دوران عسرت تقیزاده
سردارسپه با محمدحسن میرزای ولیعهد خیلی بد بود و اینطور نشان میداد که اگر ایران جمهوری شود دیگر شاه نمیتواند او را از مقام خود بردارد. بعدا سردارسپه تسلط روزافزونی بر وکلای مجلس پیدا میکند و به فکر برانداختن احمدشاه میافتد. تقیزاده، مصدق، مدرس و چند تن دیگر در مخالفت خود با تغییر سلطنت باقی میمانند بنابراین تنها تقیزاده نبود که میخواست سردارسپه را از خلع سلطنت از قاجاریه منصرف سازد، مستوفیالممالک هم میخواست راهحل بهتری پیدا کند. مشهور است که سردارسپه، مستوفیالممالک را برای مشاوره دعوت میکند و او را آنقدر نگه میدارد که طرح موضوع در مجلس تمام بشود. تقیزاده آدم اصولی و دموکراتی بود. از طرفی احساس میکرد که سردارسپه تبدیل به یک دیکتاتور خواهد شد و از سوی دیگر میدید که ایران محتاج حکومت شخصی قدرتمند است. مخالفان بعد از خلع سلطنت قاجار دیگر به مجلس نمیروند.
مدرس عاقبت کشته میشود و رضاشاه به مصدق و تقیزاده منصبی نمیدهد. تقیزاده نامزد وکالت مجلس ششم شورای ملی شده و از حوزه انتخابیه تهران وارد مجلس میشود. اما پیش از افتتاح مجلس، توسط هیات وزرا بهعنوان مسوول غرفه ایران در نمایشگاه فیلادلفیا رهسپار آمریکا میشود و در نوروز ۱۳۰۶ به تهران برمیگردد و در مجلس ششم حضور مییابد. بعدا رضاشاه تصمیم میگیرد که افرادی چون مصدق و تقیزاده و مدرس به مجلس نروند. تقیزاده مدتی در عسرت و فقر زندگی میکند و یکبار هم که با مصدق در یک دعوای حقوقی همکاری دارد، پولی گیرش نمیآید تا اینکه والی خراسان میشود.
ارسال نظر