حتی فهم تاریخ ایران عصر قاجاریه و سپیده‌دمان تاریخ معاصر ما نیز بدون فهم درست و دقیق تاریخ قرن نوزدهم غرب، ناممکن است. قرن بیستم که خود داستان دیگری دارد و به روایت لقمان دهقان نیّری، قرن بیستم «عصر فروریختن‌ها» است. دیگر استاد ما، مهدی کیوان درباره قرن نوزده با عبارت: «عصر مردان بزرگ و مسائل کوچک» و درباره قرن بیستم با اصطلاحات، «عصر اضطراب» و «عصر نهایت‌ها» با اقتباس از هابسبام مورخ مشهور یاد می‌کرد. همه این اصطلاحات، دشواری و عظمت مسائل درهم‌تنیده این دوقرن را گوشزد می‌کند.

 تجربه تدریس من در این دو درس این بوده که مبحث انقلاب فرانسه و آمریکا و زمینه‌های آن و سپس ادامه قرن نوزدهم را نهایتا با دغدغه تمام به سال۱۸۷۰م. برسانم تا دانشجو با این همه تنوع و تازگی و پیچیدگی جهان قرن نوزده تا نیمه آن دوره آشنا شود و دنباله آن را در ادامه ترم بعد همراه با قرن بیستم تدریس کنم.  اعتراف می‌کنم با وجود تمام دلسوزی و سختگیری و اخذ امتحان میان‌ترم، همواره نکته‌های مهمی از قرن نوزدهم و بیستم تدریس‌ناشده باقی می‌ماند که مجبور می‌شوم آن را به صورت خودخوان، به دانشجو منتقل کنم یا با ارجاع به منابع و گاه گزیده‌گویی بیان کنم.  اخیرا در تدوین برنامه درسی جدید رشته تاریخ، با کمال تعجب تمام این مسائل را با عنوان دو واحدی «تاریخ غرب در دوره معاصر: از انقلاب فرانسه تا پایان سده بیستم» تقلیل داده‌اند! مانده‌ام با چه نظر و رویکردی و با چه روشی، دست به این نفله‌گری و سانسور این دو درس زده‌اند. البته که اغلب همکاران در تدریس برخی دروس سنگین، گاه وقت و ترم کم می‌آورند؛ اما این نوع برنامه‌ریزی برای این دو درس مهم یکسره خارج و فارغ از ضیق وقت‌های متعارف است. اکنون استاد این درس، ادواری پر از تکانه و تحول را که هر یک سنگ بنای فکر، اجتماع، سیاست و زندگی کنونی ما را شکل داده  یا به چالش کشیده است، چگونه در یک دوره فشرده، بیان کند؟  درواقع نه من و نه هیچ‌یک از استادان متبحرتر از من در عرصه تاریخ اروپا، به‌طور قطع نخواهند توانست از پس این فشرده‌سازی برآیند و لاجرم این ادوار را باید نیمه‌پخته و شتابزده تدریس کنند. اگرچه دانش غرب‌شناسی ما ایرانیان هیچ‌گاه به عیار شرق‌شناسی غربیان پهلو نمی‌زند و حتی از کنار و نزدیک آن نیز نمی‌توانیم رد شویم؛ اما به‌طور قطع چنین برنامه‌ریزی درسی، منجر به افت دانش و فهم دانشجو در شناخت حداقلی از غرب معاصر که نظری و عملی با آن دست به گریبان هستیم، می‌شود.  گاه وسوسه می‌شوم تعمدی در این نوع برنامه‌ریزی ببینم که این دوره‌های بسیار مهم را در عدم آشنایی با تاریخ غرب به دو واحد نحیف تقلیل داده‌اند؛ اما سعی می‌کنم تا پاسخ منطقی از جانب این عزیزان برنامه‌ریز، بر این وسوسه غالب شوم که احتمالا سهو ناخواسته و کودکانه‌ای بیش نیست که قابل جبران و اصلاح خواهد بود؛ ببینم چه می‌شود.