بازی و سرگرمی کودکان در دوره مشروطه
به گفته میرزاآقاخان کرمانی، میل شدید کودکان به دویدن و بازی کردن بهدلیل احتیاج جسمی آنان «به استحکام عضلات و قوام اعصاب» بـود. (میـرزاآقاخـان کرمـانی، ۱۳۶۲: ۲۸۵) همچنانکه طالبوف از زبان پدر احمد به او توصیه میکرد که «طفل باید روزی چنـد ساعت حکما بازی کند... اطفال باید در هوای صاف و تمیز در باغچه و حیاط مشغول بازی و جستوخیز باشند که در قوه (فیزیک) بـدنی آنهـا اسـتقراری پیـدا شـود و از ایـنرو اسباب قوای باطنی ایشان تکمیل استعداد کند.» به نظر او بازی کودکان «موجب تحریـک و تقویت قوه نامیه» آنان میگردید و مقدمه سلامت جسم و روحشان محسـوب میشـد. (طالبوف تبریزی، ۱۳۳۶:۵۳) از طرف دیگر برخی مشروطهخواهان، وقتگذرانی کودکان در کوچه و خیابان، سنگبازی، نیسواری، کبوترپرانی و قماربازی آنان را آفتی برای تربیت صـحیح آنهـا و سـببساز تباهی آیندهشان بهشمار میآوردند. این افراد از این موضوع در جهت اهـداف خـود استفاده کرده از دولت میخواستند تا در تمام شهرهای ایران «مدارس و مکاتب رشـدیه و صنایع» تاسیس کند تا ضمن تربیت کودکان، اسباب معیشت و گذران زندگی آینده شـان نیز فراهم شود.
به این ترتیب آشنایی با تجدد نوظهـور غربـی نـه تنهـا جامعـه ایرانـی را بـه ضـرورت بازاندیشی درباره شیوه حکومتگری، وظایف حکمرانان و روابط آنان با مردم تحت سلطهشان آگاه کرد بلکه سبب ساز تغییر نگاه به بازیها و سرگرمیهای کودکانـه نیـز شد. انتقاد نسبت به شیوه گذران اوقات فراغت که از عصـر ناصـری آغـاز شـده بـود، در کنـار ضرورت و نقش بازیها در زندگی آتی کودکان، سازنده ذهنیتـی جدیـد دربـاره بـازی و گذران اوقات فراغت بود که در آن به بازی نه به مثابـه نـوعی سـرگرمی بـرای دور کـردن کودکان و جلوگیری از آزار و اذیت آنان، بلکه بهعنوان وسیله و ابزاری جهت تربیت، عاملی برای آموختن نظم و زندگی اجتماعی و مقدمهای برای حفظ سلامت جسم و روح آنان نگاه میشد.
ارسال نظر