زمان قدرت افراطگراها
نخستین مورد این است که عملا در دور نخست، عملکرد مکرون امیدبخش نبود. میزان محبوبیت او در روزهای منتهی به انتخابات، بهسرعت کاهش یافت و با آنکه میزان آرای او بیش از پیشبینیها بود، تنها توانست ۲۸درصد آرا را کسب کند؛ یعنی ۵درصد بیش از آرای لو پن و باید به این موضوع توجه کرد که محبوبیت لو پن، بهرغم پیوندهایی که با روسیه دارد، بیش از هر زمان دیگر است. پرسش اصلی این است که آیا طی روزهای منتهی به انتخابات، مکرون میتواند چپ متفرق را متقاعد کند که از وی حمایت کند یا خیر. سال ۲۰۱۷ چپها از مکرون حمایت کردند؛ اما حالا در این زمینه اطمینان وجود ندارد. طی هفتههای اخیر، عمدتا به دلیل جنگ روسیه علیه اوکراین، مکرون فرصت کافی برای تبلیغ نداشته و در مقابل، لو پن بر نرخ بالای تورم و هزینه زندگی که مردم فرانسه بهشدت از آن ناراضی هستند، تمرکز کرده است.
دومین موضوع این است که مشاهده میشود، احزاب سنتی در ساختار سیاسی فرانسه عملا از میان رفتهاند و قدرت افراطگراها در حال افزایش است. واقعیت این است که چشمانداز سیاسی فرانسه به میزان چشمگیری تغییر کرده است. روز یکشنبه، بیش از ۵۰درصد آرا در حمایت از احزاب افراطگرا، چه چپ و چه راست، به صندوقها انداخته شد، در حالی که احزابی نظیر حزب سوسیالیست نتوانستند رای قابل قبولی کسب کنند. این تغییر بزرگی است که تنها در فرانسه مشاهده نمیشود و اثرات زیادی بر آینده این کشور و اروپا خواهد داشت.
سومین موضوع این است که راست افراطی هرگز تاکنون به این اندازه قدرتمند نبوده است. لو پن که برای سومین بار تلاش میکند بهعنوان رئیسجمهور فرانسه وارد کاخ الیزه شود، آرای بیشتری نسبت به دو انتخابات قبلی کسب کرده است و احتمالا میزان آرای او در دور دوم، بهتر از انتخاباتهای قبل خواهد بود. البته او تنها نامزد جناح راست افراطی نبود که در انتخابات حضور داشت؛ اریک زمور، تحلیلگر پیشین نشریه «او فیگارو» ماهها برای این انتخابات تلاش کرد و با موضعگیریهای جنجالی خود در حوزههای گوناگون توانست توجه رسانهها را به خود جلب کند. او در انتخابات روز یکشنبه، ۷درصد آرا را کسب کرد و فورا پس از انتشار نتیجه، به طرفداران خود گفت که در دور دوم انتخابات به لو پن رای دهند. از مجموع نتایج انتخابات یادشده، میتوان به این نتیجه رسید که خارج از جناح میانهرو مکرون، جناحهای افراطی با دیدگاههای مختلف توانستهاند نظر رایدهندگان را بسیار بیشتر از قبل به خود جلب کنند. این تغییر در دیدگاه رایدهندگان میتواند مقدمه تحولات بزرگ با اثرات فراگیر باشد. مسلما در صورت پیروزی لو پن در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، در بسیاری از حوزهها تغییراتی بزرگ رخ خواهد کرد و این تغییرات به فرانسه محدود نخواهد بود.
چهارمین موضوع مهم، این است که جناح چپ فرانسه دچار مرگ نشده، بلکه متفرق است. یک نکته مهم که در نتایج انتخابات مشاهده شده، عملکرد خوب ملانشن است. او که به جناح چپ افراطی تعلق دارد، توانست ۲۲درصد آرا را کسب کند و این رقم فاصله بسیار اندکی با میزان آرای لو پن دارد. در حقیقت، اگر او ۴۲۲هزار رای بیشتر کسب میکرد، به جای لو پن به دور دوم انتخابات راه مییافت. با آنکه سوسیالیستها جایگاهی را که در گذشته داشتند اکنون ندارند؛ اما هنوز هم انرژی قابل ملاحظهای در جناح چپ فرانسه وجود دارد و به نظر میرسد، آنها صرفا به یک رهبر نیاز دارند تا این انرژی را متمرکز کند. در حال حاضر به نظر میرسد، ملانشن چنین نقشی دارد. دیدگاههای مختلفی درباره نتیجه انتخابات و تاثیر نتیجه بر فرانسه و اروپا مطرح است؛ اما در فراسوی اخبار انتخابات، موضوع مهم، تغییر دیدگاه رایدهندگان فرانسوی است.