تاثیر اخبار و انتظارات بر بازار
عوامل مختلفی میتوانند در شکلگیری انتظارات آیندهنگر نقش ایفا کنند. براساس استنباط بیزی، این عوامل را میتوان در دو گروه تقسیمبندی کرد. عامل اول باور و پیشزمینه ذهنی ما در مورد یک موضوع است که آن را باور پیشین مینامند. باور پیشین در طول زمان و با کسب تجربه، براساس مجموعه اطلاعاتی که درباره یک موضوع به مرور زمان به دست آوردهایم، ایجاد شده است. دومین عامل شکلگیری انتظارات ما نسبت به آینده، اطلاعات، اخبار و دادههای جدیدی هستند که روزمره با آنها مواجه میشویم. برآیند و تجمیع این اخبار تازه با باور پیشین را باور پسین مینامند که موجب شکلگیری انتظارات آتی ما میشود. به بیان دیگر، ما اطلاعات جدید را با پیشزمینه ذهنی خود تجمیع میکنیم و حاصل این تجمیع، باور پسین را شکل میدهد. باور پسین در واقع باور و پیشزمینه ذهنی جدید ما پس از کسب اطلاعات تازه است؛ باوری که میتواند در آینده با کسب اطلاعات تازهتر و بیشتر بهروز شود. نمودار بهروزرسانی انتظارات را براساس استنباط بیزی نمایش میدهد.
اخبار و منابع اطلاعاتی مختلفی میتوانند بر شکلگیری باور و بهروزرسانی انتظارات ما تاثیر بگذارند. مطالبی که امروز در روزنامه «دنیایاقتصاد» مطالعه میکنیم، مطلبی که در صفحه مجازی دوستمان مشاهده کردیم یا سخنرانی رئیس کل بانکمرکزی، همگی جزو منابع اطلاعاتی هستند که میتوانند بر شکلگیری باور و انتظارات ما تاثیر بگذارند. میزان تاثیرگذاری این اطلاعات بر باور ما به میزان صحت و دقتی که برای منبع نشر این اطلاعات متصور هستیم بستگی دارد. هر چه صحت و دقت بیشتری برای منبع اطلاعات و اخبار متصور باشیم، اعتمادمان به منبع خبر بیشتر و به پیروی از آن تاثیرپذیری ما از اخبار بیشتر خواهد بود.
هر چه تعصب بیشتری نسبت به باور پیشین خود داشته باشیم، در واقع باور پیشین خود را صحیحتر و دقیقتر میپنداریم و کمتر تحتتاثیر اطلاعات و اخبار جدید قرار میگیریم. همانطور که گفته شد، شمار زیادی از رفتار و تصمیمات ما آیندهنگر هستند، به نحوی که باور پسین و انتظارات آتی ما بر رفتار و تصمیمات کنونی ما تاثیر مستقیم دارد. امروزه با توجه به گسترش اینترنت و منابع اطلاعاتی مختلف، بررسی صحت و سقم منبع خبر از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا تاثیرپذیری و پیروی از اخبار غلط ممکن است موجب اتخاذ تصمیماتی پشیمانکننده شود.
بسیاری از تصمیمات اقتصادی آیندهنگر هستند و یکی از مهمترین تصمیمات اقتصادی آیندهنگر برای هر فرد و نهادی سرمایهگذاری با هدف حفظ یا افزایش ارزش دارایی است؛ هدفی که مستلزم پیشبینی صحیح بازدهی و ریسک سرمایهگذاری است. افراد و نهادها عموما تلاش میکنند سرمایهگذاری خود را به نحوی انجام دهند که بیشترین بازدهی و کمترین ریسک را داشته باشد. پیشبینی و انتظارات آتی ما در مورد بازدهی و ریسک سرمایهگذاری در یک پروژه یا دارایی به باور پسین ما در مورد آن پروژه یا دارایی بستگی دارد، باوری که متاثر از اخبار پیرامون است. بهعنوان مثال، میتوان به سرمایهگذاری گسترده در رمزارز در سالهای اخیر اشاره کرد.
تعداد کثیری از افراد تحتتاثیر اخبار تازه در مورد سوددهی و بازدهی بالای رمزارز، به امید کسب سود بالا و بدون توجه به ریسک، اقدام به سرمایهگذاری در این دارایی کردند؛ اقدامی که پس از ریزش اخیر قیمت رمزارز موجب خسارت و پشیمانی برای بسیاری از سرمایهگذاران شد. اگر سرمایهگذاران رمزارز به اخبار و اطلاعات در مورد ریسک بالای این دارایی هم توجه میکردند، شاید هرگز اقدام به سرمایهگذاری در این دارایی پرریسک نمیکردند.
برای بررسی اثرگذاری اخبار بر بازار، بهعنوان مثال دیگر که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم، میتوان به تاثیر اخبار بر قیمت ارز اشاره کرد. در سالهای اخیر بارها مشاهده کردیم که انتشار اخبار در مورد احتمال تحریمهای تازه در آینده موجب افزایش قیمت ارز حتی پیش از اعمال تحریم میشود. همه ما مکانیزم بازار را بهخوبی میشناسیم و براساس پیشبینی خود از شرایط بازار فردا، امروز اقدام به سرمایهگذاری میکنیم. تحتتاثیر اخبار اگر پیشبینی کنیم که فردا عرضه ارز به علت تحریم کم میشود، با توجه به شناخت مکانیزم بازار، پیشبینی میکنیم که قیمت ارز فردا افزایش خواهد یافت. همین پیشبینی موجب افزایش تقاضای امروز ارز میشود؛ افزایش تقاضایی که تحتتاثیر پیشبینی فرداست، ولی خود موجب افزایش قیمت امروز ارز میشود.
برخی مواقع، تاثیر اخبار آینده به حدی زیاد است که میتواند موجب ایجاد رفتاری در بازار شود که آن رفتار به خودی خود باعث به حقیقت پیوستن اخبار مذکور خواهد شد. به بیان دیگر، تاثیر اخبار بر انتظارات ما میتواند به حدی باشد که به پیروی از انتظارات متاثر از اخبار اقدام به رفتاری کنیم که رفتار ما موجب تحقق اخبار اولیه شود. به این گونه انتظارات که باعث ایجاد رفتاری میشوند که آن رفتار به خودی خود به انتظارات رنگ حقیقت میبخشد، اصطلاحا انتظارات خودکامبخش گفته میشود. یکی از مثالهای کلاسیک برای بررسی اهمیت انتظارات خودکامبخش، ورشکستگی یا سقوط بانکهاست. فرض کنید در بانک «الف» حساب بانکی دارید. اخیرا اخباری مبنی بر عدمتوانایی بانک «الف» در انجام تعهداتش در قبال سپردهگذاران منتشر شده است که این باور را در شما ایجاد میکند که این بانک توانایی بازپرداخت بدهی خود را نخواهد داشت، بنابراین اقدام به خروج سرمایه و بستن سپرده خود در بانک «الف» خواهید کرد.
اگر همه سپردهگذاران بانک «الف» مانند شما تحتتاثیر این اخبار قرار بگیرند و اقدام به خروج سرمایه از بانک کنند، در عمل این بانک ورشکسته خواهد شد. ورشکستی این بانک واقعیتی ناشی از انتظارات ایجادشده در افراد تحتتاثیر اخبار است. اگر در ابتدا برای سپردهگذاران انتظار ورشکستگی بانک ایجاد نمیشد، بانک ورشکسته نمیشد. همین روند را میتوان به بسیاری از مشاهدات دیگر در بازار تعمیم داد. مثلا اگر افراد تصور کنند که قیمت ارز فردا افزایش مییابد، امروز اقدام به خرید ارز میکنند و به علت افزایش تقاضای ناشی از انتظارات، در عمل قیمت ارز افزایش خواهد یافت.
با توجه به اهمیت فزاینده اخبار و انتظارات در بازار، وظیفه سیاستگذار چیست؟ سیاستگذار میتواند با افزایش شفافیت و اطلاعرسانی درست زمینه پیشبینی صحیح و دقیق آینده را فراهم کند. دولت و بانک مرکزی بهعنوان دو بازیگر مهم در اقتصاد کشور میتوانند با خبررسانی صحیح، انتظارات و افکار عمومی جامعه را مدیریت کنند؛ مدیریتی که پیشنیاز آن جلب اعتماد در افکار عمومی است. همانطور که گفته شد، هر چه افراد اعتماد بیشتری به منبع خبر داشته باشند، تاثیرپذیری بیشتری از آن خواهند داشت. اگر به مرور زمان این تصور ایجاد شود که منبع خبر قابل اتکا نیست چرا که اخبار منتشرشده توسط منبع مذکور در گذشته صحیح نبوده است، اعتماد به منبع خبر از بین میرود. اگر امروز دولت و بانک مرکزی در مدیریت افکار عمومی موفق نیستند، شاید لازم باشد تجدید نظری در شفافسازی و نحوه اطلاعرسانی خود انجام دهند تا اعتماد از دست رفته بازگردد.
* پژوهشگر پست دکترای اقتصاد دانشگاه ESADE بارسلون