می‌گویند یک صد و پنجاه تا دویست نفر در کوچه و شبانه در خانه‌ها به قتل رسانیدند.

کمیسیون ترتیبات کم‌کم زوری پیدا کرد و انجمن رشت شد و قوه سپهدار کم‌کم رو به تنزل رسید و می‌خواست تعرضا از گیلان برود، تا خبر فتح قزوین رسید. آن وقت قوه‌اش بر انجمن بیشتر شد. انجمن اعانه از اعیان گرفتند، و شریعتمدار مجبور شد که سی و شش هزار تومان بدهد تا او را از کشتن معاف دارند. می‌گویند دویست و بیست هزار تا سیصد و پنجاه هزار تومان از مردم پول گرفتند.

معزالسلطنه با برادرش عمیدالسلطان با گرجی‌ها و ارامنه عازم قزوین شدند. چهارصد نفر از آنها بودند. در انزلی به زور هفده قبضه تفنگ و چهارصد کولی پستال فشنگ و رندل که به اسم برادران طهرانچی بود به زور گرفتند. در روز ۲۵ مه چهار مجاهد به گمرک رفته، هفده کولی پستال طپانچه برونین که به اسم ماشین گوشت‌کوبی داخل شهر شده بود، به زور گرفتند. مجاهدینی که در رشت مانده بودند از قنسول‌خانه  انگلیس پرسیدند که قبول تحصن آنها می‌شود یا خیر؟ حاضر بودند بر مراجعت به روسیه اگر آنها را در ورود محبوس نمی‌کردند. معزالسلطان روز عید وارد قزوین شد و شیخ‌الاسلام را کشتند و سپهدار را حاکم آنجا قرار دادند. دو سه روز دیگر سپهدار از رشت حرکت به قزوین کرد. روز بعد از حرکتش شیخ علی فومنی مجتهد را به حکم انجمن در خانه خودش مجروح کردند. بعد از چند ساعت برگشتند او را تمام کردند و دختر او که میان قاتلین و پدر خودش بود او را هم مجروح کردند؛ اسباب تزلزل مردم شد.

منبع: کتاب مشروطه گیلان از ه.ل.رابینو