در سال ۱۳۱۷ کارخانه مشابه دیگری به آن اضافه شد. این دو کارخانه در سال ۱۳۱۹ جمعا یک میلیون تراورس در سال تولید میکردند. اما جنگ جهانی موجب کاهش چشمگیر تولیدات این کارخانهها شد؛ بهگونهای که میزان تولید تراورس در سال ۱۳۲۰ به ۶۰۰ هزار و در سال ۱۳۲۱ به ۲۰۰ هزار کاهش یافت و در نهایت در سالهای ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ کارخانههای تراورس به حالت تعطیلی کامل درآمدند.
کاهش تولید و تعطیلی کارخانهها پس از اشغال ایران تحت تاثیر دو عامل صورت گرفت: 1- کاهش واردات کالاهای واسطهای مورد نیاز صنایع. این مورد خود یکی از عوامل موثر در کاهش تولید قند بود، زیرا آجرنسوز مورد نیاز کارخانههای قند، از جمله کالاهای واسطهای بود که در اثر شرایط جنگی با مشکل واردات مواجه شد. 2- مشکلات ناشی از حملونقل.پس از اشغال ایران وسایل و شبکه حملونقل کشور در خدمت اهداف نظامی متفقین درآمد. این مساله موجب شد مواد اولیه کشاورزی مورد نیاز صنایع وابسته به تولیدات کشاورزی به موقع به کارخانهها نرسد. در مرکز اسناد مجلس سندهای متعددی وجود دارد که حاوی شکایتهای مردم شیراز و کرمانشاه در خصوص نبود وسایل حملونقل برای حمل چغندر به کارخانههای قند مرودشت و شاهآباد و فاسد شدن چغندرها در نتیجه تحویل نشدن به موقع آن کارخانهها است. همچنین در همین مرکز اسناد دیگر نیز وجود دارد که حاوی گزارشهایی در خصوص نرسیدن گندم کافی به کارخانههای آرد تحت تاثیر شرایط جنگ است. کارخانه آرد و ماکارونی تبریز و کارخانه آرد قزوین در نتیجه همین عامل با کاهش تولید و تعطیلی مواجه شدند.
اشغال کارخانههای ایران توسط متفقین برای اهداف نظامی
اشغال ایران علاوه بر پیامدهای فوق، پیامد دیگری نیز بر صنایع ایران داشت. در پی اشغال ایران برخی از کارخانهها به اشغال متفقین درآمدند و در خدمت اهداف نظامی آنان قرار گرفتند. کارخانه ماسکسازی ونک یکی از کارخانههایی بود که به این وضعیت دچار شد. پس از اشغال ایران این کارخانه به تصرف متفقین درآمد و در راستای منافع نظامی متفقین تغییر کاربری داد و از ماشینآلات آن برای مصارف دیگر استفاده شد؛ از جمله دستگاه پرس آن برای قوطیسازی و ماشینهای خیاطی آن برای دوختن لباس نظامی استفاده شد.
در اشغال و بهکارگیری کارخانههای ایران در راستای منافع نظامی، شورویها بیشترین سهم را داشتند. آنها یک کارخانه پنبهپاککنی را در میانه با هدف استفاده از آن بهعنوان استراحتگاه سربازان خود، یک کارخانه کنسروسازی و یک کارخانه اسلحهسازی را با هدف استفاده از تولیدات آن به اشغال درآوردند.
حکومت شوروی تصمیم داشت این دو کارخانه را به کشور خود انتقال دهد. اما وزیر پیشه و هنر وقت ایران به منظور نجات این کارخانهها و راضی ساختن روسها قراردادی با آنها منعقد کرد که به موجب آن مقرر شد کارخانههای مذکور به کمک شورویها به تولید خود ادامه دهند و محصولات خود را در اختیار دولت شوروی بگذارند.در این قرارداد هیچ شرطی که شوروی را ملزم به پرداخت بهای محصولات این کارخانهها کند وجود نداشت. بر این اساس شورویها محصولات این کارخانهها را رایگان مورد بهرهبرداری قرار میدادند. با توجه به بهوجود آمدن چنین شرایطی، مجموعه عوامل مختلف تحت تاثیر جنگ جهانی دوم دست به دست هم دادند تا اجرای سیاست صنعتیسازی در ایران با مشکلات متعدد مواجه شود و در نهایت جریان صنعتیسازی در دوران پهلوی اول با تبعید رضاشاه، به عنوان نفر اول حکومتی که سیاست صنعتیسازی را به اجرا درمیآورد، به پایان برسد.
نتیجهگیری
جنگ جهانی دوم از همان ماههای نخست آغازش، سیاست صنعتیسازی را در ایران تحتتاثیر خود قرار داد. این تاثیرگذاری در نتیجه به وجود آمدن اختلال و کندی در روابط اقتصادی میان ایران و آلمان به عنوان اصلیترین طرف قراردادهای صنعتی بود. کندی و اختلال ارتباط با آلمان بیش از همه ناشی از محاصره دریایی این کشور توسط انگلیسیها بود. در این شرایط با توجه به ناوگان قوی دریایی انگلستان مشکلات متعددی برای ایران و آلمان در چارچوب مبادلات تجاری و صنعتیشان بهوجود آمد، درحالیکه ایران نیازمند مبادلات صنعتی با آلمان جهت تاسیس، تجهیز، تعمیر و نگهداری صنایع نوپای خود بود و در نتیجه همین نیاز دچار نوعی وابستگی صنعتی به آلمان شده بود. ایران اقدامهای متعددی برای برطرف کردن این مشکل انجام داد؛ تلاش برای پیدا کردن طرفهای جدید قرارداد صنعتی و انعقاد قرارداد 1319 با شوروی به منظور استفاده از خاک این کشور برای انجام مبادلات تجاری و صنعتی با آلمان از جمله این اقدامها بود که نتیجهای نداشت.
تلاش برای پیدا کردن طرفهای جدید قرارداد صنعتی به رغم مذاکرات جدی با دولتهای انگلستان و آمریکا و حتی بخشهای خصوصی این دو کشور تحتتاثیر شرایط جنگی و سیستم خاص مبادلات تجاری ایران (مبادله پایاپای)، با مخالفت آنان مواجه شد و ناکام ماند. از سوی دیگر، حمله نظامی آلمان به شوروی نیز آخرین تلاش ایران را برای حفظ مبادلات تجاری و صنعتی با آلمان به ناکامی کشاند.
صنایع ایران در اثر قطع ارتباط با آلمان با مشکلات متعددی روبهرو شد و اشغال ایران توسط متفقین با هدف کمکرسانی به شوروی در جنگ با آلمان، ضربه نهایی را بر جریان صنعتیسازی در ایران وارد کرد. نخستین پیامد اشغال ایران بر سیاست صنعتیسازی اخراج متخصصان آلمانی شاغل در صنایع ایران بود.
پیامدهای اشغال ایران بر سیاست صنعتیسازی به این اندازه محدود نماند.
کاهش تولید یا تعطیلی کارخانهها تحتتاثیر شرایط جنگی، اشغال و به خدمت گرفتن کارخانهها و تولیدات آن در راستای اهداف نظامی اشغالگران و تبعید رضاشاه از کشور به عنوان عامل اصلی سیاستگذاری جریان صنعتیسازی از جمله پیامدهای دیگر اشغال ایران توسط متفقین بود. به این ترتیب مجموعهای از عوامل مختلف تحتتاثیر پیامدهای جنگ جهانی دوم دست به دست هم دادند و سیاست صنعتیسازی در ایران عصر پهلوی اول ناکام به پایان رسید.
از مقالهای به قلم سید حسن شجاعی دیوکلائی