تاثیرات منفی سرمایه خارجی
میتوان گفت که سرمایه بیگانه یکسره از حوزه تولید دوری جست و به رشد آن رشتههای اقتصاد روی آورد که بیشتر به حوزه مبادله وابسته بودند. در پایان سده نوزدهم بسیاری از رشتههای گوناگون صنایع پیشهوری که تاب پایداری در برابر رقابت بیگانه را نداشتند، به هستی خود پایان دادند. کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» نوشته است که ناممکن بودن رقابت با کالاهای خارجی، به ورشکستگی صنایع محلی انجامید. پرورش ابریشم، کوزهگری تولید پارچههای نخی و دیگر رشتههای صنایع به انحطاط کشانیده شدند. قالیبافی، یگانه رشته صنایع محلی بود که به هستی خود ادامه داد و حتی گسترش مییافت و سببش هم آن بود که سرمایهداران بیگانه سودهای سرشاری از فروش قالیهای ایران در بازارهای جهانی به چنگ میآوردند.
در نیمه دوم سده نوزدهم، صنایع ملی ایران، در اساس، تولیدات چند رشتهای خردهکالایی پیشهوری بود اما در همان هنگام، کانونهای صنایع ملی فابریکی هم پدید آمده بودند. کارخانههای کاغذسازی، ریسندگی، کبریتسازی، قند، شیشهسازی و چینیسازی ساخته شدند. اما چندی نگذشت که همه آنها در اثر خسارت فراوان و رقابت کالاهای خارجی بسته شدند. رخنه سرمایه بیگانه در ایران، بر رشد کشاورزی هم که بیش ازپیش برای نیاز مصرف بازار جهانی آماده میشد، تاثیر داشت. رشد کشاورزی بازرگانی، پدیده پیشرفته تازه ایران، در پایان سده نوزدهم، پیامد همین تاثیر بوده است. محصولاتی چون پنبه، خشخاش، توتون، که فروش خوبی در بازار جهانی داشتند، پیوسته اهمیتی بیشتر مییافتند و زمینهایی را که پیشتر زیر کشت غلات بودند به آنها اختصاص میدادند. چنانچه، در واپسین ۲۰ سال پایان سده نوزدهم، ظلالسلطان، حکمران ایالت اصفهان که ۶۰درصد از زمینهای ایالت از آن او بود، در بیشتر این زمینها، پنبه و خشخاش کاشت و از کشت غلات بسیار کاست. در دیگر بخشهای ایران هم، همین منظره دیده میشد.
در ضمن در شمال ایران در اساس پنبه کاشته میشد، زیرا پنبه قلم عمده واردات روسیه بود و در جنوب، در اساس خشخاش و توتون کشت میشد که به انگلستان میرفت. نزدیک به ۸۷ درصد تریاک از ولایات جنوبی و نیز از اصفهان و یزد برداشت میشد. پنبه یک پنجم همه صادرات ایران بود. صدور تریاک نیز، بسیار افزایش یافت. چنانچه، در پنج سال، از سال ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۰ شرکتهای انگلیسی بردن تریاک ایران را ۸ بار افزایش دادند. فرآوردههای باغداری ایران، همواره از مواد صادراتی بوده است. اما، در واپسین ۲۵ سال سده نوزدهم، میزان خشکبار و میوه تازه صادراتی ایران، بسیار افزایش یافت و از نگاه ارزش نقدی، پس از پنبه جای دوم را گرفت. افزایش روز افزون تقاضا برای میوه ایران در بازارهای کشورهای اروپایی، گسترش زمین باغها و بدل شدن رفته رفته ایران را به بزرگترین صادرکننده خشکبار به بازار جهانی بهدنبال داشت.
رشد مناسب کالایی-پول و افزایش ارزش کالایی زمین، به سرازیر شدن همهجانبه انباشت نقدی به سوی مالکان زمین یاری کرد. هنگامی که صنایع ایران در اثر رقابت بیامان خارجی، دچار رکود شده بود، سرمایهگذاری در زمین یگانه کار سودآور بود. سوداگری گسترده با زمین، استوار شدن مالکیت خصوصی بر زمین به جای زمینداری فئودالی و در نتیجه تحکیم حکومت ملاکان بزرگ و بیخانمانی دهقانان بیزمین را در پی داشت. گسترش زمینهای ملاکان از حساب همه شکلهای مالکیت بر زمین در ایران انجام میگرفت.
ارسال نظر