لوطیهای تهران
ارنست اورسل پژوهشگر و سیاح بلژیکی در سفرنامه خود به نام «سفرنامه قفقاز و ایران» توصیفات خاصی از گروهها و طبقات مختلفی که در شهر تهران حضور و فعالیت دارند، آورده است. یکی از این گروهها لوطیها هستند که از دیدگاه او چنین توصیف شدهاند:«لوطی یعنی مردی که هیچ نوع شغل معین و ثابتی ندارد، فقط گاهگاهی به چندین حرفه کم و بیش مجاز از قبیل تردستی، سمساری، دلالی، پااندازی، چشمبندی، نقالی و. . . دست میزند. وی در کلاهبرداری بسیار ماهر و حتی گاهی از آن بدتر یک باجبگیر و زورگوی حرفهای است. هرچه به دست آورد، بیآنکه چیزی از آن پسانداز کند، بلافاصله همه را خرج این و آن میکند.
ارنست اورسل پژوهشگر و سیاح بلژیکی در سفرنامه خود به نام «سفرنامه قفقاز و ایران» توصیفات خاصی از گروهها و طبقات مختلفی که در شهر تهران حضور و فعالیت دارند، آورده است. یکی از این گروهها لوطیها هستند که از دیدگاه او چنین توصیف شدهاند:«لوطی یعنی مردی که هیچ نوع شغل معین و ثابتی ندارد، فقط گاهگاهی به چندین حرفه کم و بیش مجاز از قبیل تردستی، سمساری، دلالی، پااندازی، چشمبندی، نقالی و... دست میزند. وی در کلاهبرداری بسیار ماهر و حتی گاهی از آن بدتر یک باجبگیر و زورگوی حرفهای است. هرچه به دست آورد، بیآنکه چیزی از آن پسانداز کند، بلافاصله همه را خرج این و آن میکند. اغلب در بازار پرسه میزند و از مشتریهای دائمی میخانههای پنهانی است. در زندگی فقط یک هدف دارد: «بهخاطر دلش زندگی کند.» اغلب هم در این راه موفق است. لوطیها با زندگی پرماجرایی که دارند رفتهرفته بیقید، جسور و حتی گستاخ میشوند و سر هیچ و پوچ، شاید بهخاطر یک ورق تقلبی، یا سر یک رقابت عشقی، گاهی حتی به دلخوشی دعوا کردن، به جان هم میافتند. گهگاه نیز برای اینکه یک لوطی واقعی موقعیت خود را تحکیم و شهرت بیشتری در محل کسب کند، با قمه یا تپانچه به فراشان حکومت حملهور میشود و تا چند نفر از آنان را مجروح و مقتول نکرده است، از پای نمینشیند. بعد از چنین ضرب شستی اگر توانست از معرکه جان سالم بهدر برد گل کاشته است و پیش همقطاران و اهل محل سخت معروف میشود و اگر هم گیر افتاد در راه شهرت سر را به باد داده است. لوطیها صفات پسندیدهای نیز دارند و در مواقع لزوم آنچنان جوانمردی، از خودگذشتگی و شهامت از خود نشان میدهند که در کمتر کسی دیده میشود.»
ارسال نظر