نگاهی به فراز و فرود شکلگیری یک تشکلکارگری
اتحادیه معدنچیان آمریکا
انجمن معدنچیان آمریکایی
اولین قدم برای شروع اتحادیه، ایجاد انجمن معدنچیان آمریکا بود. محققان با شروع جنبش کارگری در آمریکا به این سازمان اعتبار بخشیدند. اعضای این گروه به سرعت درحال افزایش بودند. از حدود ۵۶ هزار معدنچی در سال ۱۸۶۵ تقریبا ۲۲ هزار نفر به عضویت انجمن معدنچیان آمریکا درآمدند. در جواب، صاحبان معدن تلاش کردند تا جلوی قدرتمندتر شدن انجمن معدنچیان را بگیرند. اعضای این انجمن اخراج شدند و در لیست سیاه قرار گرفتند تا نتوانند در معادن دیگر استخدام شوند. بعد از مدت کوتاهی انجمن معدنچیان رو به اضمحلال رفت و فعالیتهایش در نهایت متوقف شد.
انجمن خیریه کارگران
یکی دیگر از اتحادیههای کارگری اولیه که در ۱۸۶۸ بهوجود آمد، انجمن خیریه کارگران بود. این اتحادیه بهعنوان اتحادیهای برای کارگران معادن زغالسنگ آنتراسیت شناخته میشد. کارگران این انجمن خیریه را برای کمک به بهبود دستمزد و شرایط کار تشکیل دادند. علت اصلی موفقیت این گروه، جان سینی، رئیس آن بود که همزمان به دنبال منفعت معدنکاران و تلاش برای کسب سود بیشتر برای اپراتورها بود. آنها تصمیم گرفتند تولید آنتراسیت را محدود کنند تا قیمت آن را سودآور نگه دارند. بهخاطر تلاشهایی که انجمن خیریه کارگران برای سودرسانی به اپراتورها انجام میدادند، هنگامی که انجمن میخواست روی معادن عملیاتی انجام دهد با اعتراض آنها مواجه نمیشد زیرا آنها از هر اقدامی که در جهت تامین منافعشان بود استقبال میکردند. بهخاطر اعتماد اپراتورها به انجمن خیریه کارگران، اولین قرارداد بین معدنکاران و اپراتورها با موافقت آنها مواجه شد. همانطور که اتحادیه در چشم اپراتورها مسوولیتپذیری بیشتری نشان میداد، آزادی بیشتری به اتحادیه داده میشد. در نتیجه سلامت و روحیه معدنچیان بهطور قابلتوجهی بهبود یافت.
اگر فرانکلین بی.گوون نبود، انجمن خیریه کارگران همچنان میتوانست موفق باشد. در دهه ۱۸۷۰ گوون مالکیت چندین معدن زغالسنگ را بهدست آورد. بهخاطر مالکیت معادن و کنترل وسایل حمل و نقل او توانست اتحادیه کارگری را به مرور از بین ببرد. او هرآنچه در توان داشت بهکار بست تا ارزانترین محصول را تولید کند تا ثابت کند کارگران غیراتحادیهای سودمند هستند. با بد شدن شرایط برای معدنچیان، اتحادیه با شکست مواجه شد و از بین رفت. پس از سقوط انجمن خیریه کارگران، چندین اتحادیه کوچک دیگر به وجود آمدند که با وجود ایدهها و اهداف قوی، نتوانستند حمایت و سازماندهی کافی را برای موفقیت بهدست آورند.
دهه ۱۸۷۰
با وجود مواجه شدن بسیاری از اتحادیهها با شکست، دو اتحادیه عمده بهوجود آمد که وعده داده بودند حامی قدرتمند و دائمی معدنکاران باشند. مشکل اصلی در طول این مدت رقابت میان این دو گروه بود که بهجای حل مسائل کلیدی معدنچیان باعث بروز مشکلات بیشتر میشد.
نشان بزرگ شوالیههای کارگری
این اتحادیه بیشتر بهعنوان شوالیههای کارگری شناخته میشد و تقریبا در اوایل ۱۸۷۰ در فیلادلفیا آغاز بهکار کرد. بزرگترین مشکل این اتحادیه پنهانکاری آن بود. اعضای آن وابستگی و اهداف شوالیههای کارگری را بسیار محرمانه نگه میداشتند. از آنجا که هم معدنچیان و هم اپراتورها میتوانستند عضو این اتحادیه شوند، هیچ وجهاشتراکی برای اتحاد اعضا وجود نداشت. به علاوه این اتحادیه به اعتصاب به چشم راهی برای رسیدن به مطالبات خود نمینگریست و این در حالی بود که به باور بسیاری از مردم آن زمان، اعتصاب تنها راه برای شنیدهشدن بود.
شوالیههای کارگری سعی داشتند یک اتحادیه قدرتمند و سازمانیافته تشکیل دهند تا مجموعهای از انجمنهای محلی را برپا سازند. در آن زمان دو انجمن محلی عمده وجود داشت، تجاری و مخلوط که در این میان انجمنهای محلی تجاری رایجتر بودند. با وجود اینکه این سیستم برای بهوجود آمدن نظم برپا شده بود، نتیجه عکس داشت و با اینکه تنها دو دسته انجمن محلیوجود داشت، زیرمجموعههای فراوانی به وجود آمدند که شروع بهکار میکردند و با شکست مواجه میشدند و بسیاری از اعضا به این فکر میکردند که آیا شوالیههای کارگری قدرت کافی برای مبارزه با مهمترین مسائل زمان را دارند یا خیر.
فدراسیون ملی معدنچیان و کارگران معدن
این اتحادیه توسط آن دسته از اعضای شوالیههای کارگری شکل گرفت که معتقد بودند یک گروه مخفی نمیتواند موفق عمل کند. آنها بر این باور بودند که ایجاد یک برنامه کاری برای هشت ساعت کار کردن در روز نهتنها به سود کارگران است، بلکه راهی است برای توقف تولید بیش از حد که به سود اپراتورها بود. اولویت نخست اتحادیه بهدست آمدن یک سیستم توزین عادلانه در معادن بود. در کنفرانسی که میان اپراتورها و اتحادیه انجام شد، ایده یک سیستم جدید درجهبندی مورد توافق قرار گرفت اما هرگز اجرا نشد. از آنجا که اتحادیه به آنچه وعده داده بود عمل نکرد، حمایت و اعضای خود را از دست داد.
دهه ۱۸۸۰
در طول این مدت رقابت میان دو اتحادیه افزایش یافت و در نهایت منجر به شکلگیری اتحادیه کارگران معدن آمریکا شد. اولین مشاجره پس از کنفرانس مشترک ۱۸۸۶ روی داد. شوالیههای کارگری نمیخواستند NTA شماره ۱۳۵ تحت کنترل باشد، بنابراین علیه بسیاری از تصمیمات خود اقدام کردند. همچنین از آنجاکه شوالیههای کارگری در کنفرانس حضور نداشتند، نمیتوانستند علیه اقداماتی که به ضرر حقوق کارگران بود، رای دهند. در این کنفرانس تصویب شد که شوالیههای کارگری از محرمانه بودن دربیایند و اطلاعات مربوط به اعضا و مکانها را به اطلاع عموم برسانند. در سال ۱۸۸۷ فدراسیون ملی کنفرانس دیگری برگزار کرد که هر دو گروه در آن حضور داشتند که البته در رسیدن به توافقات بعدی موفقیتآمیز نبود. در ۱۸۸۸ ساموئل گامپرز بهعنوان رئیس فدراسیون ملی معدنکاران و جورج هریس بهعنوان معاون اول او انتخاب شد.
در طول سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۸۸ چند کنفرانس مشترک برای حل مشکلات هر دو گروه برگزار شد. بسیاری از رهبران هر گروه اصول اخلاقی اتحادیه دیگر را زیر سوال میبردند. یکی از رهبران، ویلیام تی.لوییس فکر کرد که باید یکپارچگی بیشتری در اتحادیه وجود داشته باشد و رقابت میان اعضای دو گروه هیچ کاری از پیش نمیبرد. به سبب این موضعگیری، او جایش را به جان بی.رائه داد. این جابهجایی نتوانست لوییس را متوقف کند؛ او افراد بسیاری را گرد هم آورد که بهخاطر تلاش برای عضویت در هر دو گروه در آن واحد، از اتحادیه شوالیههای کارگری بیرون رانده شده بودند و اتحادیه ملی پیشرفته معدنچیان و کارگران معدن NPU را تشکیل داد.
با اینکه هدف این اتحادیه در ۱۸۸۸ به ظاهر ایجاد وحدت میان معدنکاران بود، باعث پررنگتر شدن خط تمایز میان اعضای آن و دیگر اتحادیهها شد. بهخاطر رقابت موجود، معدنچیان یک اتحادیه کارگری، اعتصابات دیگری را حمایت نمیکردند که همین باعث شکست خوردن بسیاری از اعتصابات شد. در دسامبر ۱۸۸۹ رئیس اتحادیه ملی پیشرفته معدنچیان یک کنفرانس مشترک برای تمام معدنچیان به پا کرد. جان مکبراید، رئیس اتحادیه ملی پیشرفته معدنچیان پیشنهاد داد تا شوالیههای کارگری به آنها بپیوندند تا اتحادیه قویتری شکل دهند. جان بی.رائه با بیمیلی موافقت کرد و تصمیم گرفت که گروههای ادغام شده در ۲۲ ژانویه ۱۸۹۰ با هم ملاقات کنند.
اساسنامه اتحادیه
هنگامی که این اتحادیه شکل گرفت، در اساسنامه آن نوشته شد که ما اتحادیه کارگران معدن آمریکا را برای به رسمیت شناختن ضرورت وحدت عمل و هدف در تقاضا و حمایت از کارگران معدن تاسیس کردیم. در اساسنامه این اتحادیه به ۱۱ مورد بهعنوان هدف اشاره شد:
-پرداخت حقوق به تناسب شرایط کاری خطرناک. (این یکی از مهمترین نکات این اساسنامه بود).
-پرداخت دستمزد بهصورت منصفانه و قانونی، نه با گواهی شرکت.
- فراهم آوردن شرایط کاری ایمن با استفاده از آخرین فناوری برای حفظ جان و سلامت کارگران.
- ارائه سیستم تهویه مناسب برای جلوگیری از ابتلا به بیماریهای ریوی و سیستمهای تخلیه بهتر.
- پیادهسازی قوانین ایمنی و جلوگیری از داشتن سقف نامساعد حمایتی یا آلودن هوا و آب معادن.
- محدود کردن ساعت کاری به هشت ساعت در روز.
- پایان دادن بهکار کودکان.
- برخورداری از سیستم وزنگیری دقیق.
- پرداخت حقوق بهصورت قانونی.
- ایجاد نیروهای پلیس بیطرف که توسط اپراتورها کنترل نشوند.
- حق اعتصاب برای کارگران و راه آمدن با اپراتورها برای رسیدن به نتیجه معقول پس از مذاکره.
ارسال نظر