تحریمهای نفتی و تظاهر به داشتن اطلاعات
نویسنده: شلدون ریچمن
منبع: فری من آنلاین
بهترین طراحیها و برنامهریزیها هم دچار مشکل میشوند (خراب میشوند)
شعر رابرت برنز۱
به گزارش تحلیلگر رویترز آقای جان کمپ «تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا بر صادرات نفت خام ایران و بانک مرکزی این کشور قرار نبود تاثیری بر مقدار نفت موجود یا قیمت آن بگذارد به این شرط که بازار نسبت به آن واکنش منطقی نشان دهد.»
مترجم: مژگان سلیمانی
نویسنده: شلدون ریچمن
منبع: فری من آنلاین
بهترین طراحیها و برنامهریزیها هم دچار مشکل میشوند (خراب میشوند)
شعر رابرت برنز۱
به گزارش تحلیلگر رویترز آقای جان کمپ «تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا بر صادرات نفت خام ایران و بانک مرکزی این کشور قرار نبود تاثیری بر مقدار نفت موجود یا قیمت آن بگذارد به این شرط که بازار نسبت به آن واکنش منطقی نشان دهد.» در گزارشی به نام «تاثیر تحریمهای بازار نفت بر ضد بانک مرکزی ایران» آمده است: چه کسی چنین تصور کرد؟ یک گروه متعصب: «طرفداران تحریم در موسسه دفاع از دموکراسی در واشنگتن».
این فقط یک نظریه پردازی علمی و آکادمیک از جانب آنها نبود. تصمیمهای گرفته شده طرفداران تحریم در موسسه دفاع از دموکراسی واشنگتن نشان داد که به آن اعتقاد داشتند. کمپ مینویسد «این ایده که تحریمها میتواند درآمد نفتی ایران را کاهش بدهد بدون آنکه قیمت نفت را در کشورهای مصرفکننده بالا ببرد، برای سیاستگذاران آمریکا و اروپا به قدری حیاتی بود که محدودیتهای زیاد و موثری را بر نفت ایران گذاشتند.»
خب چطور شد؟ اگر با خودرو خود یا فقط قدم زنان از کنار پمپ بنزین رد شوید پاسخ را متوجه میشوید: «نتیجه عکس».
کمپ مینویسد «این سیاست نتیجه عکس داشته است. قیمت نفت به شدت افزایش یافته، به کشورهای مصرفکننده آسیب رسانده و تاثیر صادرات کمتر بر درآمد ایران را جبران کرده است.»
چطور شد که این همه مشکل ایجاد شد (چطور شد که اینطور شد؟) کمپ میگوید: «تحریمات آمریکا و اتحادیه اروپا بسیار به دقت طراحی شده بود و دارای انعطاف زیادی برای تضمین میخکوب کردن قیمت نفت بود.» شکی نیست که در این مورد بهترین فکرها در دولتها روی هم گذاشته شده بود.
تحریمهای آمریکا، که در تحریم ۱۲۴۵ قانون دفاع ملی برای سال مالی ۲۰۱۲ (ساعت ۱۵:۴۰) تنظیم شده فقط زمانی که رییسجمهور تعیین کند قابل اجرا است. «قیمت و منبع نفت خام و محصولات نفت خام تولید شده در کشورهایی غیر از ایران به اندازهای است که به خریداران اجازه دهد حجم خرید خود از ایران را به نسبت قابل توجهی کاهش دهند.»
تحریمها اعمال نخواهد شد اگر رییسجمهور متوجه شود که یک واردکننده حجم خرید ناخالص خود از ایران را «به طور قابل توجهی کاهش داده است» و رییسجمهور میتواند در صورتی که منافع ملی ایجاب کند کل تحریمها را لغو کند.
قانون به کارشناسان موسسه اطلاعات انرژی(EIA) اختیار داده است در ارتباط با بخشهای خزانهداری و دولتی و رییس بخش امنیت۲، وجود منابع مختلف را هر ۶۰ روز مورد بررسی قرار دهند.
دوستان هوشمند
پس چه شد؟ رییس جمهور، یک مرد باهوش با یک عالمه آدمهای باهوش دیگر همه این چیزها را حساب کردند و سپس کارشناسان چیزهای مهم دیگر را مورد بررسی قرار دادند.
خراب نمیشود، نه؟
ولی شد. کمپ میگوید:
دو چیز خراب شد. اول اینکه، تحریمها با دیگر اختلالات منابع ( در سودان، یمن و سوریه) تداخل پیدا کردند و موجب کاهش منابع و اتمام ظرفیت مازاد عربستان سعودی شدند.
دوم اینکه حجم تحریمها بر ایران که توسط اتحادیه اروپا و آمریکا تحمیل شده به قدری پیچیده است که حتی انجام تجارت مجاز را نیز دشوار کرده است. اکنون مردم نظریههای موشکافانه فراوانی را ارائه میدهند که چرا تحریمها بر یک تولیدکننده اصلی نفت، منابع تامین نفت و قیمت آن را تحت تاثیر قرار داد بهرغم اینکه کارشناسان تلاش بسیار کرده بودند که این گونه نشود. انتظار داشته باشید که واژگانی مانند بازار آینده، پوشش سرمایه و مدیران مالی را زیاد بشنوید، ولی توضیح واقعی بسیار ساده است.
«کارشناسان» نمیدانند که چه کار میکنند. فکر میکنند که میدانند و حتما میخواهند ما هم اینطور فکر کنیم، ولی آنها مشکلی دارند: مسالهای که آنها با آن درگیرند این است که اجازه دسترسی به اطلاعاتی را که نیاز دارند تا برنامهای مدون طراحی کنند که نتایج مورد نظرشان را به دست آورند، ندارند. آنها به اندازه موی سرشان اطلاعات دارند ولی آنچه که بیش از اطلاعات لازم دارند، را ندارند و هیچ راهی هم برای دستیابی به آن وجود ندارد.
مشکل مردم هستند
روب گولدبرگ۳ کار را آسان کرد. اوفقط مجبور شد یکسری اشیای بیجان را آماده کند و گهگاه طوطیای بیاورد تا ابزار حل مساله خود را بسازد. کارشناسی که سعی میکند تحریمها را جوری طراحی کند تا فقط به ایران آسیب برساند و نه به مصرفکنندگان نفت، بایستی با مردم سروکار داشته باشد. به نظر میرسد او همانطور که آداماسمیت در کتاب نظریه احساسات اخلاقی۴ نوشته است، تصور میکند میتواند اعضای مختلف یک جامعه بزرگ را به راحتی کنار هم بگذارد همانطور که مهرههای شطرنج را روی صفحه میچیند. او در نظر نمیگیرد که مهرههای شطرنج حرکتی از خود ندارند تا زمانیکه دستی آنها را به حرکت درآورد. ولی در صفحه شطرنج جامعه انسانی هر یک از مهرهها حرکت خاص خود را دارد، متفاوت با آنچه که قانونگذار برای آنها مشخص میکند.
هایک۵ مشابه این را در سخنرانی مراسم نوبل ۱۹۷۴ در ذهن داشت، «وانمود به داشتن شناخت»: «در بررسی پدیدههای پیچیدهای مانند بازار، که بستگی به عملکرد افراد زیادی دارد، تمامی شرایطی که نتیجه را مشخص میکند کاملا شناخته شده یا مشهود نخواهد بود.»
عکس این حالت همین است که هایک آن را «تعصب علمی» نامید یا «این خرافات که فقط مقادیر مشهود و قابل سنجش دارای اهمیت هستند.» هایک میگوید: «این خطای بزرگی است.» بر عکس بر اساس این «وانمود به داشتن آگاهی و شناخت» ادعاهای زیادی مطرح شده است تحت عنوان روش علمیتر فعالیتهای انسانی و تمایل برای جایگزین کردن فرآیندهای طبیعی توسط «کنترل آگاهانه انسانی»، به عبارتی «خطا» موجب ایجاد تمایل به استبداد در برابر آزادی که همان اصل بردهداری در برابر اصل مالکیت است میشود.
انتظارات
اقتصاددان اتریشی، شاگرد هایک، به نام لودویک لاکمن۶ عامل مهم و حساسی را شرح داده است که فراتر از آن چیزی است که اسمیت «مرد سیستم»۷ نامیده است: انتظارات مردم. لاکمن توضیح داده که عمل کردن یعنی دنبال کردن هدفی که در دل یک طرح برای آینده است. برنامههای فرد عمدتا مرتبط با انتظارات اوست. ولی انتظارات اطلاعاتی نیستند که بوروکراتها(کارمندان) در اختیار داشته باشند. بلکه مسالهای شخصی، نامعلوم و نامشخصند. تحریم یک رژیم که برای حصول هدف دقیقی تنظیم شده است باید شکست بخورد زیرا طراح نمیتواند پیشبینی کند افراد- صاحبان سرمایه و مصرفکنندگان - در مواجهه با وضعیتها چه انتظاراتی خواهند داشت.
دو نفر در موقعیت و وضعیت مشابه ممکن است انتظارات متفاوتی داشته باشند. لاکمن در کتاب «نقش انتظارات در اقتصاد به عنوان علوم اجتماعی» نوشت: هر تجربهای قبل از تبدیل به انتظار باید در ذهن انسان از «فیلتری» عبور کند و ویژگی این فرآیند است که نتیجه را غیر قابل پیشبینی میکند. مسلم است که بوروکراتها (کارمندان) شکست میخورند.
هایک سخنرانی خود را با یک درس اخلاقی و رکگویی عجیب خاتمه میدهد:
شناخت محدودیتهای (حدومرزهای) غلبهناپذیر دانش فرد باید به او درس تواضع و فروتنی بدهد تا بتواند او را در برابر همدست شدن با تلاش ویرانگر انسان برای کنترل جامعه محافظت کند، تلاشی که نه تنها او را نسبت به دوستانش مستبد میکند بلکه از او یک ویرانگر تمدن بشری میسازد که هیچکس تصورش را هم نمیکند که در اثر تلاش آزادانه میلیونها فرد به وجود آمده است.
پاورقی:
۱- Of Mice and Men- Robert Burns
۲- Intelligence Community
۳- Rube Goldberg
۴- The Theory of Moral Sentiments
۵- F.A. Hayek
۶- Ludwig Lachmann
۷- The man of system
ارسال نظر