ماکیاولی اندیشمندی اومانیست است و سیاست را فن یا دانش کسب قدرت و نگهداری آن می‌داند و بدین‌سان ماهیت قدرت‌طلبانه و نفسانی سیاست مدرن را آشکار می‌کند، او در آثار خود ماهیت استیلاجو و سلطه‌گرانه آزادی مدرن را نشان می‌دهد او را می‌توان اولین تئوریسین مدافع امپریالیسم و استیلاجویی بر دیگر ملت‌ها و کشورها دانست. ماکیاولی در آثار مهم و برجسته خود همچون شهریار و گفتارها بر آزادی تاکید می‌کند و معتقد است سیاستمدار برای حفظ قدرت خود مجاز به انجام هر کاری است و در این جهت نباید به آداب و حدود اخلاقی و دینی توجهی کند. در واقع ماکیاولی به‌عنوان پدر فلسفه سیاسی مدرن که در آثار خود جوهر سیاست اومانیستی را بیان کرده، آشکارا از اخلاقیات سودانگارانه که تجسم خواست‌ها و اهوای نفسانی بشر پس از رنسانس است، دفاع می‌کند. ماکیاولی خود آگاه بوده است که راهی تازه می‌گشاید و می‌دانیم که این راه جدید چیزی نیست مگر راه سیاست اومانیستی که ماهیتی استکباری دارد و بنای علم سیاست و نظام‌های سیاسی غرب مدرن بر آن قرار گرفته است.

 نیکولو ماکیاولی  (۱۵۲۷ - ۱۴۶۹م)

نیکولو ماکیاولی دولتمرد ایتالیایی و نظریه‌پرداز سیاسی دوره رنسانس است که رگه‌های رومی و دوره باستان و اومانیستی مدنیت جدید را با هم در خود جمع کرده است. وی در سال۱۴۶۹م در فلورانس به دنیا آمد. پدر او حقوقدانی علاقه‌مند به ادبیات و تحت تاثیر نگرش اومانیستی بود. خانواده او به طبقه متوسط فلورانس در دوره رنسانس تعلق داشت، اساسا ماکیاولی را می‌توان بلندگوی آرا و اندیشه های سیاسی - اجتماعی دوران رنسانس دانست. او از کودکی با آرای اومانیستی زمانه خود از طریق تعلیم و تربیت آشنا شد. او در جوانی به کار دیوانی پرداخت و به سال۱۵۰۰م به ماموریت دیپلماتیک به دربار لویی دوازدهم پادشاه فرانسه فرستاده شد. از آن پس تا سال۱۵۱۲م که رسما از سمت خود در دیوان شهر مغرول و اندکی پس از آن توقیف شد؛ به کار دیوانی و سیاسی و دیپلماتیک اشتغال داشت. با تغییر رژیم جمهوری در فلورانس به سال۱۵۱۲م ماکیاولی به‌عنوان یکی از سیاستمداران آن رژیم برای مدتی زندانی و سپس خانه‌نشین شد و به چهره‌ای منفور بدل شد.

تبعید ماکیاولی از فلورانس و کارهای دولتی چندان هم بی‌فایده نبود، او پانزده سال پایانی عمرش پس از روی کار آمدن مجدد خاندان مدیچی را در فقری توأم با امید در سان کاشانو نزدیک فلورانس، گذراند. اگر به خاطر آن مشکلات و سختی‌ها نبود شاید هرگز چیزی از او منتشر نمی‌شد؛ چون اغلب آثار او که پایه و اساس تفکر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است در این دوران نوشته شده است. او مردی سیاستمدار، مورخ، نمایش‌نامه‌نویس و البته بدبین‌ترین متفکر زمان خود بود. او در تاریخ نقشی مهم‌تر از هر شخصیت زمانی باقی گذاشت. در زمان او ایتالیا درگیر جنگ با همسایگانش بود و ایتالیا حکومت واحدی نداشت. او طرفدار وحدت ایتالیا بود؛ اما با توجه به روحیه هموطنان خود و بیزاری آنان از اقدامات جنگی که در ایتالیا شکل عادی به خود گرفته بود، اعتقاد خود را به فضایل انسانی از دست داده بود و برای ایجاد وحدت ایتالیا زیر پا گذاشتن همه فضایل را توصیه می‌کرد.