برآمدن نهادهای جدید

در غیاب حکومتی مسلط نظیر دولت صفوی و با کاهش تاثیرگذاری نهاد حکومتی در ساختار شهر، نهادهای مدنی سنتی، مدیریت توسعه شهر را دوباره بر عهده گرفته و به تقویت ساختارهای شهری پرداختند. با آغاز دوره قاجار و تسلط سیاسی ۲۰۰ ساله حکومت مرکزی بر کشور، اگرچه امنیت نسبی و اقتدار سیاسی برای مدتی در حدود ۲ قرن بر ایران حاکم می‌شد، اما به دلایل گوناگون و از همه مهم‌تر شرایط جهانی– شکل‌گیری امپراتوری جهانی بریتانیا و رونق تجارت- و پیشرفت صنعت دریانوردی، مخصوصا با اختراع کشتی بخار، اتفاقاتی که نظیر آن در دوره صفوی با کشتی‌های بادبانی در پیشرفت تجارت روی داده بود، تکرار شد. نتیجه این امر، نزدیک‌تر شدن لبه تمدن پیشرفته غرب به مرزهای ایران از طریق مستعمرات متعدد دولت‌های اروپایی بود، به‌گونه‌ای‌که قدرت نظامی بسیار برتر آنها- چه روسیه و چه انگلستان- دولت حاکم ایران را در موقعیت جدیدی قرار داد. از سوی دیگر، رابطه دولت با علمای شیعه و عدم قبول قطعی حکومت قاجار توسط اکثر ایشان نیز در شکل‌گیری موقعیت جدید موثر بود.

بنابر آنچه گفته شد، دو عامل اساسی کاهش تسلط حکومت مرکزی بر ساختارهای شهری و رشد نهادهای اجتماعی سبب توسعه خوداتکایی شهرها شد، به‌گونه‌ای که شهرها در یک دوره صد‌ساله به چنان بنیه اقتصادی و مدیریتی دست یافتند که در زلزله سال ۱۱۹۳ تبریز، (مقارن با تاریخ ادعای سلطنت از سوی آقامحمدخان قاجار و ۷ سال پیش از پایتختی تهران) نهادهای مدنی و اقتصادی مردمی موفق شدند بازار تبریز را به‌عنوان بزرگ‌ترین سازه آجری جهان تنها در ۲۰ سال و بدون کمک نهاد حکومتی بازسازی کنند. (اهمیت این مساله زمانی بیشتر جلوه می‌کند که بدانیم به سبب وسعت قابل‌توجه این مجموعه، شاید انجام این کار در زمان حال و با تکنولوژی نوین در بازه زمانی مذکور امکان‌پذیر نباشد.)

بنابراین در آغاز شکل‌گیری دولت قاجار با تمام خشونت‌های ذاتی آقامحمدخان و تمایل به ایجاد تمرکز، شهرها و توان اجتماعی و اقتصادی آنها، نقش مدیریتی خود را در بقا و توسعه شهر به تمامی به دولت واگذار نکردند و دولت در تداوم سنت حکومتداری در موقعیتی قرار گرفت که نقشی محدود برای خود قائل شد، به گونه‌ای که حفاظت از مرزها، امنیت راه‌ها، امنیت محدوده شهرها، توسعه شبکه آبیاری و جمع‌آوری مالیات و... مهم‌ترین وظیفه حکومت به‌شمار می‌رفت. شاهد نظریه پیش‌گفته فقدان  طرح‌های بلندپروازانه شهری نظیر آنچه در دوره صفوی دیده شد، است. در مقام مقایسه، میدان مشق، میدان توپخانه و میدان بهارستان به‌عنوان مهم‌ترین میادین پایتخت تهران قاجاری از‌‌نظر اندام‌های کالبدی خود، قابل‌مقایسه با میدان‌های نقش جهان اصفهان، خان یزد و گنجعلی‌خان شیراز نیستند. بازار تبریز، زنجان، اصفهان، تهران، اراک، رشت و... همه و همه به‌عنوان مهم‌ترین شریان‌های شهری، محصول دوران قاجار هستند که نه توسط دولت که توسط نهاد‌های مردمی و بازرگانان مستقل و از منابع مالی شخصی ساخته شده‌اند. مجموعه‌هایی نظیر مجموعه امیر شامل تیمچه بزرگ و کوچک، راسته و میانسرایی بزرگ، مجموعه سه‌گانه سراهای حاج‌حسین، مجموعه میرزا شفیع شامل سرا، تیمچه و دالان اختصاصی، مجموعه سه‌گانه تیمچه‌های حاج‌شیخ، تیمچه مظفریه و... در بازار تبریز، تیمچه امین‌الدوله در بازار کاشان، تیمچه حاجب‌الدوله در تهران، مجموعه کاشانی در بازار اراک شامل سرا، تیمچه و... نمونه‌هایی هستند که توسط تجار مستقل ساخته شده‌اند. علاوه‌بر بازار به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر کالبدی مردم ساخت، بخش عظیم دیگری از عناصر شهری نظیر مساجد، آب انبارها، یخچال‌ها، حمام‌ها و... همه و همه توسط بانیان خصوصی ساخته و پرداخته شده‌اند. نمونه این بناها در همه شهرهای کشور از جمله در تهران، تبریز، اصفهان، قزوین، کاشان، یزد، نائین و... دیده می‌شود. هرچند تهران به سبب پایتخت بودن شاهد اقدامات حکومتی نیز بود، اما نمی‌توان از آنها به‌عنوان مداخلاتی وسیع یاد کرد. از طرف دیگر، نظام وقف به‌عنوان یک شیوه مدیریت اقتصادی و بهره‌برداری با قوت تمام از فرآیند توسعه مردمی شهری حمایت کرده و چندان که توضیح داده شد، این مساله مسبوق به سابقه نیز بوده است.در صورتی که نقش موثر نهادهای اجتماعی را در مدیریت شهری بپذیریم، باید سوال کرد نهاد اجتماعی کارآمد برای این نقش‌آفرینی چیست؟ پاسخ نهاد تاریخی محلات است که از گذشته‌هایی دور در ساختار شهرها شکل گرفته و مزاحمت‌های دولت صفوی در راستای تضعیف آن نتوانست لطمه‌ای جدی بر پیکره آن وارد کند. محلات به‌عنوان یک ساختار منعطف اجتماعی، قادر بوده است تا با مفاهیم متفاوتی چون قومیت، مذهب، صنف و حتی نمادهای شهری، به شکل‌دهی خود بپردازد. نتیجه این امر، واحد اجتماعی فراگیری بود که فراتر از خانواده با انسجام قابل‌توجهی شکل گرفت، واحدهایی که به هیچ عنوان طبقاتی نبوده و با کنار هم قرار دادن لایه‌های اجتماعی با توان‌های گوناگون به حمایت از آنها می‌پرداخت. در شکل‌گیری عناصر کالبدی محلات، مسجد، حمام، آب انبار، تکیه و... با توان مالی اغنیا با الگوی وقف و نیروی انسانی لایه‌های پایین‌تر ساخته شد. ویژگی خوداتکایی محلات قاجار و استقلال نسبی آنها از دستگاه حاکمه در چگونگی تامین امنیت آنها نیز دیده می‌شود. در این دوره اگرچه، داروغه شهر مسوول اصلی امنیت فضای شهری بود، اما در مواردی نیز عیاران و لوطی‌ها- نظیر لوطی صالح- این مهم را بر عهده می‌گرفتند.

در این دوره، نظام محلات آن چنان تاثیر روشن و تاثیرگذاری بر کالبد شهری می‌گذارد که در همه نقشه‌های تهیه شده از شهرهای دوره قاجاری، مرز محلات به‌خوبی مشخص شده، به‌گونه‌ای که این نظام مرزبندی دقیق در نقشه تبریز در حال انقلاب صورت عینی به خود گرفته است. این نقشه مرز محلات موافق دولتیون و انقلابیون را که در حال مخاصمه با یکدیگرند را به خوبی مشخص می‌سازد. نکته جالب توجه این است که محدوده مورد تصاحب هر یک از دو گروه، دقیقا بر مرز محلات منطبق بوده که بیانگر دیدگاه‌های متمایز محلات هستند.

با گذر زمان و شتاب گرفتن فرآیند تجددخواهی و توسعه شهری، فرآیند استقلال محلات از حکومت موجب شد تا رشد بسیاری از ارکان اقتصادی شهری توسط مردم انجام‌پذیر شود. رشد کارخانه‌هایی که هنوز بسیاری از آنها در تبریز و اصفهان و یزد باقی مانده‌اند، از نمونه‌های این فرآیند هستند. رشد نهادهای مالی خصوصی در این دوره چندان قوت گرفت که حاج امین‌الضرب با همراهی چند سرمایه‌گذار دیگر، نخستین موسسه مالی ایرانی را در برابر بانک شاهنشاهی و بانک استقراضی ایران و روس پدید آورد. به موازات این امر، برق برای نخستین بار توسط بخش خصوصی وارد کشور شده و نخستین نظام سواره عمومی توسط همین قشر در تهران و تبریز راه‌اندازی می‌شود. از طرفی رشد نهادهای اقتصادی مردم‌محور چندان رشد یافت که سرمایه‌داران ایرانی به فکر ایجاد نخستین خط آهن سراسری نیز افتادند.

رشد نهادهای اجتماعی و پایگاه‌های مردمی این نهاد ها، در نهایت شهر قاجاری را – که مبتنی بر نظامی مردمی است- قادر می‌سازد تا از طریق انقلاب مشروطه، نظامی نوین و پیشرو را در رابطه دولت و مردم پی افکنده و بر ساختار سیاسی حکومت تاثیر گذارد، به‌گونه‌ای که مردم ایران در دوره‌ای پای در مسیر دموکراسی نهادند که هنوز هیچ کشور آسیایی، دارای مجلس منتخب مردم نبود.آنچه مسلم است، این است که هیچ کدام از تحولات به‌صورت خلق‌الساعه و در پی یک اختلاف ساده بین مردم و شاه به‌وجود نیامده است، بلکه حاصل تحولات عمیقی است که در ساختار نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه پدید آمده و زمینه تحولات همه‌جانبه‌ای را فراهم آورد.

  نتیجه‌گیری

آنچه گفته شد اشاره‌ای بود به مفهوم غنی و پیچیده محله که در نهایت رشد خود در دوره قاجار موفق شد همه ارکان شهر را تابع مفاهیم و روابط خود قرار دهد. شهر قاجاری از طریق اداره شهر توسط ترکیبی از نهاد های مدنی که محله تبلور کالبدی آن بود به چنان کالبد منسجم و واقعی دست یافت که شاید هرگز در شهر ایرانی تجربه نشده بود. همه چیز از فرهنگ، اقتصاد، عمران و آبادانی و نظام اجتماعی در ارتباط با هم و براساس مضمون زندگی جاری شکل می‌گرفت و از همین رو تضادی لاینحل میان زندگی مردم و شهر ایجاد نمی‌شد. نه معماری مزاحم شهر بود و نه شهر مزاحم سکونت. درست است که شهرهای اروپایی در آن زمان دارای مترو، فاضلاب و سیستم‌های مدیریت شهری پیشرفته بودند، اما شهر قاجاری در واقع تکامل مفهومی تاریخی از مدنیت در تاریخ شهرسازی ایران بود که به نظر نگارنده بسیاری از مفاهیم اجتماعی و مدنی آن قابل‌بازشناسی است.

به اعتقاد نگارنده آنچه شهر قاجاری را به هم ریخت و نظم محلات و مفهوم آن را مختل کرد نه خیابان‌کشی‌های رضا شاهی و نه توسعه شهری آن زمان، بلکه ایجاد یک دولت تمرکز گرا و اداره شهر توسط آن بود که موجب شد محله کارکرد اجتماعی و عمرانی خود را از دست دهد. نهاد وقف هم با ایجاد اداره اوقاف و دولتی شدن آن نقش اجتماعی خود را از دست داد، به این ترتیب از آن پس نه نیازهای واقعی مردم و تشکیلات اجتماعی مربوط بلکه تصمیم‌گیری‌های دولتی شکل شهر را تعیین کرد. شاید از همین روست که همیشه مردم با شهر و قوانین شهری مشکل داشته‌اند و دارند.

پارسی، فرامرز، تهرانی، فرهاد، بانی مسعود، امیر، بازخوانی نقشه‌های تاریخی تبریز، ۱۳۸۵، انتشارات سازمان عمران و بهسازی شهری، ص ۹۴