وی با بیان اینکه «تجربه تحولات سیاسی در کشورهای منطقه در یکی دو دهه اخیر نشان می‌دهد که ممکن است ایجاد بی‌‌‌ثباتی در کشورها آسان باشد، اما برقراری ثبات و آرامش که مقدمه ضروری هر تلاشی برای توسعه سیاسی و اقتصادی است، فرآیندی سخت و طولانی است»، افزود: «این قاعده در مورد کشورهای منطقه خاورمیانه حتی بسیار پیچیده‌‌‌تر است زیرا در این منطقه تعارض منافع گروه‌‌‌ها و نیروهای مختلف اعم از نیروهای داخل منطقه یا خارج از منطقه که هرکدام برای اعمال سلطه بر دیگران تلاش می‌کنند با تعارض میان الگوهای زیست یا نظام‌‌‌های حقیقت متفاوتی که هرکدام مسیر متفاوتی را توصیه می‌کنند پیوند خورده است. به همین دلیل اغلب کشورهایی که در نتیجه انقلاب‌‌‌های عربی در سال ۲۰۱۰ با تحولات سیاسی مواجه شدند هنوز در وضعیت با ثباتی قرار نگرفته‌‌‌اند زیرا در این کشورها هم تعدد منافع وجود دارد و هم تعدد ایده.»

شوری با بیان اینکه «کسانی که از روی عدم‌آگاهی صحبت از تغییرات سخت یا براندازی در مورد ایران می‌کنند مناسب است که تجربیات سال‌های اخیر در منطقه را نیز مورد بررسی قرار دهند»، افزود: «متاسفانه ما با رویکردهای افراطی در دو سوی جامعه و نظام سیاسی مواجه هستیم که هرکدام به شکلی ثبات سیاسی در کشور را با خطر مواجه می‌کنند. یک گروه با عدم‌تمکین به هرگونه تغییر ضروری و یک گروه با تلاش برای ایجاد تغییرات ساختارشکنانه.»

وی تاکید کرد: «واضح است که برخی از بخش‌‌‌های جامعه از روندهای موجود رضایت ندارند و بخشی از آنها این نارضایتی را در قالب اعتراضات خیابانی مطرح می‌کنند و شاید قسمتی نیز علاقه نداشته باشند که به این شکل اعتراض کنند و شیوه‌‌‌های دیگری را برای اعتراض انتخاب کنند یا اینکه بخواهند به هر دلیلی سکوت کنند، بنابراین نباید صرفا جمعیت حاضر در خیابان را ملاک رضایت یا نارضایتی مردم تلقی کرد، ولی اینکه باید در رویه‌‌‌های موجود تغییرات و اصلاحاتی صورت بگیرد یک ضرورت است.»

شوری با بیان این اعتقاد که «بخش‌‌‌هایی از جامعه خواهان تغییر هستند ولی متاسفانه شاهد این هستیم که هنوز برخی در متن بخشی از حاکمیت به ضرورت ایجاد این تغییر نرسیده‌‌‌اند یا در برابر این مطالبه مقاومت می‌کنند»، افزود: «ضروری است که بخش‌‌‌های مختلف حاکمیت نیاز به انجام تغییراتی در جامعه را به رسمیت بشناسند و اگر چنین موضوعی محقق نشود ممکن است جریان‌‌‌هایی سعی کنند که با رویکردهای سخت‌‌‌تری روند امور را در دست بگیرند که ممکن است با نتایج تلخی همراه باشد.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل در بخش دیگری از صحبت‌‌‌های خود در این راستا خاطرنشان کرد: «در طول ۲۰ سال گذشته منطقه خاورمیانه و کشورهای اطراف ایران شاهد تحولاتی بودند ولی هیچ‌کدام از این کشورها بعد از این تحولات سخت به یک وضعیت با ثبات نرسیدند. عموما در این کشورها نه تنها توسعه اقتصادی محقق نشده بلکه ثبات سیاسی نیز به هم خورده است و شاهد بی‌‌‌ثباتی‌‌‌های سیاسی و امنیتی در آنها هستیم.»

وی تصریح کرد: «ما تجربه افغانستان را در پیش رو داریم که حدود ۲۰ سال پیش با حمله نظامی آمریکا روبه‌رو شد و بخش‌‌‌هایی از اپوزیسیون آن موقع افغانستان با آن حمله همراهی کردند و دولت جدیدی در سال ۲۰۰۱ در افغانستان ایجاد شد ولی در طول این سال‌ها افغانستان به یک ثبات سیاسی و اقتصادی نرسید و اکنون بعد از ۲۰ سال جریان تندروی طالبان بار دیگر به حاکمیت برگشته است. ما تجربیات سخت‌‌‌تری در این زمینه در کشورهایی همچون سوریه، لیبی و عراق را مشاهده کردیم و آنها همچنان به یک ثبات سیاسی و اقتصادی دست پیدا نکردند.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: ما در چارچوب بهار عربی شاهد وقوع انقلاب در مصر بودیم، بعد از انقلاب مدتی گروه اخوان‌المسلمین مسوولیت در مصر را بر عهده گرفت ولی با کودتای مجدد سیسی وضعیت در مصر به همان شکل سابق زمان مبارک بازگشت. شوری در پایان گفت: «در همین چارچوب تجربیات در کشورهای منطقه به ما می‌‌‌گوید که تلاش برای تغییرات سخت در این منطقه عموما همراه با نتایج قابل قبولی نیست و بهترین راه همچنان انجام اصلاحات واقعی است و در این راستا بسیار مهم است که انجام این اصلاحات واقعی درک شده و عملیاتی شود.»