وضعیت اقتصادی ایران در دوره ایلخانها
مغولها مانند دیگر استپنشینان با شهر و شهرنشینی بیگانه بودند و نمودهای حیات شهری را ارجی نمینهادند. یاسای چنگیزی بیتوجهی به حیات شهری را در خود داشت و مغولها را از زندگی در شهرها منع میکرد. بر همین اساس هنگام تهاجم مغولها به مناطقی همچون ایران و چین تعداد زیادی از مردم شهرنشین کشته شدند و شهرهای زیادی رو به ویرانی نهاد. درخصوص ایران، مقاومت و نافرمانی مردم شهرهای مناطق شرقی عملکرد مغولها را شدت بخشید و بخش مهمی از شهرهای ایران ویران و نابسامانی شدیدی بر این مناطق حاکم شد.
مشکلاتی که در دوره پس از تهاجم مغولها بهوجود آمد نیز نابسامانیهای موجود را تشدید کرد.
مغولها مانند دیگر استپنشینان با شهر و شهرنشینی بیگانه بودند و نمودهای حیات شهری را ارجی نمینهادند. یاسای چنگیزی بیتوجهی به حیات شهری را در خود داشت و مغولها را از زندگی در شهرها منع میکرد. بر همین اساس هنگام تهاجم مغولها به مناطقی همچون ایران و چین تعداد زیادی از مردم شهرنشین کشته شدند و شهرهای زیادی رو به ویرانی نهاد. درخصوص ایران، مقاومت و نافرمانی مردم شهرهای مناطق شرقی عملکرد مغولها را شدت بخشید و بخش مهمی از شهرهای ایران ویران و نابسامانی شدیدی بر این مناطق حاکم شد.
مشکلاتی که در دوره پس از تهاجم مغولها بهوجود آمد نیز نابسامانیهای موجود را تشدید کرد. صرف نظر از کشتار شدید، تعداد زیادی از مردم شهرهای این مناطق به نواحی مرکزی و غربی ایران روی آوردند و مرکز ثقل حیات اقتصادی و فرهنگی ایران از خراسان به نواحی غربیتر آن انتقال یافت. نابسامانیهای پس از حمله مغول و عواملی که ریشه در تحولات این ایام داشت به اعزام هولاکو در نیمه قرن هفتم هجری انجامید و اقدامات او به شکلگیری حکومت ایلخانی منجر شد. با پیدایش این حکومت وضعیت مبهم ایران در تقسیم متصرفات چنگیزخان از بین رفت و تحت تاثیر تمرکز و انسجام سیاسی که با ظهور این حکومت به وجود آمد صلح و امنیت نسبی بر قلمرو ایلخانان حاکم شد. حکومت ایلخانی تجربه جدیدی محسوب میشد که از تحولات پس از جهانگشایی مغولها ناشی شده بود. از این روی طبیعی مینمود که ساختار سیاسی- اقتصادی حاکم بر امپراتوری مغول را برای اداره ایران در نظر داشته باشد. چنین ساختاری که با رویکرد گریز از مرکز به جامعه و اقتصاد مینگریست با شرایط جامعه ایرانی سازگاری نداشت. با این حال از آنجا که ایلخانان برای حکومت آمده بودند و نمیتوانستند در بلندمدت با چنین رویکردی ادامه حیات دهند ناگزیر شدند روش دیگری را که با شرایط جدیدشان همخوانی داشته باشد در پیش گیرند.
در همین جهت اجرای امور سیاسی و اقتصادی را به دیوانسالاران ایرانی سپردند و به واسطه آنها به برقراری روابط متقابل با مردم پرداختند. مشکلات برونمرزی نیز در این رویکرد جدید ایلخانان به اقتصاد و سیاست موثر افتاد و در راستای تامین نیازها و ضرورتهای سیاسی و اقتصادی، هرچه بیشتر بر عناصر ایرانی تکیه کردند. واقعنگری قوم مغول نیز در این جهت موثر واقع شد و آنها را وادار کرد تا نگرش خود را نسبت به شهرها یا حداقل نسبت به مردم شهرنشین تعدیل کنند. توجه به تجارت و صناعت و آبادانی شهرها نیز در همین جهت مورد توجه ایلخانان قرار گرفت. در تمامی دوران قبل و بعد از قدرتگیری مغولها، صناعت و تجارت مورد توجه آنها بود و اکنون که نیاز بیشتری به دستاوردهای تجاری و صنعتی احساس میکردند با اغماض بیشتری با آن برخورد کردند. در ادوار مختلف تاریخی بخشی از راههای مهم تجاری از نواحی استپ میگذشت و این امکان را به استپنشینان میداد که ضمن رفع نیازهای خویش با تجارت و نمودهای حیات تجاری آشنایی پیدا کنند. از زمان پیدایش امپراتوری مغول، نظر به تمرکز و انسجامی که در ساختار جامعه ایلی به وجود آمد مساله تامین معیشت مغولها بهصورت جدیتر مطرح شد و در راستای این مهم، تجارت نیز مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
به علاوه عامل حیاتی که مغولها، از طریق آن با جاذبههای اقتصادی ملل متمدن و ثروتمند غرب و شرق آسیا آشنا میشدند، تجارت و مناسبات تجاری بود. گذشت زمان و آشنایی مغولها با نمودهای زندگی شهری نیز در این واقعیتپذیری و حمایت ایلخانان از اقتصاد شهری تاثیر زیادی داشت. گستردگی امپراتوری مغول که زمینههای رونق تجارت و فعالیتهای مربوط به آن را تقویت میکرد و تلاش بزرگان ایرانی در مهار رفتار مغولها و سعی در بومی کردن هرچه بیشتر آنها نیز رشد نسبی اقتصاد شهری را به همراه داشت. با این اوصاف در راستای نیازها و ملاحظات مورد نظر ایلخانان زمینههای رشد اقتصاد شهری فراهم شد و فعالیتهای گستردهای در این عرصه صورت گرفت. البته تحت تاثیر مشکلات به جای مانده از زمان تهاجم مغول و نابسامانیهای بعد از آن تمامی قلمرو از این فرصت به دست آمده پس از پیدایش حکومت ایلخانان بهره یکسانی نبردند. رشد اقتصاد شهری بیشتر مربوط به مناطق مرکزی و غربی قلمرو ایلخانی بود و در نواحی شرقی آن نمود کمتری داشت. پژوهشهایی که درباره اوضاع سیاسی و اقتصادی عصر ایلخانان صورت گرفته اغلب با یک نگاه پیشینی و تحت تاثیر عملکرد مغولها در دوران تهاجم، عهد ایلخانی را عصر انحطاط و انفعال حیات اقتصادی - اجتماعی میدانند و معمولا با رویکرد سیاسی و نظامی به تحولات این عصر مینگرند. این در حالی است که شناخت انتقادی ساختار اقتصاد شهری در پرتو تاثیرگذاری متقابل ساخت سیاسی و اقتصادی جامعه دوره ایلخانی این نظریات شایع را رد یا تعدیل میکند.
- از مقدمه کتاب «شهر، سیاست و اقتصاد در عهد ایلخانان» تالیف دکتر سیدابوالفضل رضوی، انتشارات امیرکبیر.
ارسال نظر