خاطرات شهروندان ووهان از دوران قرنطینه
گوا جینگ ۲۹ ساله از ووهان:
خودتان را به مرکز ارتباطی تبدیل کنید
در ابتدا، تعطیلی شهر بسیار ناگهانی و شوکهکننده بود و همه خود را باختند. من فقط به صبح روز بعد فکر میکردم. ما زمانی برای واکنش نشان دادن نداشتیم، از طرفی گزینهای برای ترک این شرایط نیز نبود. من بسیار دستپاچه شدم و خود را باختم. هیچ چیزی از زمان پایان قرنطینه نمیدانستم. بنابراین برای خرید مواد غذایی و سبزیحات به بیرون رفتم. وقتی متوجه میزان فراوان این مواد در چرخه فروش شدم، تا حدی آرامش یافتم و اضطرابم کم شد. هر روز سعی میکردم برای ورزش بیدار شوم. آشپزی کردم و خاطراتم را نوشتم. کارهایی را میکردم که دوست داشتم و فعالیتهای داوطلبانه انجام دادم. با انجام این کارها حال بهتری داشتم.
همه نگران بودند. من زمان بیرون رفتن را محدود کردم اما انسانها بسیار اجتماعی هستند. بنابراین هر روز برای گفتوگو با کارگران بخش بهداشت بیرون میرفتم. من با آنها در مورد مشکلات و شرایط کارشان صحبت میکردم. این ارتباط بسیار واقعی بود. صحبتهای آنلاین با دوستانم نیز یک حمایت روحی روانی فوقالعاده به شمار میآمد.اضطراب و نگرانی در ووهان وجود داشت. ما نمیدانستیم این شرایط کی تمام میشود. هر روز به آمار و اعداد و صفحههای تقویم نگاه میکردم. از طرفی گیر کردن در یک جامعه بسیار سخت بود. در این شرایط احساس میکنید که قدرت کنترل بسیاری از امور را ندارید. بسیاری از مواد غذایی توسط مجتع مسکونی خریداری میشد و من قدرتی برای کنترل و خرید اجناس مورد نیازم نداشتم. احساس میکردم برای زندگی باید به دیگران تکیه کنم. با نوشتن خاطرات آنلاین با دیگران در ارتباط بودم. مردم نیز برای من ماسک میفرستادند و من آنها را به کارگران بخش بهداشت یا بیمارستان اهدا میکردم. توصیه میکنم خودتان را به مرکزی برای اتصال تبدیل کنید و به تامین نیازهای گروههای مختلف بپردازید. بسیار مهم است که زندگی روزانه خود را با برقراری روابط اجتماعی، ارتباط با دوستان و اطرافیان دوباره بسازید. اگر میتوانید، در برخی از کارهای داوطلبانه شرکت کنید تا احساس ناتوانی کمتری در یک فاجعه بزرگ داشته باشید. مراقبت از دیگران، دیدن نیاز آنها و انجام کارهای دیگر، راهی برای کمک به خودتان است. هر روز با دوستانم صحبت میکردم. تمام کارها و فعالیتهای روزانه را برای هم تعریف میکردیم. برخی از ما ورزش میکردیم و برخی دیگر کتاب میخواندند. برخی از دوستان یا مردم که معمولا بیرون نمیرفتند، در این دوران بیش از دوران قبل از قرنطینه بیرون میرفتند. این موضوع احساس و دستاورد گرانبهایی است.
ورتر هوانگ ۲۲ ساله از ووهان:
کمک بخواهید
این جوان چینی در خاطرات دوران قرنطینهاش نوشته است: توصیفش سخت است. اضطرابی بیپایان و تپش قلب. در هفتههای اخیر نتوانستهام روی کارم تمرکز کنم. چیزهایی را که میخوانم هضم نمیکنم. مرتبا برای دیدن جدیدترین پیشرفتها و تحولات به اپلیکیشن «وایبو» نگاه میکنم. واقعیت این است که همه چیز بدتر میشود و کاری از دست من برنمیآید. سعی میکنم حواسم را پرت کنم. با دوستان آنلاین بازی میکنم. برای مدیریت زمان کاریام از اپلیکیشنهای ویژه استفاده میکنم اما زمانی که اخبار میبینم تلاشهایم نقش بر آب میشود. اگر اضطراب دارید با خانواده یا دوستانتان ارتباط برقرار کنید یا از یک مشاور کمک بخواهید. از این زمان برای بودن با خانواده و اهمیت دادن به آنها استفاده کنید.
شن میائو ۳۰ ساله شهر تیانمن استان هوبی:
هر روز مینویسم
من یک روز قبل از قرنطینه به خانه آمدم. مانند بسیاری از مردم تا آن زمان نمیدانستم که این اپیدمی تا این حد جدی است. بنابراین هنگام بازگشت به خانه نگران ابتلا به ویروس بودم و میترسیدم خانواده خود را بیمار کنم. مرتب الکل را روی بدنم اسپری میکردم و خود را آگاهانه از خانوادهام دور میکردم. پس از ۱۵ روز و سلامتی خانواده خیالم راحت شد و بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد. دیدن پیام آنلاین افرادی که قادر به یافتن تخت بیمارستانی نبودند و برای کمک التماس میکردند برایم بسیار سخت بود. احساس ناتوانی میکردم. احساس میکردم اگر در ووهان بودم کار بیشتری از من برمیآمد. با دیدن پیامهای بیشتر، احساس گناه میکردم. تا آنجا که ممکن بود پیامها را برای دیگران فوروارد میکردم و بهصورت آنلاین کمک خواستم. اخبار بیشتر ناامیدم میکرد و قلبم توانایی تحمل آن را نداشت. اینک حس یک بازمانده را دارم. سلامتی یک امتیاز است. من در این مدت کتاب خواندم و فیلم تماشا کردم. خاطرات قرنطینه را نوشتم و قصد دارم تا پایان این شرایط آن را بنویسم. تا کنون یک عکس نیز روی صفحهام پست کردهام. برخی از پستهای من به تازگی حذف شدهاند اما مجموع این شرایط به حفظ روحیهام در دوران قرنطینه کمک کرد. بیان آنلاین خاطرات به تخلیه روانی من کمک کرد. همه در این شرایط هستیم و من منحصر به فرد نیستم.
هو ۲۲ ساله از شهر هوانگگانگ استان هوبی:
اتفاقات نو را به اشتراک گذاشتیم
من اثبات کردم که پس از گفتوگو با مردم یا بیرون رفتن از خانه چه اتفاقی میافتد. از طرفی بهعنوان داوطلب به بیمارستان رفتم. آن موضوع در کنار اقدامات امداد و نجات من را سرگرم کرد و باعث آرامش من شد. صحبت کردن با دوستان نیز بسیار مهم است. در ۶ فوریه که «لی ونلیانگ» پزشک افشاگر بیماری کرونا درگذشت، تمام شب را صرف خواندن اخبار و اظهارنظرها در «وایبو» و «ویچت» کردم. دوستانم نیز مانند من نخوابیدند. همگان هر اتفاق نویی را به اشتراک گذاشتند. این زمان برایم بسیار سخت بود. هیچ راهی نیز برای مقابله با آن وجود نداشت. در اواخر ژانویه که شیوع به نقطه انفجاری خود رسید، دیدن پیام کمک مردم و اختلاف بین آمار و ارقام گزارش شده در اخبار و آنچه در بیمارستانها رخ میداد، غیرقابل تحمل شد.
منبع: گاردین