پارادوکس محیط‌زیستی تولید برق

با وجودی که افزایش تولید برق کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است، ولی توقف تولید آن به وسیله مشتقات سوخت‌های فسیلی نیز باید در راه تثبیت آب‌وهوای جهان مورد توجه قرار گیرد. این درحالی است که افزایش تولید برق به همان اندازه ارزشمند است. هفته‌نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به مسائل مرتبط با گرمایش زمین، تناقض میان اهداف اعلام‌شده و اعمال صورت‌گرفته، پرداخته است. از منظر این نشریه، افزایش ظرفیت تولید، به‌طرقی غیر از سوزاندن سوخت‌‌‌های فسیلی، می‌‌‌تواند به گسترش وسایل نقلیه برقی و گرمایش منازل با برق کمک زیادی کند. از سوی دیگر، گسترش دسترسی به برق برای مردم کشورهای فقیر می‌‌‌تواند انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای ناشی از سوزاندن زیست‌‌‌توده را کاهش ‌‌‌دهد و استانداردهای زندگی در این مناطق را بهبود ‌‌‌بخشد. برای انطباق موثر به ظرفیت‌‌‌های بالاتر و قابل اعتمادتر برق نیاز است. 

به اعتقاد اکونومیست، پیشگیری از گسترش امواج کشنده گرما در جهان، مستلزم ساخت شبکه‌‌‌های برق در کشورهای درحال توسعه است تا مصارف شهرهای تشنه انرژی تامین شود. اما مشکل اینجاست که مقیاس تغییرات موردنیاز برای انطباق شبکه‌‌‌های برق جهان با اهداف اقلیمی عمیقا مغفول مانده است. سرمایه‌گذاری‌‌‌های بسیار کمی صورت گرفته است و قوانین بر سر راه تامین منابع سد بسته‌‌‌اند. در موقعیتی مضحک نیز برخی از بزرگ‌ترین حامیان کاهش سرعت تغییرات آب‌‌‌وهوایی متوجه نیستند که دستیابی به اهداف اقلیمی مستلزم زیرساخت‌‌‌های مناسب است. بررسی‌های فصلنامه فناوری اکونومیست در این زمینه نشان می‌دهد که گسترش و سبز کردن شبکه تولید و توزیع برق، بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود. گروهی از کارشناسان جهانی در گزارش اخیر کمیسیون انتقال انرژی، اشاره کرده‌‌‌اند که نسبت تقسیم هزینه‌‌‌ها بین ظرفیت تولید جدید برای تامین برق کافی و سیستم‌های توزیع، انتقال و ذخیره‌‌‌سازی، ۵۵ و ۴۵‌درصد خواهد بود و ۴۵درصدی که برای هزینه‌‌‌های شبکه و ذخیره‌‌‌سازی در نظر گرفته شده است تا اواسط قرن به حدود ۱/ ۱تریلیون دلار در سال می‌‌‌رسد. آژانس بین‌المللی انرژی، برآورد کرده است که هزینه‌‌‌های جهانی شبکه‌‌‌های برق درحال حاضر حدود ۲۶۰میلیارد دلار در سال است. این عدد نشان‌‌‌دهنده فاصله چندبرابری تا اهداف تعیین‌شده و به طور واضحی بسیار کمتر از میزان سرمایه‌گذاری در صنایع مرتبط با نفت و گاز است.

علاوه بر سرمایه‌گذاری در پروژه‌‌‌های جدید، روند اجرای پروژه‌‌‌های موجود نیز باید تسریع شود. بسیاری از مواردی که نیاز به اتصال دارند، مانند خطوط انتقال جدید، به دلیل تشریفات اداری به تاخیر افتاده‌‌‌اند. انتظار می‌رود در قوانین برنامه‌‌‌ریزی در راه تسهیل فرآیند توسعه زیرساخت‌‌‌های بزرگ و اغلب نامطلوب اصلاحاتی صورت پذیرد.اکونومیست پیشنهاد می‌کند که برای کارسازی طرح‌‌‌ها و پیگیری قانونی امور در وهله اول باید اعتراض کمتری به ساخت‌‌‌وساز وجود داشته باشد. این امر باعث می‌شود سیاستمداران محتاط به اجرای قوانینی که برای ساده کردن امور طراحی شده‌‌‌اند بپردازند و به این ترتیب، توسعه ظرفیت‌‌‌های جدید ضروری تسریع شود و با کاهش ریسک، هزینه سرمایه را کاهش دهد.از جمله استراتژی‌‌‌های رو به جلو، استفاده از مشوق‌‌‌هاست. شبکه‌‌‌های مدرن توزیع برق، بازارهای انرژی محلی بیشتری را فراهم و فعالیت آنها را امکان‌‌‌پذیرتر می‌کنند. به عنوان مثال، کاهش هزینه برق افرادی که در نزدیکی مزرعه بادی و زمین‌‌‌هایی که برای خطوط انتقال موردنیاز است ساکن هستند لازم است. در انگلستان طرحی که به موجب آن زمین‌‌‌هایی که در همسایگی توربین‌‌‌های بزرگ قرار دارند، قیمت برق کمتری پرداخت می‌کنند، محبوبیت پیدا کرده است. قیمت‌های متغیر، هم می‌‌‌تواند به نفع شهروندان نزدیک منابع تولید انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر باشد و هم کارآیی کلی شبکه را بهبود بخشد. طراحی چنین مشوق‌‌‌هایی از اهمیت زیادی برخوردار است.

تحقیقات انجام‌شده در آلمان نشان می‌دهد زمانی که تنها صاحبان زمین پول دریافت می‌کنند و افراد محلی کمکی دریافت نمی‌‌‌کنند، مخالفت‌‌‌ها افزایش می‌‌‌یابد. همچنین موقعیتی که در آن به همه افراد یارانه تعلق می‌‌‌پذیرد، ممکن است اقبال عمومی را به دنبال نداشته باشد. پیشنهاد پول باعث می‌شود مردم نگران شوند که دقیقا چه چیزی را از دست داده‌‌‌اند. تغییر اقلیم نسبت به سایر نگرانی‌های زیست‌محیطی ابعاد متفاوتی دارد. جنبش‌‌‌های اقلیمی اغلب توسط افرادی که دغدغه‌‌‌های محیط‌زیستی دارند مورد توجه جهانیان قرار گرفته است و نمی‌‌‌توان آن را صرفا با ارزش‌‌‌های اصلی محیط‌‌‌زیستی کلاسیک در تقابل قرار داد. فعالانی که بیش از دیگران مشتاق دستیابی به توسعه انتقال انرژی هستند باید بپذیرند که ساخت‌‌‌وساز بیشتر، از الزامات دستیابی به اهداف است.  ساخت خطوط انتقال جدید، تاسیسات برق تجدیدپذیر در مقیاس گیگاوات و معادنی که مواد معدنی موردنیاز این تجهیزات از آنها تامین می‌شود، رشد اقتصادی را امکان‌پذیر می‌کنند. جلوگیری از گسترش ساخت‌‌‌وساز موردنیاز، همان‌طور که برخی از محیط‌بانان انجام می‌دهند، به معنای قرار دادن جهان در معرض تغییرات آب‌‌‌وهوایی بیشتر است. انتظار می‌رود سیاستمدارانی که ادعای دغدغه‌‌‌های محیط‌زیستی را دارند، به دنبال به ثمر رساندن «اشتغال سبز» باشند که به آن می‌‌‌بالند. افزایش فرصت‌‌‌های شغلی، تنها در چارچوب رشد اقتصادی مستمری است که آنها را ممکن می‌‌‌سازند.