بن بردلی، سردبیر اسطوره‌ای واشنگتن‌پست که وقایع انتشار اسناد سری پنتاگون درباره جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت با رهبری وی در این روزنامه منتشر شد، شبی را به یاد می‌آورد که ماجرای قتل رابرت کندی برادر رئیس‌جمهوری مقتول، جان اف.کندی را در روزنامه ۵ژوئن۱۹۶۸ روایت کرد. شبی سخت که تا صبح فردا به طول انجامید و توانستند گزارشی اختصاصی را در چاپ فوق‌العاده، از محل قتل وی در لس‌آنجلس به چاپ رسانند. وی در خاطراتش می‌نویسد: «البته کار خیلی بزرگی انجام ندادیم؛ اما آنچه را از دستمان برمی‌آمد و برای انجام آن روی این کره خاکی زندگی می‌کردیم، صورت دادیم و در پایان هم از تماشای محصول تلاش خود احساس رضایت داشتیم.» (دنیای ما روزنامه‌نگاران، ص ۳۹۱)

تک‌تک همکاران من در تحریریه روزنامه «دنیای‌اقتصاد» برای رسیدن به این حس شگفت‌انگیز مشغول به کارند. حسی که با دیدن صفحه چاپ‌شده به روزنامه‌نگار دست می‌دهد و تنها او و هم‌صنف‌هایش آن را می‌فهمند. در این بین می‌دانیم سال۱۴۰۱، به نحوی پیش رفت که شاید برای بخشی از مخاطبان ما، صفحات و تحلیل‌ها و گزارش‌ها می‌توانست به گونه دیگری باشد. لیکن «دنیای‌اقتصاد» بیست‌ساله، با وجود مقتضیات بسیاری که فعالیت رسانه‌ای در این کشور باید به آن خو بگیرد، بر خطی که از ابتدا به آن متعهد بود، سعی کرد تا هیچ اتفاقی را برای روایت کردن به سبک خویش، از دست ندهد.

ما چون هر رسانه‌ای زنده‌ایم تا روایت کنیم. روایتی که عناوین هر داستانش برآمده از متن زندگی ایرانیان، فعالان اقتصادی، مدیران و سیاستگذاران است. روایت ما اما، وجه افتراقی با دیگر رسانه‌ها دارد. ما روایت نمی‌کنیم تا تنها مشکلی را بیان کنیم. ما روایت نمی‌کنیم تا داغ دلی را تازه‌کنیم. ما روایت نمی‌کنیم تا عقده‌های کسی را بگشاییم. ما روایت نمی‌کنیم تا کسی را محکوم کنیم. ما روایت می‌کنیم تا به راه‌حلی برسیم تا نسخه‌ای را پیشنهاد دهیم تا مسیری را بگشاییم.

ما روایت می‌کنیم تا در میان غبار صحنه پیچیده اقتصاد سیاسی ایران، قدری به قدرت دید خوانندگان خود بیفزاییم. ما روایت می‌کنیم تا شاید، سیاستگذاران و تصمیم‌گیرندگان را ترغیب به اجرای الگوهای علمی، جهانی و فراگیر در مسائل مختلف کنیم. ما روایت می‌کنیم تا مدیران اقتصادی بنگاه‌ها را در تصمیم‌هایشان یاری رسانیم.

اما احتمالا در سال آتی چه چیز را روایت خواهیم کرد؟ ما نگرانیم که به‌رغم نشانه‌هایی از روابط حسنه‌تر با رقبای منطقه‌ای، مسیری که رشد اقتصادی تقریبا صفر درصدی را در طول ۱۲سال گذشته ایجاد کرده و فقر مطلق را به بیش از سه‌دهک جامعه رسانده، تغییر محسوسی نداشته باشد و ازآنجاکه دراین شرایط اقتصاد به شکل واقعی نمی‌تواند رشد کند و با احتساب رشد جمعیت، درآمد سرانه، هر سال افت می‌یابد، این وضعیت در سال۱۴۰۲ نیز ادامه یابد. همچنین نگرانیم برای آنکه این افت در درآمد سرانه به طبقات بالادستی نرسد، تورم نیز به کمک ‌آید و آنانی که دارایی بیشتری دارند و می‌توانند از نوسانات قیمتی بهره برند، از کیکی که بزرگ نمی‌شود، سهم بیشتری ببرند. دراین صورت، مشخص است که افت درآمد واقعی اقشار پایین‌دستی بسی بیشتر از افت درآمد سرانه خواهد بود. این نگرانی متاسفانه تا زمانی که تصمیم‌گیرندگان نخواهند رشد اقتصادی ایجاد کنند و نخواهند مقتضیات رشد را که همانا عجین شدن با اقتصاد بین‌الملل، قرار گرفتن کشور در زنجیره تامین جهانی و روان شدن سرمایه‌گذاری خارجی است، بپذیرند، تداوم خواهد داشت. و راه رشد همانا با همراهی و درک متقابل بازیگران در داخل و خارج میسر خواهد شد. این آرزویی است که ما برای سال۱۴۰۲ در ذهن داریم و مشتاقانه می‌خواهیم راوی دوره‌ای باشیم که این رویکرد در مرکز توجه تصمیم‌گیرندگان قرار گرفته باشد. اما به هر رو، ما راوی آنچه رخ دهد به شیوه‌ای که همواره به آن خو کرده‌ایم، خواهیم بود.

ما آنچه را از دستمان برمی‌آید روایت می‌کنیم و فکر می‌کنیم برای آن، روی این کره خاکی زندگی می‌کنیم.