پیامدهای جنگ جهانی دوم بر سیاست صنعتیسازی پس از اشغال ایران
اشغال نظامی هر کشور، پیامدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای کشور اشغالشونده دارد. چنین پیامدهایی مخصوصا اگر این اشغال در راستای اهداف نظامی صورت گیرد، بیشتر خواهد بود و در نتیجه آن منابع اقتصادی و انسانی کشور اشغالشونده در خدمت اهداف نظامی کشور اشغالگر قرار میگیرد.
چنین قاعدهای در خصوص اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ نیز صادق است؛ زیرا نیروهای متفقین با اهداف نظامی ایران را اشغال کردند و بخش اعظمی از منابع اقتصادی و انسانی ایران را در راستای این هدف تحت اختیار خود درآوردند که در این میان صنایع ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود. اشغال ایران توسط متفقین سه پیامد عمده برای صنعتیسازی در ایران داشت. این پیامدها عبارت بودند از: ۱. اخراج متخصصان و کارشناسان صنعتی آلمان از ایران، ۲. کاهش تولید یا تعطیلی کارخانهها؛ ۳. اشغال کارخانههای ایران توسط متفقین و بهکارگیری آنها در راستای اهداف نظامی. نخستین پیامد اشغال ایران بر سیاست صنعتیسازی، اخراج کارشناسان و متخصصان فنی آلمان از ایران بود. حضور کارشناسان آلمانی در ایران برای سایر قدرتهای اروپایی مسالهای مهم بود و همواره به آن با دیده تردید نگریسته میشد. در ۶ مهر ۱۳۱۵ رئیس اداره سوم وزارت امور خارجه ایران پس از ملاقات با شارژدافر (کاردار)فرانسه، نگرانی وی را از نفوذ اقتصادی آلمانیها و حضور کارشناسان آن کشور در ایران اینگونه گزارش داد: «نفوذ آلمانها در ایران روزبهروز زیاد میشود و این مساله باعث نگرانی و بیم آن میرود که منظور آلمانها در ایران باطنا احراز نفوذ سیاسی باشد. زیرا مسلم است هر آلمانی که به خارج اعزام میشود باید عضو حزب ناسیونالسوسیالیست باشد و اعضای حزب مزبور در هر جا هستند باید مجری نظریات سیاسی دولت آلمان باشند.» بر این اساس حضور کارشناسان آلمانی از همان آغاز و پیش از شکلگیری دستهبندیهای سیاسی-نظامی جناحهای درگیر در جنگ جهانی دوم، از سوی دیگر رقیبان با دیده شک و تردید نگریسته میشد و براساس همین نگرش بود که با آغاز جنگ، این شک و تردید به بدبینی تبدیل شد.
به منظور برطرف کردن همین بدبینی بود که رضاشاه در ۲۵ تیر ۱۳۱۹ به تمام وزارتخانهها اعلام کرد تا بدون هماهنگی با وزارت جنگ، متخصصان خارجی خود را به سمت مرزها اعزم نکنند. این اقدامها اگرچه تا پیش از حمله آلمان به شوروی میتوانست موثر باشد اما با حمله آلمان به شوروی شرایط تغییر کرد و مساله حضور متخصصان آلمانی به مسالهای بغرنج در مناسبات ایران و متفقین - شوروی و انگلستان - تبدیل شد. حمله آلمان به شوروی که موجب اتحاد انگلستان و شوروی شد، زمینه را برای اعمال فشار مشترک دو کشور بر ایران جهت اخراج متخصصان آلمانی فراهم کرد. در ۱۲ ژوئیه ۱۹۴۱ (۲۱ تیر ۱۳۲۰) دو کشور پس از امضای یک قرارداد همکاری، یادداشتی به وزیر امور خارجه ایران تقدیم کردند و از دولت ایران خواستند تا اتباع آلمانی را به این بهانه که امنیت ایران را به خطر میاندازند، از کشور اخراج کند. اما دولت ایران در هفتم مرداد آن سال طی جوابیهای این درخواست را با استناد به موارد زیر رد کرد: ۱. تمام اتباع خارجی مقیم ایران تحت کنترل پلیس قرار دارند، ۲. اخراج اتباع آلمانی خلاف بیطرفی ایران است، ۳. ایران کشوری مستقل و حاکم بر امور خویش است که در راه صنعتی کردن کشور مجبور به استفاده از متخصصان خارجی است.
مخالفت ایران با درخواست متفقین از یک سو و قیام رشید عالی گیلانی در عراق علیه انگلیسیها از سوی دیگر موجب شد تا بر نگرانیهای متفقین از حضور نیروهای متخصص آلمانی در ایران افزوده شود. این نگرانیها در حالی ابراز میشد که بخش قابلتوجهی از متخصصان و کارشناسان صنعتی ایران را آلمانیها و اتریشیهای یهودی مهاجر تشکیل میدادند. در چنین وضعیتی و در حالی که از سوی متخصصان صنعتی آلمان خطری متوجه هیچ کشوری نبود، نیروهای متفقین، ایران را در شهریور ۱۳۲۰ به بهانه جاسوس بودن متخصصان آلمانی مورد اشغال قرار دادند تا از خاک ایران برای ارسال کمک نظامی به شوروی استفاده کنند.
از مقالهای به قلم سید حسن شجاعی دیوکلائی