توسعه و سیاستگذاری اجتماعی
بهلحاظ عملی و کرداری هم تغییر و تحولاتی که جوامع در ساحتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و توسعهای تجربه میکنند. تجربه نشان میدهد به اقتضای شرایط تاریخی و اجتماعی در برنامههای اول و دوم عمرانی (پیش از انقلاب) سهم و جایگاه مباحث سیاستگذاری اجتماعی خیلی زیاد نیست و تمرکز بیشتر روی اقدامات زیرساختی است؛ اما هرچه به تبع تغییر و تحول جلوتر میآییم، در برنامههای سوم، چهارم و پنجم (پیش از انقلاب) این سهم بیشتر میشود. در این بین به نوعی اقدامات و تغییرات دیگر در کنار برنامههای توسعهای، مانند اصلاحات ارضی از سال ۱۳۴۲ و تحولات فراتر از آن در قالب پروژه انقلاب سفید، امر سیاستگذاری اجتماعی در قالب تدارک خدمات رفاهی قوت بیشتری پیدا میکند.
بهویژه از زمان اجرای برنامه پنجم توسعه (پیش از انقلاب) و هنگام طرح برنامه ششم توسعه با توجه به تغییراتی که جامعه ایران پیدا کرده بود، بهتدریج حوزه اجتماعی یا به تعبیری امر اجتماعی در کنار امر اقتصادی و سیاسی نمود بیشتری مییابد؛ چراکه نظام برنامهریزی متوجه ماهیت اجتماعی مسائل میشود. این مسائل از یک طرف زاییده تغییر و تحولات اقتصاد و سیاست است و همچنین بخشی از آن به ارتباط جامعه ایران با جوامع دیگر برمیگردد. از سالهای ۵۰ به بعد سهم و نقش توجه به حوزه اجتماعی بیشتر میشود. نتیجه این توجه را میتوان در برنامه ششم دید. با رجوع به مفاد برنامه ششم میبینیم سهم بخش اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی بسیار بیشتر است؛ چراکه مسائل و شرایط زمانه سیاستگذار و برنامهریز اجتماعی را متقاعد ساخته تا نسبت به مسائل اجتماعی تازه که خود بیتاثیر از سیاستها و برنامههای اجرا شده هم نیستند، واکنش نشان دهد.
ارسال نظر