تراژدی تناقض مالی و پولی

در میان شور جمعیت، رئیس‌جمهور با ندایی بلند گفت:«این ورزشگاه شایسته جوانان این استان نیست. باید ورزشگاه بسازیم.» همه جمعیت تشویق کردند. رئیس‌جمهور ادامه داد:«یکی برای دختر خانم‌ها، یکی برای آقاپسرها». شور و تشویق تمام ورزشگاه را فرا گرفت. اما از نگاه من جوان، چیزی در این میان درست نبود. بیشتر که فکر کردم این سوال برایم پدید آمد: «آیا فکر ساختن ورزشگاه در همان لحظه میان کلام رئیس دولت آمد یا پشتوانه‌ای از برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی داشت!؟»

امروز قریب ۲۰ سال از آن روزها می‌گذرد.

 پروژه‌هایی برای تمام فصول

معاون مطالعات دفتر هیات دولت از وجود ۶۷ هزار پروژه نیمه‌تمام در سطح کشور خبر داده که بخش قابل‌توجهی از آنها دیگر از اولویت اجرایی برخوردار نیستند. پروژه‌هایی که بسیاری از آنها روزگاری بخشی از بودجه سالانه دولت را به خود اختصاص داده‌اند و دولتمردان برای تامین منابع آنها یا صورت را با سیلی سرخ کرده‌اند یا به طرق مختلف اعم از استقراض از سیستم بانکی، نوسان‌گیری از نرخ ارز یا انتشار اوراق بدهی، منابع مورد نیاز آنها را تامین کرده‌اند‌. پروژه‌هایی که اگر آن روز تعریف نمی‌شدند نیاز به تامین آن بودجه تورم‌زا نبود. پروژه‌هایی که اگر در مقطع زمانی مناسب خود تعریف می‌شدند شاید امروز بهره‌برداری شده ‌و مورد استفاده بودند.

 کسری زاینده برای داشتن نام‌

اینکه هر سال در نیمه دوم سال صحبت از کسری بودجه می‌شود و سال جاری نیز برآوردها از ۴۰۰ تا ۸۰۰ هزار‌میلیارد تومان کسری حکایت دارد، مستقیما متاثر از همین شیوه تعریف کار و اتخاذ تصمیمات صلاحدیدی و مقطعی است که می‌توانست با پایبندی به برنامه‌ریزی و اتخاذ تصمیمات قاعده‌مند از بسیاری از ریشه‌های تورم جلوگیری کند. بسیاری از پروژه‌ها تعریف می‌شوند تا مدیران حرفی برای گفتن داشته باشند یا نامی برای بردن. به‌راستی اگر این نام‌ها نباشند مدیران از چه باید سخن بگویند!؟ حال تصور کنید پروژه‌هایی از پیش تعیین شده طبق برنامه قبلی اجرا شوند. مدیران جدید در مقام تخطئه مدیران قبلی و معرفی توانمندی‌های خود از کدام حربه خلاقانه بهره خواهند برد؟

  مقام خطیر مالی

در رابطه بین مقام مالی و‌ مقام پولی، مقام مالی معمولا اولویت‌های بودجه‌ای را بر سایر اولویت‌ها ترجیح می‌دهد ولی مقام پولی غالبا حفظ ارزش پول و کنترل تورم را با اولویت بالاتری دنبال می‌کند‌. اهمیت استقلال بانک مرکزی نیز از همین چالش نشأت می‌گیرد. رابطه بین مقام مالی و مقام پولی را به گونه‌های مختلفی مدل‌سازی کرده‌اند. عده‌ای از پژوهشگران یک بازی استکلبرگ که در آن مقام مالی رهبر انحصارگر و مقام پولی پیرو اوست طراحی کرده‌اند. عده‌ای دیگر یک رقابت پیوسته نش بین این دو با تابع هدف متفاوت در نظر گرفته‌اند. اما یکی از مدل‌هایی که متفاوت و قابل‌توجه بود، طراحی یک رابطه مالک-نماینده بین دولت و بانک مرکزی است. با تعریف یک شاخص هدف برای بانک مرکزی که پاداش و تنبیه بانک مرکزی مرتبط با میزان تحقق شاخص مذکور است. تعریف یک قاعده یک‌ساله و عدم مداخله در تصمیمات جزئی بانک مرکزی از الزامات این مدل است.

تراژدی تناقض مالی و پولی

حال تصور کنیم مداخلات مقام مالی، مقام پولی را به اتخاذ تصمیمات مستقل و متناقض سوق دهد. مقام مالی اوراق بدهی منتشر کند. مقام پولی سیاست کنترل ترازنامه بانک‌ها را در پیش بگیرد. پولی برای مصرف در تولید خلق نشود و منابع خلق شده سیستم بانکی عمدتا صرف خرید اوراق دولتی شود. بانک‌ها هم به‌عنوان کنشگران لایه پایین از فروش دارایی‌های غیر مولد خود به دلایل مختلف اعم از رکود بازار و نبود خریدار خودداری کنند. تولید برای دستیابی به منابع با هزینه مالی سنگین مواجه شده و بنگاه‌های کوچک به دلیل عدم توانایی مقابله با چنین شرایطی از دور خارج شوند. اثر نهایی این تصمیمات متناقض روی تولید ناخالص ملی و کاهش آن نشان داده شده و بودجه سال‌های بعدی را با کسری بزرگ‌تر مواجه کند. این تراژدی دردناک، در اثر ناتوانی در برنامه‌ریزی، عدم پایبندی به برنامه‌ و عدم تعریف رابطه صحیح بین مقام مالی و مقام پولی اتفاق می‌افتد.

پایبندی به مسیر راه رسیدن به موفقیت

در یکی از یادداشت‌هایم در همین روزنامه در مقام مقایسه بین ادیسون و تسلا از اهمیت«به‌طور متوسط خوب بودن» گفتم. به طور متوسط خوب بودن یعنی از شاخه‌ای به شاخه‌ای نرفتن. پذیرفتن محدودیت‌های منابع. برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه از حداقل منابع موجود و در نظر گرفتن عنصر زمان به عنوان رکن معجزه‌آسای بهتر شدن‌. یعنی بهتر شدن مستمر طی زمان. این خوب بودن مستمر مستلزم برنامه‌ریزی و پایبندی به آن است. حال تصور کنیم یک رابطه مستحکم به شرح فوق بین دولت و بانک مرکزی شکل بگیرد. راه‌حل‌های تورم‌زای مواجهه با کسری بودجه از دسترس مقام مالی خارج شده و برنامه‌ریزی با مفروضات صحیح در دستور کار قرار بگیرد. در چنین وضعیتی آیا باز هم امکان دارد یک مقام سیاسی در یک سخنرانی عمومی تصمیم به ساخت ورزشگاه بسازد!؟ 

باید بود و دید...

*  پژوهشگر اقتصادی