شاه خودکامه
شاردن، جهانگرد فرانسوی سده هفدهم، پادشاه ایران را خودکامهترین و نیرومندترین شاه جهان میداند. سرپرسی سایکس نیز در نخستین سالهای سده بیستم چنین مینگارد که شاه ایران، «فرمانروای خودکامهای بود که اقتدار مطلقش در سنت پادشاهان هخامنشی ریشه داشت» و همانند قطبی بود که همه نظام زندگی اجتماعی به گردش میگشت. اما واقعیت آن است که نقش و نفوذ دیگر بازیگران پهنه سیاست از این قدرت مطلقه میکاست و خودکامگی پادشاه را مهار و محدود میکرد. به سخن دیگر، در جامعه سنتی ایران میتوان نشان از یک ساختار دوگانه و مردسالار قدرت گرفت که در آن شاهزادگان، روحانیان، سران قبیلهها و حاکمان ایالات قدرت شاه را در برخی زمینهها محدود میکردند.
- به نقل از مقالهای به قلم ژانت آفاری
ارسال نظر