پیامدهای تاسیس صنایع و   کارخانه‌های جدید در کشاورزی

ایجاد صنایع نساجی و گسترش شبکه راه‌آهن ایران به تدریج، زمینه را برای تخصصی شدن کشت بسیاری از محصولات کشاورزی صنعتی در ایران فراهم آورد. مثلا توسعه صنعتی در مازندران یکی از عوامل تخصصی شدن کشت این محصول در منطقه شد به‌طوری‌که تا سال ۱۳۴۱ از ۳۴۰ هزار هکتار زمین‌های زیر کشت پنبه، ۲۰۰هزار هکتار آن یعنی حدود ۵۸ درصد به گرگان و مازندران اختصاص داشت. درحالی‌که در سال‌های ۱۳۱۰‌، کشت این محصول در گرگان اهمیت نداشت و در سال ۱۳۱۳به ۵ هزار هکتار رسید و در سال‌های دهه۱۳۳۰سطح زیر کشت این محصول در گرگان به ۱۲۰ هزار هکتار افزایش یافت. این امر توسعه زندگی روستایی و مکانیزه شدن هرچه بیشتر این مناطق را موجب شد. پنبه‌کاری به علت وابستگی صنعتی، از نخستین رشته‌های کشاورزی بود که به سرعت خود را با شرایط مدرن کشت و تجارت منطبق ساخت و به راهی موثر برای نفوذ بخش روابط سرمایه‌داری در کشاورزی تبدیل شد. به‌ویژه چون پنبه‌کاری در مناطق تازه‌آباد مانند دشت بی‌صاحب گرگان که رابطه ارباب رعیتی در آن وجود نداشت، گسترش پیدا کرد، به آسانی می‌توانست سرمایه‌های بزرگی را که به بورژوازی، دیوان‌سالاری و شرکای آن تعلق داشت، به سوی خود جلب کند؛ به درستی می‌توان گفت که بورژوازی بزرگ اراضی ایران تجربه وسیع تاریخی خود را از دشت گرگان شروع کرد (سوداگر، صص ۱۵۲- ۱۴۸).

در نتیجه استقبال مردم از تهیه خشکبار و بهبودی که در این صنعت به‌وجود آمد و نیز به‌دلیل افزایش صادرات، میزان تولید میوه ایران به مراتب بیشتر و بهتر از گذشته شد و به‌واسطه کارخانه‌های قندریزی متعدد، کشت چغندر که پیش از این در ایران معمول نبود، توسعه زیادی یافت (نفیسی، ص ۷۹). توسعه کشت چغندر و ایجاد کارخانه‌های قندسازی به تدریج تاثیرات آرام اما مستمری در وضعیت اقتصادی و اجتماعی روستاها داشت. اولا برای حمل چغندر به کارخانه با کمک مردم جاده‌های اطراف کارخانه‌ها ایجاد شد و اکثر این واحدها پس از تولید به قطبی تبدیل شد که در آن بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی متمرکز شد و در نتیجه شهرک‌هایی به‌وجود آمد. علاوه بر این، نصب کارخانه‌های قند به‌خصوص در مناطق عشایری، موجب اسکان عشایر و تامین امنیت شد. همچنین استفاده از تراکتور، کودهای شیمیایی، استفاده از تلمبه برای آبیاری، چاه‌های عمیق و فعالیت‌های مشابه آن، ابتدا برای چغندر‌کاری شکل گرفت، سپس به سایر زراعت‌ها تعمیم یافت. ایجاد صنایع کشاورزی موجب به‌کارگیری سرمایه و تکنولوژی بیشتر در بخش کشاورزی شد. البته این امر در سال‌های بعد از جنگ ملموس‌تر شد. به‌طور مثال، تعداد تراکتورهای به کار گرفته شده در مازندران ۱۸۵۸ دستگاه بود که از این لحاظ رتبه اول را داشت و بعد از آن کرمانشاه با ۷۶۸ دستگاه در ردیف دوم، سپس استان آذربایجان شرقی و غربی با ۷۴۵ دستگاه و استان مرکزی با۷۲۰ دستگاه در ردیف‌های بعدی قرار داشتند (سوداگر، ص ۱۳۹).

به احتمال بسیار، وجود صنایع قندسازی و پارچه‌بافی و سایر صنایع مرتبط با کشاورزی در به‌کارگیری سرمایه و تکنولوژی مدرن در کشاورزی تاثیر داشت؛ به‌عنوان مثال، استان‌های سیستان و بلوچستان و کردستان که هیچ‌یک از صنایع جدید در آنها وجود نداشت، درجذب سرمایه و به‌کارگیری تکنولوژی کشاورزی نیز در ردیف استان‌های آخر کشور بود و از لحاظ معیشتی نیز، وضعیت روستاییان این دو استان نسبت به سایر مناطق ایران، در پایین‌ترین حد قرار داشت.

ایجاد صنایع‌غذایی و مصرفی مرتبط با کشاورزی از یک‌طرف باعث ایجاد ارزش افزوده تولیدات کشاورز و از طرف دیگر، ضمن جلوگیری از خروج ارز برای خرید کالاهای مصرفی، باعث ایجاد اشتغال در داخل کشور می‌شد. بنابر برخی از گزارش‌ها، در نتیجه تاسیس کارگاه‌های تنباکو در رشت و اصفهان، صنعت تنباکوی ایران، تا سال ۱۳۱۳ زمینه اشتغال ۱۵ هزار نفر را فراهم کرده بود (Burrell, v.۹, p. ۵۲۱). در مجموع، طرح کلی صنایع ایران بر مبنای درستی استوار شده بود و متخصصان خارجی و ایرانی‌ای که در خارج آموزش دیده بودند، آن را به اجرا درآوردند. این کارخانه‌ها در مناطق مناسبی که نزدیک خطوط آهن و منابع معدنی و محل‌هایی که برای تولید و رشد محصولات کشاورزی مناسب بود، ساخته شده بود. هشت کارخانه قند در نواحی‌ تاسیس شد که دارای قطعات وسیعی از زمین‌های مستعد برای کشت چغندر قند بود (Wilber, p.۱۳۲).

در یک گزارش از وضعیت اقتصادی خاورمیانه در پایان جنگ دوم جهانی چنین آمده که توسعه ایران بسیار چشمگیر بوده و کارخانه‌ها و صنایع زیادی برای پرورش محصولات متنوع کشاورزی در یک سطح گسترده تاسیس شده و این صنایع بزرگ، مدرن و کارآمد بودند. طبق این گزارش هیچ‌کدام از کشورهای خاورمیانه در مقایسه با ایران دارای این میزان از صنایع مدرن برای فرآوری تولیدات کشاورزی و کارخانه‌های وابسته به کشاورزی نبوده است.

- از مقاله‌ای به قلم شهرام غلامی، دانش‌آموخته دکترای رشته تاریخ ایران، دانشگاه تهران