نگاهی به رقابت نخستین بانکهای استعماری در ایران
اسکناسهای خوش آبورنگ
تا آن هنگام به رغم رواج برخی از پولهای کاغذی در قلمروهای جنوبی و شمالی ایران نظیر روپیه هندی، مناط روسی و نیز لیره انگلیسی، عمدهترین معاملات و داد و ستدهای پولی از طریق بروات و اسناد تجاری و نیز مسکوکات فلزی انجام میگرفت. بنابراین اسکناسهای بانک شاهنشاهی اولین تجربه جدی پول کاغذی در ایران معاصر محسوب میشد اما بانک شاهنشاهی برای جلب اعتماد عمومی به داد و ستد با اسکناسهای منتشر شده خود تا سالها دچار مشکل بود. بهویژه آنکه اقشار مختلف مردم تا مدتها تردید داشتند که این پولهای کاغذی قادر به جایگزینی با مسکوکات و پولهای فلزی آنان باشد. به همین دلیل زمان تقریبا زیادی سپری شد تا به تدریج مردم ارزش و اعتبار اسکناسهای بانک شاهنشاهی را به رسمیت بشناسند و به آن اعتماد کنند. به ویژه آنکه اقشار مختلف مردم ایران تا مدتها تردید داشتند که این پولهای کاغذی قادر به جایگزینی با مسکوکات و پولهای فلزی آنان باشد. به همین دلیل، زمان تقریبا زیادی سپری شد تا به تدریج مردم ارزش و اعتبار اسکناسهای بانک شاهنشاهی را به رسمیت بشناسند و به آن اعتماد کنند. بهویژه اینکه بر چگونگی نشر و رواج اسکناسهای بانک از سوی دولت ایران کنترل دقیقی اعمال نمیشد و دستگاههای ذیربط دولتی در قبال این اسکناسها چندان وظیفه شناس و پاسخگو نبودند.
به این ترتیب، بانک شاهنشاهی با پشت سر گذاشتن بحرانهای خرد و کلان توانست بر مشکل پذیرش عمومی اسکناسهای خود فائق آید. از جمله ویژگیهای اسکناسهای بانک شاهنشاهی، که بهرغم مشکلات پرشمار متضمن اعتمادسازی عمومی نیز محسوب میشد، قابل تبدیل شدن آن به پول فلزی بود. در واقع بانک شاهنشاهی طبق امتیازنامهاش موظف بود به محض ارائه اسکناس از سوی مشتریان و دارندگان اسکناس، معادل فلزی آن را در اختیار آنان قرار دهد. در این میان رقبای داخلی و خارجی بانک شاهنشاهی به منظور از اعتبار انداختن اسکناسها این بانک بارها به اقدامات تخریبی و توطئهآمیز دست زدند که البته بانک استقراضی سهم قابلتوجهی در اینگونه اعمال بر عهده داشت. بانک استقراضی برای سلب اعتماد عمومی از اسکناسهای بانک شاهنشاهی نهایت تلاش خود را به کار برد تا جاییکه بانک شاهنشاهی بارها مجبور شد برای اثبات اعتبار اسکناسهای منتشر شده خود معادل فلزی آن را به مردم پرشماری که در اثر کارشکنیهای بانک استقراضی به شعب بانک هجوم آورده بودند تحویل دهد و اسکناس دریافت دارد.
علاوه بر این پذیرش اسکناسهای بانک شاهنشاهی بالاخص در میان توده مردم و کسانی که کمتر در امور تجاری و صرافی دخیل بودند با مشکلات جدیتری روبهرو شد و گروههای ذی نفوذ اقتصادی نظیر تجار و صرافان بزرگ مخالفتهای گاه و بیگاهشان با اسکناسهای بانک آگاهانه و به لحاظ رقابت تجاری- اعتباری صورت میگرفت. از سوی دیگر بانک شاهنشاهی در همان اوایل فعالیت، جهت جلب اعتماد این گروه از صرافان و تجار عمده به اسکناسهای منتشر شده خود اعتبارات قابلتوجهی از همین اسکناسها، بدون اینکه ربحی دریافت کند، در اختیار آنان قرار داد و این سیاست بانک در رواج آن اسکناسها بسیار مفید بود. با این احوال بانک استقراضی بارها با شایعه پراکنی و نیز برخی اقدامات نظیر ارائه یکباره مبالغی کلی اسکناس به شعب بانک شاهنشاهی جهت تبدیل آن به مسکوکات نقرهای این بانک را به زحمت انداخت.
رقابت بانکهای خارجی در ایران
بانک استقراضی طی سالهای نخست فعالیت چندان درصدد نبود با بانک شاهنشاهی رقابت کند یا حداقل توان و امکان این اقدام را نیافت اما سیاستگذاران روسیه تزاری، در هنگام اخذ امتیاز این بانک برای اتباع آن کشور، بهویژه به جنبه رقابتی آن توجه ویژهای داشتند. مدت کوتاهی قبل از آن، انگلیسیها امتیازات اقتصادی-تجاری متعددی از حکومت مرکزی ایران گرفته بودند و اینک اعطای امتیاز بانک استقراضی به روسها میتوانست اندکی از عطش رقابت آن کشور در مسابقه دریافت امتیازات متقابل با انگلستان در عرصه ایران را فرونشاند و نیز دولتمردان روسیه تزاری امیدوار بودند که با آغاز فعالیت این بانک در ایران نقش جدیتری در عرصه اقتصادی-تجاری ایران برعهده بگیرند.
رقابت بانک استقراضی با بانک شاهنشاهی و مجموعه سرپلهای اقتصادی-تجاری انگلستان در ایران از هنگامی وارد مرحله جدیتری شد که پس از ناکامی سیاستگذاران و مدیران بانک در توسعه فعالیت آن در ایران، دولت روسیه در سال ۱۸۹۷ سهام آن را خریداری کرده مستقیما مدیریت راهبری سیاسی-اقتصادی آن را عهدهدار شد. از همان زمان به بعد بود که محافل تجاری-اقتصادی و نیز سیاسی بریتانیا در ایران بهشدت نگران فعالیتهای بعدی خود در ایران شدند. در این میان بانک شاهنشاهی میتوانست آنیترین رقیب بانک استقراضی درنظر گرفته شود. بگذریم از اینکه از همان آغاز تاسیس بانک استقراضی در سال ۱۸۹۰میلادی مسوولان بانک شاهنشاهی و نیز محافل سیاسی بریتانیا در تهران افتتاح این موسسه اعتباری جدید را سد راهی بر سر فعالیتهای بلامنازع اقتصادی-تجاری خود میدانستند.
اما بانک استقراضی تا هنگامیکه مدیریت آن بر عهده برادران پولیاکف بود، خطری جدی برای بانک شاهنشاهی تولید نکرد و حتی شاسکولسکی رئیس بانک استقراضی در تهران با ژوزف رابینو مدیرکل بانک شاهنشاهی روابط دوستانهای داشت و از طریق همین فرد بود که رابینو از طرح روسیه تزاری برای اداره مستقیم بانک استقراضی اطلاع حاصل کرد و خیلی زود استنباط کرد که این اقدام دولت روسیه تزاری در آیندهای نزدیک فعالیت اقتصادی-تجاری بانک استقراضی را به حوزه فعالیتهای سیاسی نیز گسترش خواهد داد، بهویژه آنکه رئیس جدید بانک استقراضی که از سوی ویته و وزیر دارایی وقت روسیه استخدام و به تهران اعزام شد، بیش از هرچیز سیاستمدار بود تا متخصص در امور بانکی و اعتباری. بنابراین رابینو مدیرکل بانک شاهنشاهی تا حد زیادی محق بود که چنین پیشبینی کند: «تاسیس یک موسسه روسی، هرچند نامش بانک باشد، خطری فراوان در بر خواهد داشت زیرا در واقع چنین بانکی یک موسسه کاملا دولتی خواهد بود و به هنگام ضرورت چون حربهای سیاسی بهکار خواهد رفت. همین مطلب که بانک به ریاست کسی تشکیل میشود که از بانکداری یا هیچ نمیداند یا کم میداند، مایه سوءظن است. آن هم با توجه به اینکه اعتراف کردهاند که غرض از تشکیل بانک جدید احیای قماری تجارتی است که پیش از این آزمودهاند و نتیجهاش باختن بوده است.
به این ترتیب با حمایتهای پرشمار سیاسی و نیز مالی-اعتباری دولت روسیه تزاری از بانک استقراضی، این موسسه به سرعت به لحاظ اداری و مالی تحول یافت و نفوذ سیاسی-اقتصادی آن در میان مردم از اقشار مختلف و نیز حکومت و درباریان و رجال گسترش پیدا کرد. بانک استقراضی دیگر آن «دکان رهنی» فاقد اعتبار سالهای نخست تاسیس در تهران و برخی شهرهای شمالی کشور نبود و ناظران وقت به وضوح شاهد تبدیل آن «به بانکی نیرومند» شده بودند که هرچه زمان بیشتری سپری میشد دامنه نفوذ و اقتدار اقتصادی و سیاسی آن گسترش چشمگیری مییافت و این امر در درجه اول نگرانی مسوولان بانک شاهنشاهی را که به حق تصور میکردند بانک استقراضی گستره فعالیت آنان را سخت مورد تهدید قرار خواهد داد، شدت میبخشید. با چنین زمینهای بود که هر دو بانک استقراضی و شاهنشاهی خود را برای رقابتی سنگین و شدید آماده میکردند.
عبدالحسین سپهر در همان اوان سیطره مستقیم دولت تزاری روسیه بر بانک استقراضی در سال ۱۸۹۷م/ ۱۳۱۵ه.ق درباره رقابت دو بانک استقراضی و شاهنشاهی و نتایج مترتب بر آن برای مردم ایران مینویسد: «بانک روس محض همچشمی با بانک انگلیس تمام خیالش این است که بانک خود را در دایره ایران منبسط کند و بانک انگلیس را از میان ببرد. بانک انگلیس هم همین خیال را دارد. در ضمن، مردم ایران پایمال این دو مستهلک هستند و عن قریب است که نقدینه ایران واسطه بانک انگلیس و جواهرات و اشیای دیگر ایران بهواسطه بانک روس مفقودالاثر خواهد شد.»
طی دوران رقابت دو بانک شاهنشاهی و استقراضی عمدتا بانک اخیر موضعی تهاجمیتر داشت و به برکت اعتبارات قابلتوجهی که دولت روسیه تزاری در اختیار آن قرار میداد، در صحنه رقابت با بانک شاهنشاهی کمتر دچار بحران مالی میشد. بهویژه آنکه در نهایت امر روسها بیش از آنکه بیلان مالی بانک را مورد توجه قرار دهند به دستاوردهای سیاسی آن نظر داشتند. به همین دلیل بود که در کشمکش میان دو بانک معمولا انگلیسیها در موضع دفاعی قرار داشتند و کمتر قادر میشدند بانک استقراضی را به چالش فرا بخوانند. همانگونه که تحولات بعدی نشان داد، روسها از طریق بانک استقراضی قادر شدند نهتنها در باقی موارد رقیب قدرتمند خود بانک شاهنشاهی را در موضع انفعالی قرار دهند بلکه نفوذ قابلتوجهی در ارکان نظام سیاسی ایران پیدا کردند.
چنانکه در دوران سلطنت مظفرالدینشاه روسها با بهرهگیری از حمایتهای مالی بانک استقراضی توانستند حکومت و دربار ایران را تحت نفوذ بگیرند و به تبع آن نیروی قزاق ایران که در واقع منظمترین قشون فعال کشور بود، تحت سیطره مالی بانک استقراضی که حقوق خود را مستقیما از آن بانک دریافت میکرد، قرار گرفت و نیز روسها موفق شدند قراردادهای تجاری-گمرکی بسیار سودمندی با حکومت ایران منعقد کنند و بخش عمدهای از سرپلهای مهم عایداتی کشور نظیر گمرکات شمال تحت سیطره روسها و بانک استقراضی قرار گرفت. این سیاست به حدی کارگر افتاد که انگلیسیها طی سالهای نخست سده بیستم احساس میکردند روسیه تزاری قدرت فائقه و بلارقیبی در عرصه سیاسی- اقتصادی ایران بهدست آورده است و در مقابل آنان قدرت هرگونه عرض اندامی را در مقابل روسها از دست دادهاند.
ارسال نظر