تاریخ طولانی؛ هویت گسسته
گویی راهحلی که برای بحران هویتی و کم تحرکی فرهنگی - ملی ارائه میشود این است که تاکید بر تاریخ طولانی این مرز وبوم کمکی به وضع حال و آینده ما نمیکند و ما را به غرور کاذب یا غفلت دچار میکند. بهنظر میرسد چنین ایده و نگرشی نهتنها درست و مبتنی بر ارائه راهحل نیست بلکه از مقوله به بیراهه رفتن یا از چاله به چاه افتادن است. به عبارت دیگر مشکل در تاکید و تمرکز بر تاریخ طولانی نیست بلکه این نوعِ نگرش و برخورد ما با تاریخ (اعم از طولانی یا کوتاه) است که میتواند آن را به نیرویی بازدارنده یا حرکتآفرین و سازنده تبدیل کند. در واکاوی این دوگانگی میتوان از زوایای گوناگون به موضوع نگریست و از ابعاد مختلف به تحلیل چرایی آن پرداخت و احیانا برای آن چارهاندیشی کرد. نوشته حاضر بر این فرض استوار است که تاریخ طولانی و پر فراز و نشیب و آکنده از کامیابیها و ناکامیها به خودی خود نه میتواند حرکت و هویتآفرین باشد و نه جنبه بازدارندگی (ایجاد غرور کاذب، دلخوشی به گذشته و...) داشته باشد بلکه این نوع برخورد یک ملت و اولیای امور آن است که میتواند آن را به نیرویی پیشبرنده یا بازدارنده تبدیل کند.
ارسال نظر