آغاز نبرد برای آینده فرانسه

«مارین لوپن» و دستیارش «جردن باردلا» به عنوان رئیس «اجتماع ملی» چند هفته را در فضای انتخابات سپری کردند تا نام و برند حزب خود را در قالب «راست میانه» جدید مطرح و «جبهه مردمی جدید» را در قالب «افراط‌گرایان» واقعی معرفی کنند. ائتلاف چپ و به‌ویژه ملانشون به دلیل حمایت از فلسطین به یهودستیزی متهم شدند، در حالی که «اجتماع ملی» -حزبی که توسط یک محکوم انکار هولوکاست تاسیس شد- به دلیل مواضعش در طرفداری از اسرائیل به عنوان یک نیروی قوی در برابر یهودستیزی معرفی شد. «سفیدشویی» میراث نژادپرستانه «اجتماع ملی» و اهریمنی نشان دادن «جبهه مردمی جدید» در قالب «یهودستیز» آنقدر وسیع و پردامنه بود که روایت رسانه‌ای غالب پس از دور اول در ۳۰ژوئن این بود که پیروزی چپ‌ها به همان اندازه پیروزی راست افراطی –اگر نگوییم بیشتر از آن- مضر است.

از آنجا که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور میانه‌‌‌رو، در سال‌های اخیر با در پیش گرفتن انواع سیاست‌‌‌های اقتدارگرایانه دست راستی مرز بین «میانه» و «راست» را محو کرده بود، اما به نظر می‌‌‌رسید شرایط برای «اجتماع ملی» جهت تکمیل بازسازی وجهه خود به‌‌‌عنوان حزب جریان اصلی راست‌‌‌گرا فراهم شده و در نهایت کنترل پارلمان فرانسه را به دست می‌گیرد. با این حال، به‌رغم پیش‌بینی نظرسنجی‌‌‌ها مبنی بر پیروزی اشکار «اجتماع ملی»، رأی‌‌‌دهندگان فرانسوی بار دیگر پیشنهادها و رویکردهای جناح راست افراطی لوپن را در روز یکشنبه رد کرده و در عوض به چپ اعتماد کردند.

بر همین اساس، «جبهه مردمی جدید» اول، گروه میانه‌رو و نئولیبرال مکرون دوم و «اجتماع ملی» لوپن در جایگاه سوم قرار گرفت و هیچ راه واقعی برای تشکیل دولت از سوی آنها باقی نماند. شب انتخابات با حامیان گریان «اجتماع ملی» و بسیاری از خبرنگارانی که با پوشش دادن انتخابات سخت در تقلای دانستن نتایج بودند، دراماتیک بود. پس اشتباه «اجتماع ملی» کجا بود؟ انتصاب باردلای ۲۶ساله در سال ۲۰۲۲ به عنوان رئیس «اجتماع ملی» آغاز یک دوره جدید برای این حزب بود. باردلا تجلی ویژگی‌های بسیاری بود که راست افراطی را برانگیخت: جوانی، اَبَرمردانگی و پیشینه مهاجر همراه با موضع سخت در برابر مهاجرت که با ترفند «ضد بیداری» معمول تقویت شد.

او ماهرانه یک دستور کار راست افراطی را پیش می‌برد، با حقوق سقط جنین مخالفت کرد، اسلام‌هراسی را گسترش و مهاجران را اهریمنی جلوه داد و در عین حال خود را به عنوان یک فعال سیاسی جریان اصلی جا زد. از همه مهم‌تر او تلاش کرد با ارائه حمایت بی‌قید و شرط از دولت راست افراطی اسرائیل و جنگ خونینش در غزه، تاریخ یهودی‌ستیز و دیدگاه‌های نئونازی را که در میان پایگاه اصلی آن رایج بود، پاک کند. باردلا از شکست‌ها و تمایلات اقتدارگرایانه دولت «میانه»ها استفاده کرده و حزب خود را به عنوان جریان اصلی معرفی کرد و به‌سرعت نفوذ سیاسی آن را افزایش داد. مغازله مکرون با سیاست‌های تندرو راست، مانند ممنوعیت رسانه‌های اجتماعی در جریان اعتراضات، به طور قابل‌توجهی به تلاش‌های باردلا برای معرفی جنبشی کمک کرد که او در کنار لوپن به عنوان نماینده جریان اصلی و پوپولیسم میهن‌پرستانه رهبری می‌کند.

تلاش باردلا برای بالا بردن وجهه حزبش با کسب ۳۱‌درصد آرا برای «اجتماع ملی» در انتخابات پارلمان اروپا در ماه گذشته و کسب بیشترین‌ درصد آرا در اولین مرحله از انتخابات پارلمانی ملی، باعث شد مکرون به دنبال واکنش باشد. اما زمانی که نوبت به دور دوم انتخابات رسید و دولت فرانسه به رهبری «اجتماع ملی» به یک احتمال واقعی تبدیل شد، رأی‌دهندگان به‌صراحت گفتند که نمی‌خواهند راست افراطی -هر چند رفتاری عادی نرمال در پیش گرفته و آموزش رسانه‌ای دیده- سکان هدایت کشور را در دست بگیرند. علاوه بر این، رأی‌دهندگان با انتقال حمایت خود به ائتلاف چپ، روشن کردند که به «نظریه نعل اسبی» پایبند نیستند یا با این روایت که انتقاد از اسرائیل و جنگ آن با غزه ضد یهود یا نفرت‌انگیز است، موافق نیستند.

روز یکشنبه ملانشون و متحدان جدیدش در سراسر جریان چپ فرانسه بدون شک یک پیروزی بزرگ به دست آوردند. آنها نشان دادند که این همان چپ و درخواست بی‌تعارفش برای اصلاحات معنادار و عدالت اجتماعی است و نه پیشنهادهای «میانه»ها از «همانی» که پادزهر افزایش محبوبیت راست افراطی است.  با این حال، ابراز شادمانی زود است. «اجتماع ملی» هنوز هم توانست بیش از ۱۰۰صندلی را تضمین کند؛ بیش از آنچه تا به حال داشته است. چپ اکثریتی برای تشکیل دولت ندارد و این به آن معناست که در آینده نزدیک آشفتگی سیاسی احتمالا وجود خواهد داشت. پس از تشکیل دولت، ممکن است «اجتماع ملی» در آن حضور نداشته باشد، اما قطعا صدای قوی‌تری در مجلس خواهد داشت. دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم این حزب در انتخابات آینده مبارزه قوی‌تری خواهد داشت.

با وجود این، چپ همچنان با یک فرصت مهم و غیرقابل از دست دادن مواجه است. رأی‌دهندگان فرانسوی به‌صراحت اعلام کردند که از حکمرانی مبهم ایدئولوژیک «میانه»ها که از سوی مکرون ارائه شده خسته شده‌اند. شکست رئیس‌جمهور فرانسه در اصلاح اقتصاد و سیاست‌های اقتدارگرایانه بود که باعث عادی‌سازی راست افراطی شد و بسیاری از رأی‌دهندگان فرانسوی را به آغوش «اجتماع ملی» سوق داد. اکنون، رأی‌دهندگان آنچه را که «اجتماع ملی» ارائه می‌دهد رد کرده‌اند و چپ شانس واقعی برای اجرای دستور کار خود و ترسیم مسیر جدیدی برای فرانسه مبتنی بر عدالت اجتماعی، مراقبت از محیط‌زیست و سیاست خارجی مطابق با دیدگاه‌ها و ارزش‌های مردم فرانسه دارد.

رویکرد «جبهه مردمی جدید» شامل افزایش حداقل دستمزد ماهانه، کاهش سن قانونی بازنشستگی از ۶۴سال به ۶۰سال، ساخت یک‌میلیون واحد مسکونی جدید ارزان‌قیمت در مدت پنج‌سال و فریز کردن قیمت‌های نیازهای اساسی مانند غذا، انرژی و گاز است. دولت همچنین تمام هزینه‌‌‌های مرتبط با آموزش کودکان، از جمله وعده‌‌‌های غذایی، حمل‌‌‌ونقل و فعالیت‌‌‌های فوق‌‌‌درسی را پوشش می‌دهد؛ همه این هزینه‌‌‌ها از طریق اخذ مالیات بیشتر از ثروتمندترین افراد تامین می‌شود. ائتلاف چپ همچنین قول داده است که با فلسطینی‌ها اعلام همبستگی کند و به آمیختگی یهودی‌ستیزی و انتقاد دولت فعلی فرانسه از اسرائیل و دولت راست افراطی آن پایان دهد.

اجرای این دستور کار بلندپروازانه می‌تواند تعادل را به سیستم سیاسی فرانسه بازگرداند، به عنوان یک نیروی متقابل واقعی و بلندمدت علیه راست افراطی عمل کند و راه را برای آینده‌ای چپ‌گرایانه در کشوری هموار کند که باید فورا از نئولیبرالیسم مکرونی خود را بازیابد. در شرایط فعلی، چپ اکنون ماموریت روشنی برای رهبری دارد و خوشبختانه «میانه»ها مانع نیروهای چپ برای تشکیل یک ائتلاف نیستند و این به ملانشون اجازه می‌دهد فرانسه را به سمت بهبودی و رهایی از اختلافات داخلی هدایت کند.