گفتهها
نائینی در نظریه خود، ضمن حفظ مبانی سنتی و اعتقادی شیعه، از دیدگاهی نو به مقوله دولت و و مدیریت اجتماعی مینگرد. وی بـرای نخستین بار سعی کرده است که مفاهیم حقوق اساسی، بحث آزادیهای سیاسی، مساوات و امثال آن را که جزئی از ادبیات سیاسی نوین جهان بهشمار میآمد، براساس استدلالها و اصول فقهی از متون اسـلامی اسـتخراج کـند.
به این لحاظ، نظریه دولت مشروطه وی، جـهش و نـقطه عزیمتی در سیر نظریههای دولت در فقهشیعه بهحساب میآید. این نظر، خود حکایت از یک برداشت جدید دینی دارد، که افقهای نوینی را در مـنظر فـقهای شـیعه گستراند. ولی در عین حال و به تعبیر حائری، او نیز در بـرداشت خـود از تئوری مشروطه، تحت تاثیر اندیشمندان و نوگرایان جهان اسلام قرار داشت و کمتر به منابع اصلی اندیشه دموکراسی و مشروطهطلبی غربی دسـت یـافت، آگـاهی علامه نائینی، محدود به نوشتههای عربی و فارسی بود که بـیشتر آن منابع، توجهی به نقاط اساسی اختلاف میان اسلام و مشروطه دموکراسی نداشتند.