پایان نفوذ ایران و روسیه در سوریه؛ آینده مبهم پسااسد!

به گزارش اقتصادنیوز، شورای آتلانتیک با انتشار یادداشتی ضمن اشاره به فعل و انفعال‌های اخیر سوریه و خروج بشار اسد از این کشور، سوال‌های متعددی را مطرح کرده و تلاش داشته تا با استناد به تحلیل تحلیلگران، برای هرکدام از پرسش‌ها، پاسخی بیابد. این که چرا بعد از سکونی طولانی پس از جنگ داخلی در روسیه، این کشور چنین گذاری را تجربه کرد؟ یا آینده سوریه و خاورمیانه در عصر پسااسد به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ اقتصادنیوز یادداشت آتلانتیک را که با استناد به مواضع چند تحلیلگر تنظم شده در دو بخش ترجمه که بخش نخست در ادامه آمده است.

استراتژی واشنگتن برای موازنه برهم ریخته خاورمیانه

ریچ اوتزن مشاور ژئوپلیتیک و عضو ارشد غیرمقیم در برنامه شورای آتلانتیک در این باره مدعی شد: موازنه قدرت خاورمیانه به سرعت تغییر کرده است. از همین رو ایالات متحده به یک استراتژی جدید نیاز دارد.

به باور این تحلیلگر، سقوط اسد در کمتر از دو هفته پس از یک حمله هماهنگ شده توسط طیف گسترده‌ای از گروه‌های مخالف، با سرعتی تکان دهنده، نقشه و توازن قدرت در خاورمیانه و فراتر از آن را تغییر داده است.

به ادعای اوتزن، موقعیت برتر حزب‌الله در شام تغییر کرده است. این در حالی است که سرنوشت آینده پایگاه‌های روسیه، نیروهای سوریه دموکراتیک مورد حمایت آمریکا در شمال شرق سوریه، حکومت موقت، فعالیت‌های ضدتروریستی و نقش جدید سوریه در منطقه ممکن است ماه‌ها بعد مشخص شود.

به ادعای این تحلیلگر، چندین خط اصلی تحلیلی در مرحله اولیه برجسته می‌شوند. اولاً، تسلط اسد بر قدرت بسیار ضعیف‌تر از آن چیزی بود که در سطح بین‌المللی تصور می‌شد. دوم، ایران و روسیه در نتیجه جنگ‌های خاورمیانه و اوکراین، نتوانستند بر سوریه متمرکز شده و به سان سال‌های 2015 و 2014، او را در قدرت نگاه دارند. سوم، ترکیه تنها کشوری است که به نظر می‌رسد به لحاظ استراتژیک برگ برنده را در دست گرفته است. استراتژی این بازیگر که حول چند متغیر چون مخالفت رهبری این کشور با اسد، تلاش برای پایان میزبانی از پناهندگان، حمایت سیاسی و نظامی از مخالفان و مبارزه با یگان‌های مدافع خلق (YPG) تعریف شده، ظاهرا به نتیحه رسیده است. از همین رو به باور اوتزن آنکارا دارای اهرم اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی بی‌رقیبی است تا با توسل بدان‌ها بتواند بر روند ثبات و سوریه تاثیر بگذارد. چهارم، رویکرد ایالات متحده در قبال سوریه در دهه گذشته بود که بر پایه‌هایی چون مدارا با اسد و حامی‌اش ایران، تمرکز بیش از حد بر داعش، ارائه کمک‌های بشردوستانه، توقف کمک های سیاسی و نظامی به مخالفان و حمایت بی پایان از یگان‌های مدافع خلق استوار بود و فرو ریخت.

به ادعای این تحلیلگر در چنین شرایطی واشنگتن و تل آویو باید رویکردی منسجم و سازنده برای مدیریت جدید دمشق داشته باشند.

پایان نفوذ ایران و روسیه در سوریه؛ آینده مبهم پسااسد!

قتیبه ادلبی یکی از اعضای ارشد مرکز تحقیقاتی رفیق حریری و برنامه‌های خاورمیانه ادعا کرد، سقوط اسد می‌تواند راه را برای اصلاحات سیاسی، دموکراسی سازی و بازسازی یک کشور جنگ زده هموار کند. با رفتن اسد بدون مقاومت، فرصتی برای ایجاد یک دولت فراگیر ایجاد شده که نماینده جمعیت متنوع قومی و مذهبی سوریه باشد، بهبود اقتصادی را تقویت کرده و به پناهندگان و آوارگان داخلی اجازه بازگشت بدهد.

دولت بایدن باید با شرکای بین‌المللی برای حمایت از انتقال به چنین دولتی هماهنگ شده تا اطمینان حاصل کند که همه سهامداران، از جمله گروه‌های مخالف، جامعه مدنی و جوامع اقلیت، در شکل‌دهی آینده سوریه حرفی برای گفتن دارند. دولت بایدن همچنین باید بودجه بشردوستانه را برای بازسازی زیرساخت‌ها، ارائه مراقبت‌های بهداشتی و حمایت از بازگشت سریع پناهندگان و آوارگان در اولویت قرار دهد. در حالی که تعامل با حیات تحریرالشام (HTS)، یک سازمان تروریستی توسط ایالات متحده و سازمان ملل متحد، چالش ساز است، این نامگذاری اهرم مهمی برای ایالات متحده و شرکای بین‌المللی جهت تحت فشار قرار دادن این گروه محسوب می‌شود. دولت ترامپ، از طریق گفت‌وگو با ترکیه، می‌تواند از این اهرم استفاده کند تا اطمینان حاصل کند که تحریرالشام به‌عنوان یک بازیگر قابل قبول در صحنه سوریه قدم برمی‌دارد و تأیید می‌کند که دیگر امنیت آمریکا یا منطقه را تهدید نخواهد کرد.

این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، سقوط اسد نفوذ ایران و حزب‌الله را در سوریه را کاهش خواهد داد. همچنین موجب کم رنگ شدن تنش‌های فرقه‌ای و خطر درگیری‌های منطقه‌ای می‌شود. به ادعای ادلبی ایالات متحده باید از این فرصت برای هماهنگ کردن سیاست منطقه‌ای محکم‌تر استفاده کند. علاوه بر این، خلاء قدرت در سوریه می‌تواند منجر به بی‌ثباتی منطقه‌ای شده و خطر تبدیل شدن سوریه به میدانی برای رقابت منطقه‌ای بر سر هژمونی را در پی داشته باشد. از همین رو در صورت عدم مدیریت مناسب، به طور بالقوه هرج‌ومرج بیشتری ایجاد شده و گروه‌های افراطی قدرتمندتر می‌شوند.

این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، برای ایالات متحده، سقوط اسد به مقابله با تروریسم، مهار نفوذ ایران و ارتقای ثبات در خاورمیانه کمک می‌کند و موجب تضعیف (ادعایی) اتحاد بین نیروهای مقاومت و کاهش قدرت روسیه در منطقه خواهد شد. با این حال، خطر بی‌ثباتی طولانی مدت را نیز به همراه دارد و ایالات متحده را ملزم به مشارکت دیپلماتیک در شکل دادن به نتیجه می‌کند. تحریم‌های ایالات متحده می‌تواند ابزار مفیدی باشد در صورتی که حذف تحریم‌ها با پیشرفتی ملموس به سمت یک مدل حکومتی باثبات و فراگیر که به ثبات منطقه کمک می‌کند، قابل تامل‌تر است.

به ادعای ادلبی، سقوط اسد فرصتی برای رسیدگی به مسائل دیرینه سوریه و منطقه است. با این حال، نوشدارو نیست و در صورت عدم مدیریت دقیق می‌تواند منجر به بی‌ثباتی بیشتر شود. دولت‌های بایدن و ترامپ باید رویکردی متوازن و استراتژیک با تمرکز بر حکومت فراگیر، حمایت بشردوستانه و ثبات منطقه‌ای اتخاذ کنند. فرصتی از این دست که اکنون در سوریه به وجود آمده تنها یک بار به دست می‌آید.

پلن اسرائیل و پادشاهی‌ها برای عصر پسااسد

جاناتان پانیکوف مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت شورای آتلانتیک در این باره ادعا کرد، سقوط اسد به طرز تکان دهنده بسیار سریع محقق شد. با این حال پایان ناگهانی دوره اسد سوال‌ها درباره آینده را افزایش داده است.

این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، درک اسرائیل از پایان اسد پیچیده است، زیرا اسرائیلی‌ها مطمئن نیستند که عصر تازه پسا اسد برای آنها عصری با ثبات باشد. با این همه چنین تغییری می‌تواند برای تل‌آویو به سان فرصت قلمداد شود. واقعیت این است که حملات اسرائیل به مواضع حزب‌الله لبنان و مقاومت مستقر در سوریه موجب شد تا اعضای این گروه تحت فشار قرار بگیرند؛ گزاره‌ای که برای تحریرالشام و ائتلاف شورشی‌ها فرصت ساز شد. اپوزسیون به دنبال آن بود تا اطمینان حاصل کنند که در صورت آغاز حمله، رویاروی حزب الله و مقاومت قرار نخواهند گرفت.

پانیکوف در ادامه ادعا کرد، اگرچه اسرائیل ممکن است برنامه‌ریزی برای مخالفان سوری نداشته باشد اما این توان و فرصت را دارد تا زمینه را برای تعامل و برقراری آرامش نسبی هموار سازد. تل‌آویو برای به دست آوردن تضمین‌های امنیتی در شمال می‌بایست با دولت جدید سوریه در باب تلاش‌های مقاومت جهت تجهیز دوباره به توافق‌های خصوصی و جدی دست یابد.

این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، طبیعتا داشتن لبنانی که مطابق با توافق طائف باشد و تحت سلطه حزب‌الله نباشد و سوریه‌ای که با ایران هم صدا نشود، برای تل‌آویو فرصت ساز خواهد بود.در این میان کشورهای حاشیه خلیج فارس - که برخی از آنها تصور می‌کردند دولت اسد باقی می‌ماند و به همین دلیل از او و سوریه در اتحادیه عرب استقبال کردند - احتمالاً به دنبال پلن‌های تازه‌ای هستند. در حالی که دوحه ممکن است برای تامین مالی هر دولت تازه‌ای که در سوریه قدرت بگیرد، خیز بردارد، نگرانی‌های دیرینه ابوظبی و ریاض در مورد دولت‌های تحت رهبری رادیکال‌ها برجسته‌تر شده و ممکن است موجب شود تا این گروه از بازیگران میلی برای صرف هزینه برای سرمایه گذاری در سوریه پسااسد نداشته باشند.

به ادعای این تحلیلگران، پادشاهی‌های خلیج فارس تحولات سوریه را رصد کرده‌اند چرا که برایشان مهم است، رهبری بعدی این کشور کیست.

این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، اگر کشورهای حوزه خلیج فارس و دیگر بازیگران منطقه درایت داشته باشند، از این لحظه به عنوان فرصتی برای شکل دادن به آینده منطقه استفاده خواهند کرد و در موضعی منفعل قرار نمی گیرند. همزمان کلارک کوپر، تحلیلگر مسائل روسیه نیز مدعی است، روسیه در حال از دست دادن قدرت خود در خاورمیانه است.

او مدعی است، آزادسازی دمشق توسط شورشیان سوری به رهبری هیئت تحریرالشام (HTS) که توسط ایالات متحده به عنوان یک گروه تروریستی معرفی شده است، نشان دهنده تنزل روزافزون نیروهای زمینی چند ملیتی حامی اسد است. اما این امر همچنین بازتاب از دست دادن فاجعه‌بار احتمالی سرمایه‌گذاری قابل توجه روسیه در سوریه و جای پای این بازیگر در مدیترانه است.

کوپر در ادامه ادعا کرد، پایان اسد نشان دهنده انقباض توانایی روسیه برای قدرت نمایی در منطقه و ادعای این کشور به عنوان قدرت بزرگ است. روسیه ممکن است اکنون با از دست دادن پایگاه دریایی‌اش در آب‌های گرم و همچنین یک پایگاه هوایی توانایی‌اش  برای مانور در آفریقا و مدیترانه را از دست بدهد؛ گزاره‌ای که راهبردی مسکو برای نفوذ در سایر بخش‌های جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.