مواجهه ترامپ با فدرال رزرو
اما نه سه بار کاهش نرخهای بهره و نه تزریق نقدینگی به بازار سبب عملکرد منفی شاخص دلار نشده است. سال گذشته ترامپ بارها به شدت از بانک مرکزی آمریکا به خاطر پایین نیاوردن قابلملاحظه نرخهای بهره انتقاد کرد اما بانک مرکزی ضمن تاکید بر استقلال این نهاد، راهی را طی کرد که به نظرش صحیح بود. اکنون که در ماه فوریه هستیم به نظر میرسد بهتر بود موارد کاستن از نرخهای بهره بیشتر باشد. اما این به آن معنا نیست که ترامپ در اعمال فشار بر بانک مرکزی برای این اقدام محق بوده است. استاد اقتصاد دانشگاه اورگون میگوید: «به شکل اتفاقی حق با ترامپ بود. بانک مرکزی باید نرخهای بهره را پایین میآورد و به بازار نقدینگی تزریق میکرد. ترامپ خواهان هر دو اقدام بود اما دلیل او برای این درخواست اشتباه بود.»
کارشناسان میگویند توییتها و اظهارنظرهای ترامپ درباره آنچه بانک مرکزی باید انجام دهد بیش از آنکه دلایل اقتصادی داشته باشد انگیزههای سیاسی دارد. کاهش هزینه استقراض به رشد اقتصاد کمک میکند، شرکتها برای بالا بردن فعالیتهای خود و سرمایهگذاری انگیزه بیشتری پیدا میکنند و خانوارها بیشتر خرید میکنند. همچنین بورس رونق مییابد. تمام این تحولات مثبت برای روسای جمهوری اهمیت دارد بهویژه آنهایی که در فکر پیروزی در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری هستند. آنها با وعدههای بزرگ وارد کاخ سفید میشوند و تحقق بسیاری از این وعدهها مستلزم رونق پایدار اقتصادی است. هنگامی که بانک مرکزی اجرای سیاستهای حمایتی را متوقف میکند اختلافات آغاز میشود.
یکی از کارشناسان مالی میگوید: «درخواست کاهش نرخهای بهره بر محبوبیت ترامپ میافزاید. او میداند که کاستن از نرخهای بهره به رونق اقتصاد کمک میکند. این نوع درخواستها از بانک مرکزی تاریخی طولانی دارد. روسای جمهوری همواره خواهان پایین باقی ماندن نرخهای بهره هستند اما چنین نیست که بانک مرکزی همواره به این اقدام تمایل داشته باشد.» ترامپ بخش اعظم عمر خود را در بخش ساخت و ساز فعالیت کرده و میداند که نرخهای پایین بهره بر این بخش و دیگر بخشها اثرات مثبت دارد. روسای جمهور قبلی آمریکا نیز عموما از بانک مرکزی خواسته بودند سیاستهای انبساطی اجرا کند. در مورد ترامپ، شبکههای اجتماعی سبب شده ما تصور کنیم او بیش از دیگر روسای جمهور چنین چیزی را میخواهد.
توییتهای ترامپ درباره لزوم کاهش نرخ بهره به او امکان میدهد در صورت بد شدن وضعیت اقتصادی، بانک مرکزی را مقصر معرفی کند؛ یعنی به همه بگوید اگر سیاستهای بانک مرکزی درست اتخاذ شده بود او به وعدههای خود از جمله رسیدن به رشد ۴ درصدی اقتصاد عمل کرده بود. نوامبر سال ۲۰۱۷ ترامپ جروم پاول را به ریاست بانک مرکزی آمریکا انتخاب کرد و در این مدت ۱۰۲ توییت درباره سیاستهای پولی این نهاد منتشر کرده است. اما ترامپ همواره خواهان کاهش نرخهای بهره نبوده است. در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما او از بانک مرکزی بهدلیل پایین نگه داشتن نرخهای بهره انتقاد کرده بود.
یک عامل مهم رشد شاخص دلار، وضعیت بهتر اقتصاد آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ است. در واقع ترامپ وضعیت خوب اقتصادی را از دوران باراک اوباما به ارث برده است. سال ۲۰۰۹ هنگامی که باراک اوباما به ریاستجمهوری آمریکا رسید اقتصاد این کشور در بدترین وضعیت از رکود بزرگ قرار داشت، نرخ بیکاری به ۱۰ درصد رسیده بود و تولید ناخالص داخلی رشد منفی حدود هشت درصدی داشت. بانک مرکزی برای حمایت از اقتصاد نرخهای بهره را به نزدیکی صفر کاهش داد. سپس در دسامبر سال ۲۰۱۵ بانک مرکزی برای نخستین بار از سال ۲۰۰۶ نرخها را بالا برد.
هنگامی که ترامپ به ریاستجمهوری رسید نرخ بیکاری به ۷/ ۴ درصد کاهش یافته بود و نرخ تورم آهسته در حال بالا رفتن بود و به دو درصد که نرخ هدف بانک مرکزی بود نزدیک میشد. بانک مرکزی هفت بار نرخهای بهره را بالا برد. اما سال قبل بهدلیل اثرگذاری عوامل مختلف از جمله تنشهای تجاری بین چین و آمریکا بانک مرکزی نرخهای بهره را سه بار پایین آورد. این اقدام به منزله تغییر پارادایم بانک مرکزی است. سال ۲۰۱۸ بانک مرکزی تصور میکرد برنامه کاهش مالیاتها و افت نرخ بیکاری سبب رشد نرخ تورم میشود در نتیجه نرخهای بهره را چهاربار بالا برد. یک نکته مهم این است که نرخ بیکاری در حال کاهش بوده، اما نرخ تورم بالا نرفته است. این بدان معناست که در بالا بردن نرخهای بهره زیادهروی شده است.
اما وضعیتی که اکنون بانک مرکزی آمریکا با آن مواجه است یعنی نرخ پایین بیکاری، نرخ پایین تورم و نرخ پایین بهره، در دیگر اقتصادهای جهان نیز مشاهده میشود. برای مثال بانک مرکزی اروپا و بانک مرکزی ژاپن با همین وضعیت مواجه هستند. برای ماههای آینده راه پیش روی بانک مرکزی آمریکا چندان هموار نیست. بانک مرکزی همواره تاکید کرده که بر مبنای شرایط اقتصادی تصمیمگیری میکند نه ملاحظات سیاسی. یک ریسک هنگامی پدید میآید که رئیسجمهوری آشکارا خواستههای خود را بیان میکند. بانک مرکزی تمایلی ندارد به درخواست رئیسجمهور عمل کند حتی اگر در نهایت ثابت شود اجرای آن خواسته به صلاح اقتصاد بوده است. بانک مرکزی باید طوری رفتار کند که گویی تحتتاثیر مسائل سیاسی نیست، اما به خاطر شرایط اقتصادی باید اقداماتی را انجام دهد که رئیسجمهوری اعلام کرده از بانک مرکزی میخواهد آن اقدامات را انجام دهد. این ریسک همواره وجود داشته که بانک مرکزی از پایین آوردن نرخهای بهره اجتناب کند تا ثابت کند مستقل عمل میکند، اما لازم بوده نرخها پایین آورده شود. بانک مرکزی به برخی از درخواستهای ترامپ عمل نکرده است. منفی کردن نرخهای بهره یکی از آنهاست.
برای سالجاری، سیاستهای پولی بانک مرکزی به عوامل متعدد بستگی دارد. در حال حاضر احتمال بروز رکود در اقتصاد آمریکا در آینده نزدیک تا اندازه زیادی کاهش یافته زیرا بانک مرکزی ۳ بار نرخ بهره را پایین آورده است، اما ابهامهای متعدد درباره عملکرد اقتصاد و عوامل موثر بر آن وجود دارد. شیوع ویروس کرونا یک ریسک برای اقتصاد جهان و آمریکا محسوب میشود. هنوز اثرات کامل آن بر اقتصاد جهان مشخص نیست و انتظار میرود در ماههای آینده با مشخص شدن وضعیت شاخصهای اقتصادی، برخی از ابهامها از میان برود. مسلما این اثرات منفی است در نتیجه پیشبینی شده بانک مرکزی آمریکا تا پایان سال دو بار نرخهای بهره را پایین آورد. این اقدام احتمالی برای جلوگیری از شدت یافتن ضعف در اقتصاد انجام خواهد شد. با آنکه بانک مرکزی سال گذشته به برخی از درخواستهای ترامپ عمل کرد، اما کارشناسان میگویند این کار نتوانسته رونقی که ترامپ گفته بود را بهوجود آورد. نرخ رشد اقتصادی آمریکا در سه سال اخیر بهطور متوسط هر سال ۶/ ۲ درصد بوده و سال ۲۰۱۷ بهدلیل اجرای برنامه کاهش مالیاتها نرخ رشد بالاتر بود. دفتر بودجه کنگره آمریکا پیشبینی کرده طی یک دهه آینده متوسط نرخ رشد اقتصادی آمریکا هر سال ۹/ ۱ درصد خواهد بود. نرخ رشد اقتصادی آمریکا سالجاری بالاتر از نرخ رشد دیگر اقتصادهای توسعه یافته است.