اما کارنامه فعالیت‌های صدراعظم آلمان در حوزه اقتصاد دربردارنده نقاط منفی و تیره‌ای نیز هست. مرکل به ‌عصر دیجیتال چندان توجهی نداشت و در عرصه بهره‌برداری از انرژی‌های تجدیدپذیر منفعل‌تر از همتایان اروپایی‌اش عمل کرد. به نوشته بلومبرگ پرداخت حقوق پایین در بخش‌های دیجیتال زمینه را برای افزایش نابرابری‌ها هموار کرد و موجب شد تا فقط نیمی از مردم آلمان ۵/ ۹۹درصد ثروت این کشور را در اختیار داشته باشند. براساس داده‌ها با اینکه در دوران ریاست مرکل مقوله اشتغال‌زایی به‌لحاظ کمی افزایش یافت، اما از کیفیت لازم برخورد نبود، امروز یک‌پنجم کارگران شغلی پاره‌وقت دارند و ۱۳میلیون آلمانی از جمله سه میلیون کودک در فقر کامل زندگی می‌کنند. ناظران می‌گویند توانایی خانم صدراعظم غیر قابل انکار است با این همه نمی‌توان خطاهای محاسباتی‌اش در سطح ملی و فراملی را نادیده گرفت. آنگونه که نشریه اکونومیست نوشته، آلمان بسان ماشین لوکس و گران‌قیمت در حال حرکت است، با این همه اگر کاپوتش را بالا بزنید، مشکلاتی که در خفا هستند آشکار می‌شوند؛ چالش‌هایی که ماحصل عدم‌توجه لازم به‌مقوله سرمایه‌گذاری یا انفعال در عرصه فعالیت‌های اقلیمی هستند. حال سوال این است امروز چه کسی بهتر از مرکل می‌تواند چرخ سیاست آلمان را بچرخاند؟ نظرسنجی‌ها می‌گویند باید در انتظار پارلمانی آشفته بود، هیچ حزب واحدی حتی دو چهره سیاسی قادر به‌تشکیل کابینه نیستند  و در عوض ائتلافی سه‌جانبه که به ‌لحاظ ایدئولوژی ناسازگار هم است با ترکیب سبزهای پر هزینه و لیبرال‌های حامی تجارت ممکن است در باب مقوله‌های جاه‌طلبانه به ‌اجماع دست یابند. این بخشی از میراث مرکل است؛ همان خودشیفتگی که در جامعه آلمان نهادینه شد.به همین دلیل هم امروز در آلمان مدیریت بحران جایگزین ابتکار عمل شده و نامزدها‌ انگیزه‌ای برای تعریف اهرمی جهت حل مشکلات پیش‌رو ندارند. کارزار یکشنبه بیش از آنکه بتوان نامش را انتخابات گذاشت، نوعی مسابقه اسب‌دوانی است.