سالروز واقعه ناماموگی در ژاپن
در یوکوهاما، ریچاردسون همراه با دوست قدیمی خود، وودثروپ چارلز کلارک، به تاجر دیگری با نام ویلیام مارشال و خواهرزنش مارگارت واتسون بورادایل پیوستند و هر چهار نفر برای سوارکاری تفریحی از شهرک کاناگاوا به سمت معبد کاوازاکی دایشی راه افتادند. درراه توکایدو-شاهراه امپراتوری- و در جریان عبور از روستای ناماموگی، این جمع با ۴۰۰ مرد مسلح به سرپرستی شیمازو هیسامیتسو، نایبالسلطنه روبهرو شدند. هنگامی که ریچاردسون به نزدیکی تخت روان هیسامیتسو رسید، ناگهان محافظان به این مرد انگلیسی حمله ور شدند و مارشال و کلارک نیز در این رخداد سخت مجروح شدند؛ اما توانستند با زنی که همراهشان بود از مهلکه بگریزند. ریچاردسون پس از طی مسافتی دیگر از اسب خود بر زمین افتاد و محافظان به دستور شیمازو دوباره وی را مورد حمله قرار داده و کشتند. پیکر این تاجر انگلیسی در زمینی شخصی نزدیک به گورستان خارجیان یوکوهاما به خاک سپرده شد. این واقعه به جنگ کوتاه موسوم به آنگلو ساتسوما انجامید.
دولت بریتانیا در پی این رخداد خواستار پرداخت غرامتی برابر با صد هزار پوند استرلینگ برای مرگ ریچاردسون شد و اسکادرانی از کشتیهای جنگی سلطنتی راهی بندر ساتسوما شد. اما شیمازو به این خواسته وقعی ننهاد و دستور شلیک به کشتیهای جنگی انگلیسی را صادر کرد که در پی آن اسکادران مزبور به آتش کشیده شد. ناوگروه بریتانیایی نیز طی حمله ای تلافیجویانه، کاگوشیما را بمباران کرد. یک سال بعد، یعنی در ۱۱ مارس ۱۸۶۳ امپراتور کومی فرمان موسوم به «اخراج بیگانگان» را صادر کرد تا موج مقابله با غربگرایی و احساسات ضد خارجی در ژاپن تشدید شود. در عین حال پس از قرنها، امپراتور ژاپن فرصت مداخله در مسائل دولتی را بهدست آورد و با قراردادهای منعقده با بیگانگان مخالفت کرد. در پی این حوادث، حکومت «شوگونها» که در روابط با جهان غرب توام با انفعال و مدارا عمل میکرد، ضعف بیشتری یافت تا استانهای شورشی در نهایت طی اتحاد با همدیگر، شوگونها را شکست داده و موجب برآمدن اصلاحات موسوم به «میجی» در ژاپن شوند.