سودای ترقی و پیشرفت

اهداف استراتژیک عبارتند از ایجاد همبستگی بین دولت و مردم و ایجاد رابطه اقتدارآمیز برای دولت به‌منظور پیشبرد اصلاحات. جایگاه فاعلی امیرکبیر که در متن‌های روزنامه مستتر است، نشان می‌دهد که منابع در دسترس دولت گسترده است و با پیش‌فرض الگوی گفتمانی مواجه هستیم که دولت را به‌عنوان کنشگری معرفی می‌کند که مقتدر، قاطع و انعطاف‌ناپذیر است. مفروض اصلی متن این است که استقلال اقتصادی و سیاسی (دال مرکزی گفتمان اصلاحات) مشروعیت دارد و این مساله با نفی دو قطب خارجی و عوامل داخلی آنها محقق خواهد شد؛ بنابراین در راستای درونی کردن این مفروض، این دو قطب به‌عنوان غیریت گفتمانی با آوردن کلماتی نظیر جزایر ینگه‌دنیا، شال‌کشمیری، ظروف چینی، شکر هندوستان و دول فرنگستان و شمشیر انگلستان و نیز در حوزه مخالفان داخلی با عنوان اشرار و خوانین نفی می‌شود. با توجه به وجود دستوری و دلالت‌های موجود در متن به مخاطب تلقین می‌شود که اصلاحات اقتصادی و استقلال اقتصادی امری بدیهی و نشات‌گرفته از نیاز کشور است.  

این متن‌ها همچنین از ترقی و پیشرفت کشور حکایت دارند. باید توجه داشت که در روند اصلاحات در کشور اصلاح‌طلبان به دو دسته تقسیم می‌شوند. عده‌ای تاسیس کارخانه، رشد صنعت، گسترش تجارت و... را مدنظر داشته‌اند، همان‌گونه که در زمان امیرکبیر اتفاق افتاد. گروه دیگری بر توسعه سیاسی تاکید داشته‌اند که در زمانی دیگر در تاریخ کشورمان قابل مشاهده است. درواقع باید اذعان کرد که فضای اجتماعی زمان امیرکبیر تحت‌رقابت گفتمان اصلاحات مبتنی‌بر استقلال و گفتمان وابستگی به قدرت‌های روس و انگلیس است.

بعد از شکست‌های ایران از روسیه این تفکر در بین ایرانیان ایجاد شد که با تجهیز خود به ابزارهای غربی بتوانند استقلال کشور را حفظ کنند. براساس این گفتمان سعی شد تا با فرستادن محصلان به خارج و ساختن کارخانه‌های تولیدی جدید و اصلاحات اداری و نظامی به سبک غربی پایه‌های حکومت که بر اثر تحولات جهانی سست شده بود را تقویت کنند. در این گفتمان نوگرایی نهادهای سیاسی به خودی خود یک غایت و نهایت نیست؛ بلکه چونان اسلوبی در نظر گرفته می‌شود که باعث افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی حکومت می‌شود (بدیع، ۸۲:۱۳۸۱). در این روزنامه بر حمایت از صنایع‌دستی تاکید می‌شود. امیرکبیر درک کرد که به مقتضای طبع سرمایه‌داری جدید و صنعت ماشینی که ابتکار آن به‌دست دول استعمارگر بود، آنان سعی خواهند کرد برای رواج بازار مصنوعات و محصولات صنعتی خویش و تضعیف بنیه مالی ملت‌های عقب‌افتاده، صنایع‌دستی و ملی این کشورها را نابود کنند؛ بنابراین همپای هدایت کشور به راه صنعت ماشینی، تلاش‌های فراوانی را هم برای توسعه و تکمیل صنایع‌دستی مبذول داشت.  امیر دستور داد لباس نظامیان از شال پشمین مازندرانی تهیه شود و شال‌های دستی کرمانی را طوری ارتقای کیفیت داد که با شال‌های کشمیری رقابت می‌کرد و بنابراین معروف به شال امیری شد.

اخبار همچنین حکایت از حمایت امیرکبیر از شیوه تولید مدرن دارند. در این وضعیت امیرکبیر اقدام به تاسیس کارخانه‌های تصفیه شکر، قندسازی و بلورسازی در تهران و اصفهان و پارچه‌بافی در کاشان و تفنگ سازی در تبریز و اصفهان و توپ‌سازی در قورخانه تهران می‌کند و نمایشگاهی از کالاهای ایرانی در پایتخت احداث می‌کند که در صورت موفقیت باعث بهبود جایگاه شیوه تولید صنعتی در کشور می‌شد. (شمیم، ۱۶۵:۱۳۷۰)

امیرکبیر به صراحت از استقلال اقتصادی کشور سخن می‌گوید. سردوشی نظامیان تا آن زمان از اتریش وارد می‌شد تا اینکه روزی امیر سردوشی زیبا و جالبی را که توسط خانمی به نام بانوخورشید دوخته شده بود ملاحظه کرده و آن زن را بسیار تشویق کرد و سپس دستور داد امتیاز تهیه سردوشی را برای مدت پنج‌سال به او واگذار کنند که با کارگاه مجهز و شاگردان زیاد، سردوشی مورد احتیاج ارتش را تهیه کند. او معتقد بود آنچه را می‌توان در داخل کشور تولید کرد، نباید از خارج وارد شود و از همین‌رو هرگونه تساهل در راستای صنعتی شدن کشور را نمی‌پسندید. برخی اخبار از صنعت و عدالت مالیاتی سخن می‌گوید. برای یک اقتصاد سالم و مستقل، آن هم در زمانی که انقلاب صنعتی، اروپا را در راه یک ترقی بی‌سابقه انداخته بود، لزوم و وجوب صنعت کاملا احساس می‌شد و این چیزی نبود که از دیده امیرکبیر مخفی بماند. او برای اقتباس صنعت جدید اروپا عده‌ای از استادکاران ایرانی را انتخاب کرد و به سن‌پترزبورگ فرستاد تا رشته‌های مختلف صنعت جدید را بیاموزند.

این افراد پس از فراگرفتن صنایع مربوطه به ایران بازگشتند و کارخانه‌های بلورسازی تهران، کاغذسازی اصفهان و کارگاه‌های چدن‌ریزی، نساجی و چند کارخانه و کارگاه دیگر را با سبک نسبتا جدید احداث کردند. از طرفی امیرکبیر خوب می‌دانست که صنعتی شدن کشور بدون استخراج معادن ممکن نیست و ازسوی دیگر کم و بیش به ارزش و عظمت معادن بیکران ایران که به قول دکتر پلاک می‌تواند از لحاظ معادن فلزات با جهان برابری کند (هاشمی رفسنجانی، ۵۷:۱۳۴۶) واقف بود و بنابراین برای بهره‌برداری از این معادن، برنامه وسیعی را به اجرا گذاشت؛ به این صورت که اولا برای اینکه استخراج معادن براساس اصول علمی و فنی جدید صورت گیرد، مسیو جان داوود را برای استخدام کارشناسان و استادان علوم و فنون جدید به اتریش فرستاده و به او توصیه کرد که در باب انتخاب معدنچی اهتمام کنید که از جمیع فلزات خصوصا از طلا و نقره سررشته کامل داشته باشند. ثانیا برای اینکه در اقتصاد و حیات اقتصادی، بیگانگان رخنه نکنند، کاملا مواظب بود که استخراج با سرمایه ایرانی انجام شود. برای همین منظور فرمانی صادر کرد که طی آن سپردن امتیاز استخراج معادن به اجنبی را اکیدا ممنوع ساخت. در پناه این سیاست عاقلانه و مدبرانه، نهضت وسیعی بر‌ای استخراج معادن و بهره‌گیری از ذخایر کشور شروع و قدم‌های بلندی برداشته شد و در همان مدت کوتاه نتایج درخشانی به‌دست آمد.  

امیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تاثیر اقتصادی آن پی برده بود و یکی از مواد مهم برنامه او در ترقی ایران، ایجاد صنایع جدید بود. نقشه امیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانه‌های مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعتکاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین دلیل او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود، پس برای مدرسه دارالفنون استادان معدن‌شناس از اتریش استخدام کرد. بر‌ای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن از هیچ دریغ نمی‌کرد. (آدمیت، ۳۹۵:۱۳۵۶-۳۹۱) در خبرهای دیگری از عنوان دارالخلافه استفاده شده است. این جمله بیانگر جایگاه والای پایتخت به‌عنوان مرکز تثبیت قدرت است. این مطلب از آنجا حائز اهمیت است که حکومت قاجارها همواره از سوی خوانین و قدرت‌های محلی مورد تهدید قرار می‌گرفت (آبراهامیان، ۴۸:۱۳۸۳) در نتیجه پررنگ‌تر کردن نقش پایتخت و سران حکومتی مستقر در آن را می‌توان در راستای هدف حکومت برای افزایش قدرتش برای استیلا بر سایر مناطق کشور تفسیر کرد.

یک خبر این روزنامه اعلام می‌دارد که طبق دستور صدراعظم، بازار جدیدی برای عرضه اجناس ازسوی تجار ایجاد شده است. به‌طور معمول مراکز خریدوفروش در شهر به‌منزله شاهرگ حیاتی سیستم تولید شهری محسوب شده که در آنجا تولیدات روستایی و شهری جذب و توزیع می‌شوند. در این مقطع حکومت با صرف شصت هزار تومان که در آن زمان هزینه زیادی محسوب می‌شد، تقویت مرکز عرضه تولیدات را پیگیری می‌کرد. درباره اهمیت این مرکز تجاری جدید می‌توان به اهتمام حکومت به انتخاب محل آن در مرکز شهر اشاره کرد. باید گفت که دوران قاجاریه به لحاظ آغاز حرکت از جامعه سنتی به سمت یک جامعه صنعتی، یکی از اساسی‌ترین مراحل تاریخی کشور ما است و بازار نیز یکی از عوامل‌ تعیین‌‌کننده امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مملکت است. علاوه‌بر این در متن‌های فوق‌الذکر یکسان‌سازی اصلاحات و استقلال اقتصادی صورت گرفته و این فرآیند نشان‌دهنده ظهور نیروی سیاسی جدیدی است که نقشی تعیین‌کننده قواعد و معانی را در صورتبندی خاص به‌وجود آورده است و در این راستا خواسته خود را با روندی تلفیقی از طریق توصیه و الزام و دستور به مخاطب تلقین می‌کند.

در متن‌های فوق بارها از اهتمام دولت علّیه برای گسترش صنایع بدیعه سخن به میان آمده است. این موارد نشان می‌دهد که امیرکبیر و دولت علّیه از ضرورت ایجاد اصلاحات اساسی در حوزه تولید آگاه بوده‌اند و با توجه به شرایط جهانی مکرر به ایجاد صنایع بدیعه و تولید داخلی اشاره شده است. به این ترتیب دال مرکزی اصلاحات می‌خواهد بر گفتمان‌های رقیب چیره شود و این کار توسط هژمون شدن گفتمان اصلاحات و استقلال اقتصادی امکان‌پذیر می‌شود. در خبرهای دیگر به امنیت داخلی و ممانعت از ظلم و ستم به رعیت اشاره شده است. واژه سیورسات از جمله آنهاست که به صراحت لشکریان را از اخذ آن مانع می‌شود. سیورسات غله و خوارباری بود که لشکریان به زور از دهقانان و مردم سر راه خود می‌ستاندند. در گذشته علاوه بر بهره مالکانه منظم، مالک یک سلسله مالیات‌ها و عوارض و سیورسات به دهقانان تحمیل می‌کرد. قرن‌ها بود که این رسم در ایران وجود داشت. در برگ برگ تاریخ این سرزمین تعدی به دهقانان و کشاورزان با نام سیورسات دیده می‌شود. حتی در جریان دو جنگ جهانی سربازان انگلیسی، روسی و آمریکایی خسارات بسیاری از این بابت به مردم مظلوم ایران وارد کردند. امیرکبیر در قالب اصلاحات وسیع و دامنه‌دار در دوران کوتاه صدارتش اقداماتی بسیار برای این ملت انجام داد که ایجاد امنیت داخلی یکی از اقدامات بی‌شمار اوست.

گفتمان اصلاحات تا زمان قتل امیرکبیر در جایگاه فرادستی قرار داشت. این گفتمان برای حفظ جایگاه هژمون خود با استفاده از مناسبات اجتماعی حاکم بر فضای جامعه  گفتمان‌های دیگر را به حاشیه رانده است. وجوه دستوری و ارزش‌های بیانی و سایر دلالت‌های متن نشان می‌دهد که گفتمان اصلاحات و توسعه اقتصادی توانسته است در زمان صدارت امیرکبیر سایر گفتمان‌ها را نفی و وضعیت هژمون خود را تثبیت کند. امیرکبیر برای اینکه حکومت اقتدار خود را حفظ کند، براساس متن‌های منتخب باید روند اصلاحاتی برای تقویت خود انجام دهد؛ این روند با توجه به وضعیت ایران و جهان نمی‌تواند متکی بر شیوه تولید ایلاتی که آن زمان بر آن متکی بوده است باشد. در اینجا حکومت برای حل این مشکل دست به ایجاد صنایع بدیعه و اصلاحات اقتصادی و ... زده تا بتواند در شرایط نوین جهانی در زمان خود استقلال کشور را تضمین کند.

بخشی از یک مقاله به قلم سیدحسین حسین اطهری، استاد دانشگاه مشهد

منبع: پژوهش‌نامه علوم سیاسی، شماره سوم، تابستان ۱۳۹۲