شهرزدگی عصر پهلوی
رادیوی محلی گزارش داد که منوچهر پیروز (استاندار فارس) که برای گزارش مشکلات استان به جلسه هیات دولت دعوت شده بود، توجه وزیران را به خدمات اتوبوس شهری جلب کرد و آنها نیز قول دادند که برای بهبود وضعیت اتوبوسرانی در شهر شیراز تصمیمات مقتضی اتخاذ کنند. این بود معنای تمرکز زیاده از حد بوروکراسی برای اداره امور روزانه یک شهر بزرگ، تاریخی، پر رونق و غیرصنعتی که به دلایل تبلیغاتی مورد توجه خاص شاه و همسرش قرار داشت. یک هفته قبل از ورود شاه در شیراز، اوضاع شهر به دلیل زیباسازی شهر، لکهگیری و رنگآمیزی کلیه خیابانهای مرکزی شهر و شست و شوی تکتک برگهای درختان این خیابانها با کف صابون، مختل شد. ادارات از کار بازایستادند، تردد وسایل نقلیه با مشکل روبهرو شد و... معهذا شهری که محل برگزاری جشنهای سالانه هنر بود، سوای محلههای متعدد فقیرنشین، دو «حلبیآباد» بزرگ نیز داشت که به خوبی از انظار پنهان بود و تحت مراقبت دقیق ساواک قرار داشت...
آنچه در ایران روی داد نه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی بود و نه مدرنیسم، بلکه شبه مدرنیسمی بود که عواید نفت آن را تسریع کرد، به همین شکل تغییرات ساختاری اقتصاد نیز نه به علت شهرنشینی که به واسطه شهرزدگی بود. هنگامی که کشور در آستانه «دروازههای تمدن بزرگ» قرار داشت، سهم کل تولیدات صنعتی (شامل تولیدات دستی روستایی و سنتی) در تولید ناخالص داخلی غیرنفتی ۲۰ درصد بود، درحالیکه سهم «خدمات» ۵۶ درصد بود. با این همه حملونقل شهری در همه جا و بهویژه تهران، به قدری خراب بود که غیرقابل توصیف است. وضع مسکن جز برای وابستگان دولت و جامعه تجار، وحشتناک بود.اغلب شهرهای کوچک و بزرگ از جمله تهران، فاقد سیستم فاضلاب کارآمد بودند. خدمات درمانی و بهداشتی برای اغنیا بسیار گران و نامطمئن و برای فقرا گران و خطرناک محسوب میشد.
ارسال نظر