تعارض رویکردها به مشروطیت ایرانی
اسناد آن دوران نیز خود به چند دسته تقسیم میشوند: یک دسته مهم از آنها اسناد سفارتخانههای برخی کشورها است که در آن زمان در ایران بسیار فعال بودند؛ مانند سفارتخانههای انگلستان، روسیه، عثمانی، فرانسه و آلمان. برخی از سفارتخانهها نیز مانند سفارت بلژیک و آمریکا تازه داشتند آرام آرام فعال میشدند. خاطرات بهجای مانده از آن دوره نیز به دو دسته تقسیم میشوند: یکی خاطرات مبارزان راه مشروطه و انقلابیون ودیگری خاطرات صاحبمنصبان دولتی که در جبهه مقابل مشروطه قرار داشتند. در حوزه جراید نیز دیدگاهها، تفکرات و رویکردهای مختلفی قابل مشاهده است. بنابراین ما با مجموعهای از منابع روبهرو هستیم که هیچکدام بهصورت جداگانه ما را به فهم دقیق و کامل موضوع رهنمون نمیسازند.
به عبارتی اگر بخواهیم انقلاب مشروطه را شناسایی کرده و به فلسفه آن انقلاب اشراف پیدا کنیم با مراجعه به یک دسته خاص از این منابع به شناخت انقلاب دست پیدا نخواهیم کرد و البته که این شناخت یک کار تخصصی است. متاسفانه امروزه عدهای بدون تخصص و شایستگیهای حرفهای کافی وارد حوزه پژوهش در تاریخ شدهاند. این در صورتی است که تاریخ یک علم است و ابزارهای ویژه خود را دارد. یکی از دلایلی که ما در بحث شناخت انقلاب مشروطه با تضادها و تناقضها مواجه هستیم ورود افرادی است که بدون تخصص لازم وارد این حوزه شده و به صرف خواندن چند خاطره و چسباندن چند روزنامه در کنار هم متنی را پدیده آورده و نام آن را تاریخ گذاشتهاند.
یکی دیگر از مشکلات ما در تاریخنگاری مشروطه برخورد ایدئولوژیک با رخدادهای این انقلاب است. برخورد ایدئولوژیک یعنی پیچاندن یک نظر در هالهای از قداست. در این حالت معمولا پژوهشگر پیش از ورود به پژوهش، نظر خود را اعلام کرده و آن نظر برایش ثابت شده است. یعنی با این پیشفرض وارد پژوهش میشود که نتیجهاش را از قبل میداند. این در صورتی است که پژوهش زمانی درست است و راهگشا، که ابعاد موضوع برای پژوهشگر امری ناشناخته باشد و در آن حوزه علامت سوالی برایش ایجاد شده، آنگاه بدون پیشداوری و قضاوت، با بهرهگیری از متد مورد نظر برای تحقیقش و با استفاده از منابع متقن و مستند به سوی روشن کردن آن ابهام و پرسش حرکت کند. بنابراین ما دو تعارض و دو مشکل عمده در تاریخنگاری مرتبط با مشروطه داریم و همین باعث شده تا نتایج پژوهشها باهم در تعارض باشند.
ارسال نظر