توسعه فساد محمدعلیشاه و جمعی از رجال و وزرا/ سال 1286 هـ ش

سعید محمدخانی

رشوه و اقسام آن یکی از پدیده‌های شوم اجتماعی است که در تاریخ ایران به‌ویژه در دوره معاصر همواره مطرح بوده است. نشانه‌ها و آثار این پدیده را تقریبا در بیشتر امورات جامعه و سیاست‌های این دوره می‌توان مشاهده کرد. موضوع رشوه و اقسام آن از مهم‌ترین موضوعات فساد تقریبا در تمامی ارکان جامعه بوده که نقش بسیار مهمی را در روابط بین بیشتر دولتمردان و صاحب‌منصبان ایفا می‌کرده است. رشوه و پیشکش با توجه به مقتضیات زمان و ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوره قاجار اقسام، انواع و اسامی مختلفی به خود می‌گرفته است و حتی در بسیاری از موارد نیز شکل قانونی و عرفی به خود گرفته تاجایی که به‌عنوان یکی از منابع مهم و تاثیرگذار مالی و مداخل عمومی کشوری محسوب می‌شده است.

عمومیت این پدیده تا به آنجا است که تقریبا در بیشتر تواریخ نگارش‌یافته در این عصر، حتی آنهایی که از سوی مورخان درباری نوشته شده و نیز در سفرنامه‌های خارجی، بازتاب داده شده است. گرچه بررسی علل توسعه‌نیافتگی ابعاد مختلف جامعه ایران مبحث این نوشتار نیست لکن با مطالعه چنین آثاری امروزه بهتر می‌توان به دلیل عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی جامعه ایران در عصر قاجار پی برد. این موضوع در امور روزمره اجتماعی و سیاسی چنان گسترده و فراگیر بوده است که می‌توان آن را از دلایل عقب‌ماندن ایران از تحولات روز جهان برشمرد، چراکه اغلب سیاستمداران ایران عصر قاجار بیش از آنکه به فکر اصلاح امور باشند، به فکر گرفتن رشوه و پیشکش از زیردستان و بالادستان خود بودند. در این نوشتار سوالات اصلی اینها هستند که فساد مالی در دوره قاجار به چه صورت بوده، در چه زمینه‌هایی داده می‌شده و رواج داشته است؟ پیشکش در این زمان چگونه و به چه روش‌هایی اخذ می‌شده است؟ و موضوعات رشوه و پیشکش چه جایگاهی در روابط بیگانگان با ایرانیان داشته است؟ تقسیم بندی انواع و اقسام مختلف این انحرافات مالی، به روشن تر شدن بحث، کمک خواهد کرد.

 

رشوه و پیشکش

در فرهنگ دهخدا لغت رشوه به معنای آنچه برای انجام دادن کار ناروا و غیرمشروع به کسی دهند تا برخلاف موازین قانونی و شرعی آن کار را انجام دهد به‌کار رفته است.(دهخدا، ۱۳۷۳،ج۷: ۱۰۶۴۷) واژه پیشکش نیز که به معنای هدیه و آنچه از سوی کهتر به مهتر داده می‌شود، است. (همان، ج۴: ۵۲۳۰) در تاریخ معاصر ایران پدیده رشوه یکی از ناهنجارترین پدیده‌های اجتماعی است که آثار سوءاجتماعی و سیاسی فراوانی برجای گذاشته است. در امور مالیه و امر مالیات‌گیری، در بخش گمرکات و ترانزیت کالا، در اعطای مناصب لشکری و کشوری به‌وضوح این امر به شکل خرید و فروش القاب و مناصب دیده می‌شود.

با توجه به اینکه در این دوره در بین اکثر سلاطین قاجاری تلاش واقعی و موثری در جهت زدودن و اصلاح مراکز فساد که عمده آن را اطرافیان و درباریان سودجو و بعضا سرسپرده تشکیل می‌دادند صورت نمی‌گرفت، ناچار این پدیده مخرب که آثار ویرانگری در اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایران به‌جای نهاد به‌صورت یکی از اصول و لوازم قطعی پیشرفت و ترقی در بین تمام اقشار جامعه درآمد، تا جایی که حتی خود پادشاه به‌عنوان شخص اول مملکت مشوق و انگیزنده و مبدع برخی از انواع این نوع مداخل و درآمدهای غیرقانونی شناخته می‌شد. رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش، مداخل، سیورسات و جعاله می‌شده و هرکدام از این موارد در جای خود به یک نام مخصوص رواج داشت. وزیران و بزرگان قوم پیشکش می‌دادند و می‌گرفتند، دیوانیان مداخل داشتند، لشکریان سیورسات می‌بردند و مفتیان درباری کلاه شرعی بر سر آن گذاشته و جعاله می‌خواندند. (آدمیت، ۱۳۶۲، ۳۱۹) هرچند همه آنها در واقع چپاول مردم مسکین به شیوه‌های گوناگون بود.

امور مالیه و مالیات

شاید مهم‌ترین بستری که بتوان در آن از رشوه و پیشکش نشان یافت، در امور مالیه و مالیات‌گیری باشد. ایران دوران قاجار به دلیل بافت ایلی حکومت فاقد سازمان لازم برای ایجاد تحرک در جامعه بود، به‌ویژه اینکه ایران به صحنه دائمی برخوردهای ایلاتی تبدیل شده بود که یا برای دست‌یابی به اهرم‌های سیاسی تلاش می‌کردند یا در فکر غارت و چاپیدن مراکز اقتصادی بودند. به‌صورت کلی مالیات در این دوره به گروه‌های مختلف مردم، اصناف و... تعلق می‌گرفت. این مالیات به طرق مختلف وصول می‌شد، در دوره محمدشاه مالیات توسط حکام ایالات و شهر‌ها و کدخدایان دهات اخذ می‌شد که دست آنها در این کار بسیار باز بود و هرگونه که می‌خواستند این مالیات را از مردم زیردست اخذ می‌کردند و این خودسری نواب مالیاتی گاهی نیز منجر به کشمکش با مردم می‌شد. پرداخت مالیات از سوی حکام ایالات به حکومت مرکزی گاهی به درستی انجام نمی‌شد، در مقابل نیز حکومت مرکزی ادامه حکمرانی این حکام را منوط به پرداخت مالیات می‌کرد و در این بین پیدا می‌شدند افرادی که با پرداخت مبالغی به حکومت مرکزی خواستار حکمرانی آن ولایات می‌شدند. دست‌اندازی به بیت‌المال، باج‏گیری و نیز سوءاستفاده‏های مالی به وفور وجود داشت. بیشتر ماموران دولتی حاضر به گرفتن رشوه بودند و حاکمان محلی نیز به این امر مبادرت داشته و به ثروت‌اندوزی مشغول بودند. آنها در نخستین فرصت، مبالغی را که برای خرید مقام خود پرداخته بودند، از مردم طلب می‏کردند. در این دوران برخی افراد با پرداخت رشوه، به القاب خاصی منتسب می‏شدند که هرگز شایسته آن نبودند. در رساله مجدیه که از متون این دوره است، شرایط کلی این دوره چنین تصویر شده است:

«هرچه املاک آباد و ملک مردم با بضاعت بود و مداخل آن به مالیات دیوانی مساعدت می‌کرد به رشوه و تعارف، بلاجمع و موقوف‌الحواله شده و مالیات آنها بر املاک اشخاص که از تقدیم پیشکش و تعارف عاجزند تحمیل شده و کار به‌جایی کشیده که حاکم از عهده آن برنمی‌آید و جزو بقایای لاوصول و تخفیفات به‌خرج منظور محسوب می‌شود... حکومت ایران نه به قانون اسلام شبیه است، نه به قاعده ملل و دول دیگر باید بگویم، حکومتی است مرکب از عادات ترک و فرس و تاتار، مغول و عرب، افغان و روم و ترکمان مخلوط و درهم، یک عالمی است علی‌حده، با هرج و مرج زیاد... در حکومت حالیه ایران[عهد ناصری] ولایت را دربسته و رعیت را دست‌بسته به یک مبلغ به عاملین جور مقاطعه می‌دهند.» (سینکی،۱۳۲۱، ۱۵-۱۸) مورگان شوستر آمریکایی که سال‌ها بعد از قتل ناصرالدین شاه و در ایام مشروطه به ایران آمده و مسوول سروسامان دادن به امور مالی ایران شده است، درباب مالیات و مسائل مالی ایران عصر قاجار گزارش درخور توجهی دارد که آن را این‌گونه بیان می‌کند:

«من می‌توانم به‌خوبی بگویم که مالیات ایران، در صورتی که کسی بتواند مفهوم یا وجود خارجی برای پیچیدگی فرض نماید، خیلی درهم و پیچیده بود، اگر کسی می‌خواست آن‌را بپیچاند غامض و مشکل‌تر می‌شد. خلاصه و مختصر این است، که ایران هیچ مالیاتی به‌معنی متعارفی نداشت. در وزارت مالیه مذکوره، جمعی از صاحب‌منصبان و آقایان ایرانی بودند، که هر یک بر دیگری پیشی و سبقت جسته و بیشتر اوقات پی درپی تغییر و تبدیل می‌یافتند. در بیان مهارت و توصیف ادعای اطلاعاتشان همین بس که تمام ثروت و نفوذ خود را صرف کرده و محتاج این بودند که چاله و گودال افلاسئان را پر کرده و بتوانند کیسه‌های خود را از مرض تهی بودن، رهایی دهند.» (شوستر، ۱۳۳۴، ۹۶)

پیشکش حکمرانی

یکی از مصیبت‏بارترین کارها در این دوران به مزایده گذاشتن حکومت شهرها و ولایات بود. حکام شهرها هر سال همزمان با عید نوروز تعیین می‏شدند. کسانی که به این مقام منصوب می‏شدند باید مبلغی پول نقد، به‌عنوان پیشکش به شاه می‌پرداختند. از میان کسانی که برای حکومت ولایت با شهری در نظر گرفته می‏شدند، بی‏توجه به صلاحیتشان، هر کس پول بیشتری پیشکش می‏کرد به آن سمت دست می‏یافت. حاکمی که به این ترتیب گماشته می‏شد در سراسر دوران حکمرانی خود همه تلاش خویش را مصروف گرفتن پول از مردمان از هر راه و با هر وسیله می‏کرد تا پولی را که به شاه پرداخته یا سال بعد برای به دست آوردن مقام دیگر باید بپردازد، تامین کند. همچنین این حاکم باید در دوران کوتاه حکومت خود از پر کردن جیب خود و اندوختن ثروت نیز غفلت نکند. در اوضاع و احوالی چنین، وضع مردمان به‌ویژه روستاییان بدبخت که فریادشان از بی‏عدالتی به آسمان‏ها می‏رفت و فریادرسی هم پیدا نمی‏شد، روشن بود. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی ولایات این زمان را می‌توان از گزارش‌ها و سفرنامه‌های این دوره به‌خوبی مشاهده کرد. یکی از گزارش‌هایی را که در این زمینه موجود است، مادام ژان دیولافوا به دست می‌دهد:

«حاکم علاوه بر اینکه از دولت حقوق نمی‌گیرد در موقع رفتن به ماموریت هم مبلغ گزافی باید به شاه و وزرا به‌عنوان پیشکش تقدیم کند و هرکس بیشتر پول داد به‌حکومت منصوب می‌شود. بنابراین حاکم مجبور است علاوه برمبلغ تقدیمی مبالغ زیادی از اهالی بگیرد و با صندوق‌های پر از پول مراجعت کند. البته در نتیجه این فشار تحمل‌ناپذیر اهالی پریشان و بی‌سر و سامان می‌شوند و اگر احیانا کسی پولی داشته باشد مجبور است آن‌را در زیر خاک پنهان کند و نمی‌توان آن‌را به مصرف تجارت یا اصلاح و تعمیر ملک خود برساند و با اینکه نرخ مضاربه به ۲۵ درصد می‌رسد از این منافع سرشار چشم می‌پوشد.»(دیولافوا، ۱۳۷۶، ۱۸۲) حاکمان قاجار برای پرشدن خزانه دولت، هر ساله حکام ایالات را تغییر می‏دادند و از این انتصابات رشوه‏های فراوانی می‏گرفتند. حاکمان محلی نیز کارهای اداری را به اشخاص متمول می‏فروختند و از این راه بر اموال عمومی قیمومیت داشته و چپاول‏های بسیار می‏کردند. (راوندی، ۱۳۵۹، ج۴: ۱۳۰ و ۸۴۹؛ ج۲: ۴۹۷و۴۹۸و۵۱۴) در این رابطه گزارشی نیز از عبدالله مستوفی در خاطراتش مضبوط است:

«شاه بعد از آنکه از صندوق عدالت نتیجه‌ای به دست نیاورد و نتوانست جلوی تعدی حکام را به رعیت بگیرد، خود را با حکام شریک کرد و برای هر ولایتی مبلغی پیش‌کشی معین کرد. حکام باید قبل از حکومت خود این پیشکشی را بپردازند. مثلا فارس و خراسان هریک دویست هزار تومان پیشکشی داشت که هرساله حاکم باید قبل از تجدید سال بپردازد. این مبلغ در حقیقت اضافه جمعی بود که بدون هیچ جزء جمعی از حکام می‌گرفت و کسر مخارج بیوتات و سایر حوایج و انعامات و فوق‌العاده را که روزافزون زیاد می‌شد، به این وسیله جبران می‌کرد. حکام که سابقا چیزی به این عنوان نمی‌دادند، رعیت را می‌تاختند. حالا که شاه هم شریک تعدی آنها است، بدون هیچ ترس و واهمه، آنچه می‌توانند تعدی می‌کنند...»(مستوفی،۱۳۸۶، ۷۱۱)

بخشش ملوکانه

دادن رشوه و پیشکش را می‌توان از دو زاویه مشاهده کرد: رشوه و پیشکشی که زیر‌دستان به بالادستان می‌داده و آنچه را که از سوی بالادستان به‌خصوص شخص شاهنشاه به زیردستان و اطرافیان می‌دادند. بسیاری از افرادی که به بلعیدن این اموال عادت کرده بودند هرگاه با نظر مساعد «قبله عالم» مواجه نمی‌شدند، با خشم و نفرت از حضور وی مرخص می‌شده و عواقب این کم‌لطفی شاه به اطرافیان شاید برای ضعیف‌ترین اقشار جامعه گران تمام می‌شد. گاه نیز شاه در مقابل این درخواست‌های اطرافیان با مشکل خزانه خالی مواجه می‌شد، با این حال شاه در امضای برات و حوالجات هیچ‌گونه مضایقه‌ای نداشت. (امین‌الدوله، ۱۳۴۱، ۱۹۲) اعطای هدایا به زیردستان معمولا منحصر به شخص شاه نبود و وزرا و حکام نیز دست به چنین اقداماتی می‌زدند، چنان‌که خانم ماری شیل همسر وزیر مختار انگلیس که در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در تهران بود، در بیان خاطرات خود از روز ۱۰ مارس ۱۸۵۰م در باب الطاف ملوکانه رجال کشوری، از جمله اجناسی که صدراعظم به مناسبت عید نوروز به زیردستان می‌داده را شال کشمیری برای رجال والامقام و قبا و پیراهن چیت برای خدم و حشم ذکر کرده و در ادامه می‌افزاید که صدراعظم «غرامت آن را مسلما از جای دیگری جبران خواهد نمود.»(شیل، ۱۳۶۲، ۹۶)

- بخشی از یک مقاله

منابع و مآخذ:

۱. آدمیت،فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۲.

۲. اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، خلسه مشهور به خوابنامه، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، چاپخانه میهن، ۱۳۴۸.

۳. المآثر و الآثار، (بی‌جا)، چاپخانه سنایی، (بی‌تا).

۴. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۵.

۵. امین‌الدوله، میرزاعلی خان، خاطرات سیاسی امین‌الدوله، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های ایران، ۱۳۴۱.

۶. براون، ادوارد گرانویل، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی علامه، تهران، ماه‌ریز، ۱۳۸۱.

۷. بوئه، موریس دو کوتز، مسافرت به ایران، ترجمه محمود هدایت، تهران، جاویدان، ۱۳۶۵.

۸. بیانی، خانبابا، پنجاه سال تاریخ ایران در دوره ناصری، ج۵و۶، ویرایش سعید قانعی، تهران، علم، ۱۳۷۵.