با توجه به اینکه اعضای شورای عالی منتخبان جامعه پزشکی در سراسر ایران هستند، قاعدتا برآیندهای جامعه پزشکی ایران را شاید بهتر از هرکس دیگری حس می‌‌‌کنید، آیا حال نظام سلامت ایران خوب است‌؟

بنده سلامت را به عنوان یکی از مولفه‌‌‌های اصلی زیرمجموعه اجتماعی می‌‌‌دانم بنابراین هر اتفاق در سطح تصمیم‌‌‌سازی و تصمیم‌گیری کلان مملکت بیفتد لاجرم تاثیرات خود را بر حوزه سلامت می‌‌‌گذارد. سلامت را ما با همان چهار بُعد اصلی‌‌‌اش می‌‌‌شناسیم یعنی سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی. اگر بخواهیم آن را به یک حوزه مثلا سلامت جسمی تقلیل بدهیم این ظلم در حق سلامت و نشناختن جایگاه آن است، باید سلامت را به تمام وجوهی که یک انسان و یک جامعه زندگی خودش را بر اساس آنها تنظیم می‌کند (جامعه به عنوان یک ارگانیسم پویا و زنده)، تسری و سرایت بدهیم؛ مثلا در حالی که وضعیت اقتصادی جامعه نرمال نیست، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم جامعه و فرد سالمی به عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماع داشته باشیم، یا خانواده سالم به عنوان شکل‌دهنده‌های ساختار اجتماع داشته باشیم.

نمی‌شود انتظار داشته باشیم سبد سلامت خانواده کافی و مکفی باشد در حالی که وضعیت معیشت و ارتزاقش به اندازه کافی از چارچوب‌‌‌ها و آن شاخص‌‌‌های حوزه سلامت و غذایی برخوردار نیست. ارتباط مستقیم و وثیقی بین فقر و سلامت وجود دارد، هر زمانی که فقر اقتصادی بر خانواده و فرد انسانی سیطره خود را بیندازد حتما سلامت از آن فرد و خانواده دور می‌شود، نه فقط سلامت مواد غذایی و عناصری که تشکیل‌‌‌دهنده غذا هستند بلکه این سلامت گاهی در رفتارهای شخص نمود پیدا می‌کند، مثلا در پرخاشگری اجتماعی، اینجا کار روان‌شناسان و جامعه‌‌‌شناسان زیاد می‌شود. یا در حوزه امنیت غذا و تغذیه آن مزرعه‌‌‌ای که در آن کاشت می‌شود، سمومی که در آن زده می‌شود، زمان داشت و برداشت خاک، سلامت آب، سلامت محیط‌‌‌زیست، همه درهم تنیده هستند.

به هر حال وقتی که ما به عنوان یک دولتمدار می‌‌‌خواهیم دولتمداری کنیم حتما باید طوری رفتار کنیم که بر جامعه سالم (عبارت جامعه سالم یک ترم بین‌المللی است)، حکومت کنیم و دولتداری کنیم، نمی‌شود وضعیت صنایع‌‌‌مان آن‌‌‌قدر عقب‌‌‌مانده باشد که محیط‌‌‌زیستمان را آلوده کند و به خطر بیندازد، نمی‌شود فضای سبز ما آن‌‌‌قدر سرانه‌‌‌اش کم باشد که محیط‌‌‌زیست به خطر بیفتد. مجموعه همه این موارد، یا سلامت آب‌‌‌های دریاها و دریاچه‌‌‌ها، سلامت پیرامونی ما را می‌‌‌سازد و اگر غیر از این باشد به سلامت فردی هم دست پیدا نمی‌‌‌کنیم. با توجه به تمام این تفاسیر ما سلامت را به عنوان یک نقطه عزیمت تلقی می‌‌‌کنیم، نقطه‌‌‌ای که از آن سایر موضوعات می‌تواند به پرواز دربیاید و منتشر شود. این نقطه عزیمت باید به خوبی شناخته شود. گمان می‌‌‌کنم گاهی در جهت فهم و درک موضوع سلامت، در بخشی از اعضای دولت‌ها مقاومتی وجود دارد. این‌‌‌ عده گاهی گمان می‌کنند که سلامت یک هزینه است نه سرمایه‌گذاری، به همین خاطر باید سلامت و مفاهیم مرتبط با آن را به یک ادراک و فهم مشترک در حوزه هیات‌‌‌دولت تبدیل کنیم.

چه پیشنهادهایی برای دولت آینده، شخص اول مجریه کشور و همین طور فردی که در آینده نزدیک به عنوان وزیر بهداشت انتخاب خواهد شد دارید؟

سلامت یک مفهوم جامع و کامل است که این به نوبه خود اقتضا می‌کند آن را به عنوان یک جزیره و موضوع انتزاعی و منتزع از سایر امور در نظر نگیریم، به همین خاطر باید تلاش کنیم تا دکترین دولت نسبت به حوزه سلامت تغییر کند؛ یعنی آن را فقط به یک وزارتخانه خاص تقلیل ندهیم بلکه حتی سعی و تلاش کنیم چتر آن را بر سر همه وزارتخانه‌‌‌ها بگسترانیم. به نظرم آن چیزی که امروزه مهم و واجب است برای اینکه دولت رویکرد خودش را نشان بدهد تولید امید به عنوان چشم‌‌‌انداز سلامت است. این چشم‌‌‌انداز سلامت رخ نمی‌‌‌دهد مگر اینکه در تمام حوزه‌‌‌ها و در تمام عرصه‌‌‌ها بتوانیم این کار را انجام دهیم مثلا ربط وثیقی هست بین فقر و سلامت، ربط مستقیمی هست بین وضعیت اقتصادی مردم و سلامت که اگر آن یکی از دست برود این یکی هم به تبع خودش دست نخواهد داد.

سلامت عبارت است از نقطه عزیمت دولت؛ یعنی اگر دولت بتواند سلامت جامعه را استوار کند و تلاش کند پایه‌‌‌های سلامت دچار فروپاشی نشود آن زمان است که می‌تواند به عنوان نقطه عزیمت استفاده کند. یکی از ارکان و زیرساخت‌‌‌های این کار عبارت است از افزایش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی یعنی افزایش سهم سلامت از GDP که باید هم مستقیما به حوزه سلامت تعلق بگیرد و هم اینکه به سایر حوزه‌‌‌هایی که در پیش نام بردم اطلاق شود در غیر‌این صورت ما سلامت را به دست نخواهیم آورد.

همچنین لازم است یک انقلاب تخصصی برای به کارگیری متخصصان، زبدگان و کسانی که مهارت‌‌‌های ویژه دارند در مدیریت‌‌‌ها و تصمیم‌‌‌سازی‌‌‌ها و تصمیم‌گیری‌‌‌ها ایجاد شود در غیر‌این صورت از بُعد سازمانی و اجرایی نمی‌توانیم موفق شویم. این بحث مهمی است که در مورد سلامت باید در نظر داشته باشیم و تمام این موارد در قالب ارج‌‌‌گذاری به ‌شأن علم و کسانی که دانش دارند برقرار می‌شود. در نهایت هم اینکه دولت نهایتا باید به وظیفه خودش که تولیت، سیاستگذاری و نظارت است بپردازد و خودش را از تصدی‌‌‌گری برهاند و این کار را به سازمان‌ها و نهادهایی که توانایی قانونی دارند بسپارد.