زادروز نظریه‌پرداز «رفتار سازمانی»

گروه تاریخ و اقتصاد: هربرت الکساندر سایمون Herbert Alexander Simon ۱۵ ژوئن سال ۱۹۱۶ در میلواکی ( ایالت مینه سوتای آمریکا) به دنیا آمد. او لیسانس خود را در سال ۱۹۳۶ و مدرک دکترا را در سال ۱۹۴۳ از دانشگاه شیکاگو گرفت. طی سال‌های ۱۹۳۸-۱۹۳۶ نخستین شغل تحقیقاتی خود را در دانشگاه شیکاگو تجربه کرد. در سال ۱۹۷۸ جایزه نوبل اقتصاد به خاطر «پیشرو بودن در تحقیقات مرتبط با تصمیم‌گیری در سازمان‌های اقتصادی» به هربرت سایمون تعلق گرفت.

سایمون یک دانشمند در علوم اجتماعی و سیاسی بود که مشارکت‌های فکری او بر تفکر و عمل بسیاری از رشته‌ها تاثیرگذار بوده است. او کار خود را در مدیریت عمومی و تحقیق در عملیات شروع کرد، اما به تدریج به تمام جنبه‌های مدیریت علاقه‌مند شد. از نظر سایمون «مدیریت» برابر با «تصمیم‌گیری» است. سایمون ضمن اهمیت قائل شدن برای مشارکت و همکاری افراد در تصمیم‌گیری‌های سازمانی، براین عقیده است که افراد هنگامی که عضویت سازمانی را می‌پذیرند در واقع تا حدود قابل ملاحظه‌ای استقلال خود را در تصمیم‌گیری از دست می‌دهند. به عبارت دیگر، به سازمان اجازه می‌دهند تا حدودی در تصمیمات آنها نفوذ کند. حال باید دید که سازمان از طریق چه مکانیزم‌هایی نفوذ خود را در تصمیمات هر یک از اعضا اعمال می‌کند و چگونه تصمیمات آنها را با هدف‌ها و برنامه‌های سازمان پیوند می‌دهد. به عقیده سایمون این مکانیزم‌ها عبارتند از:

الف) تقسیم کار: تقسیم کار یکی از بنیادی‌ترین تدابیری است که سازمان‌ها برای محدود کردن حوزه تصمیمات افراد به کار می‌گیرند. با واگذار کردن وظایف معینی به افراد، در واقع آنها به جهتی هدایت می‌شوند که توجه خود را صرفا به مسائلی معطوف کنند که مرتبط به این وظایف باشد.

ب) تعیین روش انجام کار (روش‌های استاندارد برای انجام کار): از طریق استاندارد کار و تعیین جزئیات مراحل انجام کار نیز می‌توان افراد را تا حدودی از رفتن به دنبال راه‌حل‌های شخصی بازداشت.

ج) اختیار: تعیین میزان صلاحیت و اختیار افراد در تصمیم‌گیری نیز عامل مهم دیگری در اثرگذاری تصمیمات سازمانی به شمار می‌آید. به این طریق که سیاست‌های کلی و تصمیمات مهم در راس هرم سازمانی به وسیله مدیر اتخاذ می‌شود و به رده‌های پایین‌تر سلسله مراتب سازمانی منتقل می‌شود تا به‌صورت راهنما و ضابطه برای تصمیم‌گیری مورد استفاده قرار گیرد.

د) نظام ارتباطات: چهارمین عامل مهم اثرگذاری در تصمیم‌گیری فردی، نظام ارتباط است. از طریق مجاری ارتباطات است که اطلاعات ضروری یا حقایق تصمیم، در جهات مختلف منتقل می‌شود.

ه) آموزش: آموزش و تلقین نیز ابزارهای پرقدرتی برای اثرگذاری بر تصمیم‌گیری افراد هستند. با استفاده از این ابزارها سعی می‌شود اطلاعات، ارزش‌ها و مقررات، آن چنان در باطن افراد رسوخ داده شود که جزئی از اعتقادات آنها را تشکیل دهد. به این ترتیب، تصمیم‌هایی که افراد می‌گیرند، با هدف‌های کلی سازمان منطبق و سازگار خواهد بود. وی معتقد بود که فعالیت اقتصادی به وسیله هزینه کسب اطلاعات درباره فرصت‌ها و امکانات و نیز به‌خاطر غفلت از نامعلوم بودن آینده محدود می‌شود. بنگاه‌های اقتصادی حتی اگر هم بخواهند نمی‌توانند برای به حداکثر رساندن سود اقدام کنند، بنابراین متقاعد می‌شوند که برای رسیدن به یک سطح معین و عقلایی که سطح رضایت‌بخش نام دارد، تلاش کنند. این حرکت‌ها که به حرکت‌های بازی شطرنج شبیه است در فعالیت‌های رفتاری و اقتصادی بسیار نمود پیدا کرده است. در عالم واقعیت به جای یک حرکت می‌توان چند حرکت را انجام داد و در این حرکت‌ها عامل هزینه، فرصت‌ها و اطلاعات درنظر گرفته می‌شود تا بهترین حرکت‌ها ازنظر بنگاه یا افراد اعمال شود و همین عوامل سطح تلاش موسسات و انسان‌ها را محدود می‌سازد. سایمون در مقالات متعددی ازجمله الگوهای انسان (۱۹۵۶)، علوم تصنعی (۱۹۶۹)، الگوهای اکتشاف (۱۹۷۷) و الگوهای منطق محدود و موضوع‌های دیگر در نظریات اداری و اقتصادی (۱۹۸۲) کوشیده است که رفتار انسان را با واقع بینی، نه براساس تخیل توضیح دهد. سایمون و همکارانش دردانشگاه کارنگی - ملون در پیترزبورگ مجله‌ای به نام «رفتار سازمانی» منتشر کردند تا نحوه تصمیم‌گیری افراد در داخل سازمان‌ها و موسسات دولتی را تشریح کند. وی به خاطــر علاقه مفرطی که به علم مدیریت و تصمیم‌گیری در سلسله مراتب سازمانی داشت مهم‌ترین اثر خود یعنی کتاب رفتار اداری را تالیف کرد؛ کتاب‌های دیگر او در این زمینه عبارتند از: مدیریت دولتی (۱۹۵۰)، کتاب سازمان‌ها با همکاری جی.جی.مارچ (۱۹۵۸). پروفسور سایمون در نهم فوریه سال ۲۰۰۱ چشم بر جهان فروبست.