جنگلیها علیه وضع موجود
در چنین وضعیتی، نهضت جنگل سربلند کرد. این حرکت دنباله جنبش مشروطه است که ستارخان با قیامی مردمی آغاز کرد، اما خیلی پایدار نماند. نظام مشروطه نتوانست مردم را به عدالت و آزادی که در پیاش بودند، برساند. دولت با وزرا و حاکمان قبلی تشکیل شد. دربار به حکومت خود ادامه داد و فشارها تنها روی مردم فقیر سراسر کشور بود. در این اوضاع، میرزا در گموش تپه مجروح و برای مداوا به تفلیس اعزام شد.
اوضاع آشفته ایران بسیاری را در فکر فرو برده بود. تا اینکه در تهران عدهای به فکر افتادند، تا گروههای مقاومت تشکیل دهند. در مازندران، گیلان، گرگان و چند شهر دیگر کانونهای قیام علیه دربار و دولت مرکزی ایجاد شد، اما هیچکدام نتوانستند کاری از پیش ببرند. تنها میرزا بود که پس از بازگشت از تفلیس دریافت که جنگلهای گیلان مناسبترین جا برای مبارزه است. در همین اثنا کنسول روس، میرزا و تعداد ۲۰ نفر دیگر را از گیلان تبعید کرد. میرزا و یاران او مخفیانه وارد رشت شدند و پایههای قیام را استحکام بخشیدند. مرحوم مدنی و دکتر حشمت همراه با چند نفر دیگر سراغ روستاییان و دهقانان رفتند و از منافع آنها در برابر زورگویان و قزاقهای روس دفاع کردند و حتی زمانی که به روستاها حمله شده بود، باز یاران میرزا با تبر و داس اجازه ندادند قزاقها به روستاییان زور بگویند.
وقتی دهقانان و روستاییان با چنین انسانهایی آشنا شدند، که درس گرفته از مکتب میرزا بودند، همگی به سمت جنگل رو آوردند. یاران میرزا به تدریج از ۷ نفر به ۱۷ نفر و سپس به ۷۰ نفر رسید. با این کار روز به روز بر حامیان جنبش افزوده میشد و آنچنان مرید میرزا شده بودند که به هیچ عنوان حاضر نبودند، مکان حضور میرزا را به قزاقهای روس بروز دهند. وقتی قشون روس با توپ و تفنگ و سرباز فراوان به دنبال میرزا بودند، این دهقانان فداکار با حمله به آنها تفنگها را به غنیمت میگرفتند و به یاران میرزا میدادند. مردم همه گونه احتیاجات جنگلیها را اعم از غلات و غیره فراهم میکردند؛ حتی یک روز عدهای از افسران ژاندارمری با توصیه کلنل محمدتقیخانپسیان به جنگل وارد شدند و به جمع آنها پیوستند. تمامی آزادی خواهانی که در گوشه و کنار ایران بودند، به میرزا پیوستند.
ارسال نظر