گزارش سفیر انگلیس درباره اوضاع مالیه ایران
«احتراما به اطلاع میرساند که اوضاع سیاسی ایران در طول هفته گذشته یعنی از ۱۷ تا ۲۴ نوامبر ناگهان متلاطم شد، که در تلگرام شماره ۵۱ مورخ ۲۳ نوامبر ۱۹۲۹ به آن اشاره شد. در ۱۸ نوامبر اعضای دیوانعالی کشور به همراه وزرای عدلیه و مالیه به کاخ سلطنتی احضار شدند و شاه آنها را به تخلف از قانون متهم کرد. ماجرا از این قرار است که وقتی کمبود غله در انبارهای دولت آشکار شد، دکتر شییر، مدیر آلمانی سازمان نظارت و بازرسی وزارت مالیه، گزارش کرد که ۲۴ هزار خروار گندم به ارزش تقریبی ۳۰۰ هزار دلار مفقود شده است؛ و خوب میدانیم که این کشف منجر به دستگیری فیروز میرزا، وزیر مالیه وقت شد و رسوایی بزرگی به بار آورد که گریبان برخی مقامات عالی کشور را گرفت. چند هفته بعد، در طول تغییر و تحولات این وزارتخانه تحت نظارت فرزین، وزیر جدید مالیه، یکی از کارمندان ایرانی سازمان نظارت و بازرسی وزارت مالیه متوجه شد که ۲۵ هزار یا ۳۰ هزار خروار گندم دیگر هم مفقود شده است.
طبق قانون، او ماجرا را مستقیما به دیوان عالی کشور گزارش داد، و رونوشتی از گزارش خود را برای وزیر مالیه فرستاد. دیوانعالی کشور که آشکارا از خشم شاه میترسید و نمیخواست کینه دارودسته قدرتمندی که این اختلاسها را انجام داده بودند متوجه خود کند، آنطور که باید ماجرا را پیگیری نکرد؛ بلکه بازرس تیرهبخت را به بهانه اینکه ابتدا باید به وزیر مالیه گزارش میکرد از کار بیکار کردند! ولی این داستان اخیرا به گوش شاه رسید؛ او بلافاصله اعضای دیوانعالی و وزرای مربوطه را احضار کرد و به بازرس مذکور دستور داد که در حضور آنها ماجرا را بازگو کند. پس از اینکه بازرس داستانش را تعریف کرد، برای چند لحظه سکوت مرگباری حاکم شد؛ سپس رضاخان از کوره در رفت و چنان فحشهای آبداری نثار مقامات حاضر کرد که روی چارواداران را سفید میکرد و جد و آبایشان را جلوی چشمشان آورد و تهدیدشان کرد که اگر فورا به مساله رسیدگی نکنند آنها را به بدترین نحو ممکن مجازات میکند.
سفارت به این دلیل از جزئیات ماجرا خبر دارد که بازرس مذکور یکی از اقوام نزدیک آقای [علیپاشا] صالح، مترجم سفارتخانه است. بلافاصله پس از این جلسه محنتزا... آقای فرزین از وزارت مالیه منفصل و به وزارت خارجه منصوب شد. استحضار دارید که فرزین به هنگام بازداشت فیروز، کفیل وزارت خارجه بود و به وزارت مالیه منصوب شد... مشارالملک [حسنمشار] بهجای او وزیر مالیه شد. این فرد در کابینه ذکاءالملک، وزارتخارجه را بر عهده داشت... از دوستان صمیمی سیاسی وثوقالدوله، و از دشمنان تیمورتاش است، که در گذشته نیز با دکتر میلسپو مخالف بود. گفته میشود که طرفدار بریتانیاست؛ و در زمانی که آقای کوپلی اموری کاردار سفارت بود، روابط سفارت با مشارالملک گاه بسیار تیره بود. ثابت کرده است که مدیری کارآمد است، ولی کاملا صادق و قابل اعتماد نیست.
اهمیت این تغییرات از دید تیز ناظران پنهان نمانده است. با روی کار آمدن مشارالملک، تیمورتاش نفوذ مستقیم خود را در یکی دیگر از وزارتخانهها از دست میدهد، چراکه مشارالملک هم به همان اندازه کریم آقاخان از دستور گرفتن از تیمورتاش نفرت دارد. بنابراین در کابینه فعلی دو نفر حضور دارند که کموبیش مستقیما با وزیر دربار که روزی تمام وزارتخانهها را کنترل میکرد مخالفند... [و] تغییرات اخیر جایگاه او را آشکارا تضعیف کرده است... اگر اجازه بدهید میخواهم قدری از موضوع دور شوم و سیر پسرفت تیمورتاش را ترسیم کنم. ابتدا رسوایی فیروز بود، و این دو آنقدر به یکدیگر نزدیک بودند که ناگزیر اعتبار تیمورتاش هم لکهدار شد. سپس روی کار آمدن کریم آقا در مقام وزیر فواید عامه بود که باعث شد دست تیمورتاش از مهمترین پروژه مملکت - یعنی خطآهن - کوتاه شود؛ و نهایتا انتصاب دشمن کینهتوزی چون مشارالملک به وزارت مالیه. از زمان رسوایی فیروز، شاه آشکارا تلاش میکند که از قدرت و نفوذ تیمورتاش بکاهد که در این راه بسیار هم موفق بود. به راحتی میتوان پیشبینی کرد که در گام بعدی دست تیمورتاش از وزارتخارجه کوتاه خواهد شد.»
ارسال نظر