نیاز متقابل تهران و بروکسل به یکدیگر
امضای توافق هستهای در سال ۲۰۱۵، روابط ایران و اروپا را در سطحی نسبتا مطلوب قرار داد. خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، مانع توسعه و عمق پیدا کردن روابط شد. اما در همین زمان، اتحادیه اروپا از نقش سنتی میانجیگری بین ایران و آمریکا فراتر رفت و عملا به حمایت از ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری ترامپ متمایل بود. برای مثال وقتی در اکتبر ۲۰۲۰ دولت ترامپ به دنبال توسل به مکانیزم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران بود، کشورهای اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا را تنها گذاشتند، به گونهای که از ۱۵کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل صرفا دومینیکن از دولت آمریکا حمایت کرد. اتحادیه اروپا در این مقطع با تحسین پایبندی ایران به برجام تلاش داشت از طریق سازوکار مالی موسوم به اینستکس به بهرهبرداری اقتصادی ایران از برجام کمک کند.
با تغییر دولت در آمریکا در بهمن ۱۳۹۹ و روی کار آمدن جو بایدن و تعهد او برای بازگشت به برجام، این زمینه شکل گرفت که روابط ایران و اروپا بار دیگر در وضعیت مطلوبی قرار گیرد. با این حال احیا نشدن برجام در اواخر دولت آقای روحانی و اوایل دولت مرحوم رئیسی (از مرداد ۱۴۰۰ تا اسفند ۱۴۰۰) باعث شد که فرصت شکلگرفته از بین برود. بر اثر عدمبهرهبرداری بهموقع از فرصت شکلگرفته نهتنها روابط ایران و اروپا حداقل در وضعیت قبل از خروج آمریکا از برجام قرار نگرفت، بلکه در مسیر تشدید تنش نیز حرکت کرد؛ زیرا در ۵ اسفند ۱۴۰۰ روسیه به اوکراین حمله کرد. بر اثر این حمله مذاکرات در جریان احیای برجام تحتتاثیر منفی قرار گرفت؛ به این معنی که طرف روس، احیای برجام را منوط به معافیت این کشور از تحریمهای اعمالشده غرب علیه خود پس از شروع جنگ در روابط با ایران کرد. در تیم ایرانی نیز این نگاه شکل گرفت که بر اثر جنگ روسیه، غرب به انرژی ایران نیاز پیدا خواهد کرد و بنابراین ناچار است امتیازات بیشتری بدهد. مساله به این مورد محدود نماند و در تابستان ۱۴۰۱ ادعاهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران به روسیه کمک تسلیحاتی میکند. تداوم انتشار اخباری از این دست و تایید آن توسط اوکراین، اتحادیه اروپا و آمریکا، روابط تهران و بروکسل را در معرض تشدید تنش فزاینده قرار داد. این موضوع در کنار حوادث داخلی پاییز ۱۴۰۱ در ایران، فضای روابط ایران و اروپا را در جهتی کاملا منفی دگرگون کرد. بر اثر این وضعیت، اتحادیه اروپا به همراه بریتانیا موجهای مختلفی از تحریم علیه ایران وضع کردند که یکی از آخرین و مهمترین آنها منع ورود هواپیماهای ایران به اروپاست. علاوه بر این فعال شدن اتحادیه اروپا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران نیز به عاملی جداگانه برای تشدید تنش علیه ایران تبدیل شده است. این روند قابل پیشبینی بود؛ زیرا اگر تصور و برداشت اروپا این است که ایران با حمایت از روسیه علیه امنیت اروپا کار میکند و از آنجا که امنیت بالاترین اولویت برای هر دولتی است، طبیعی بود که اروپا متاثر از برداشت خود به سمت اعمال تحریم علیه ایران حرکت کند.
آنچه برای دو طرف در شرایط فعلی ضرورت دارد توقف روند فزاینده تشدید تنش است؛ زیرا تداوم این روند به معنی وقوع پیامدهای منفی برای ایران و اروپاست. اگر اتحادیه اروپا در مسیر خصومت بیشتر و شدیدتر علیه ایران حرکت کند، نمیتواند فاصله گرفتن ایران از جنگ روسیه را انتظار داشته باشد. از طرفی همراهی و همنوایی دو سوی آتلانتیک یعنی اروپا و آمریکای ترامپ علیه ایران نیز تامینکننده منافع و رفعکننده نگرانیهای امنیتی تهران نیست. در جهت توقف روند تشدید تنش، جمهوری اسلامی ایران باید ملاحظات و دغدغههای امنیتی اتحادیه اروپا را به رسمیت بشناسد و در مقابل، اروپا نیز منافع ایران و حفظ تمامیت ارضی آن را یک اصل مهم و مسلم برای خود بداند. هرچند مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا ۹ آذر در ژنو از سرگرفته شد، اما تیم ایرانی باید با درک شرایط موجود در جهت تسریع مذاکرات مفید و منتهی به نتیجه تلاش کند؛ زیرا :
اول اینکه نقش سنتی اروپا در میانجیگری بین تهران و واشنگتن با توجه به روی کار آمدن ترامپ مفید است. مادامی که ایران از گفتوگوی مستقیم با آمریکا برای حل تمامی مشکلات اجتناب میکند، وجود بازیگرانی مانند اروپا لازم است.
دوم اینکه با توجه به وضعیت روابط ایران و آمریکا، اروپا همواره محلی برای تامین سرمایه و تکنولوژیهای موردنیاز برای ایران بوده است. نداشتن روابط با آمریکا و اروپا به معنی محروم شدن ایران از بخش بزرگی از اقتصاد دنیاست.
سوم اینکه ایران و اروپا منافع مشترک زیادی در خاورمیانه دارند که تعقیب و پیگیری این منافع میتواند به تقویت صلح و ثبات در خاورمیانه کمک کند.
چهارم اینکه پس از آنکه ایالاتمتحده، سپاه پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد، فشارهایی بر کانادا، انگلستان و اتحادیه اروپا برای انجام اقدام مشابه از طریق کارزارهای مختلف وارد شده است. موفقیت این کارزارها ممکن است روابط تهران-اروپا را وارد مسیر بدون بازگشت کند.
پنجم اینکه برای از سرگیری مذاکرات هستهای و امضای توافق جدید، ایران نیاز دارد که اتحادیه اروپا نقش مثبتی ایفا کند. نقش اروپا در مذاکرات هستهای پیشرو غیرقابل نادیده گرفتن است. به این خاطر ایران باید بتواند با هر ۵عضو مذاکرات هستهای روابط سازندهای برقرار کند تا بتواند به توافق هستهای مطلوب برسد.